به گزارش خبرنگار مهر، فیما امامی و رضا دریانوش مستندسازانی هستند که به دلیل انگشت گذاشتن بر موضوعی جذاب و روایت درست و به جا، جوایز بسیار زیادی برای مستند "جای خالی آقا یا خانم ب" به دست آوردند. این مستند اولین بار در سومین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد و بعد از آن با انبوهی از اکرانهای خصوصی و درخواست برای نمایش و نقد و بررسی مواجه شد.
این میزان استقبال باعث شد مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به فکر اکران این اثر مستند بیفتد. زوج کارگردان این فیلم در میان حرفهایشان اشاره میکنند، زمانی که مرکز ناباروری ابن سینا به آنها پیشنهاد ساخت این فیلم را داد، هرگز تصور نمیکردند پروژه دو هفتهای، هجده ماه به طول بینجامد. هرچند که "جای خالی آقا یا خانم ب" حالا دیگر یک اثر کاملا مستقل است.
*خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و هنر: چطور سراغ این سوژه رفتید؟
- فیما امامی کارگردان "جای خالی آقا یا خانم ب" :این یک کار سفارش شده بود که از طرف مرکز ناباروری ابن سینا به من پیشنهاد شد. قرار بود من راجع به باروری و HIV فیلمی برای این مرکز بسازم. اما به خاطر کمبود زمان این کار را نکردم.
*باید در چه مدت پروژه به سرانجام میرسید؟
- امامی: دو هفته، من آدمی نیستم که بتوانم این کار را انجام بدهم. بعضی وقتها سرعت رضا از من بیشتر است.
*نحوه آشنایی شما با مرکز ابنسینا چطور بود؟
- امامی: از طرف مرکز گسترش و آقای آفریده. به من گفتند سری اول که نرفتی این دفعه قبول کن چون من میخواهم فیلمساز زن برای این کار معرفی کنم. من و رضا با هم رفتیم. میخواستیم کاری انجام بدهیم که هم آقای آفریده راضی باشد و هم مرکز درمان و خیلی زود هم به سرانجام برسانیم اما کلنگمان گیر کرد و ماندگار شدیم و تا پارسال هم این کار ادامه داشت.
*مرکز ابنسینا با گیر کردن کلنگ شما مخالفتی نکرد؟
-امامی: آنها میخواستند فیلمی درباره ناباوری و خدمات بیمهای بسازند. من و رضا کلی با هم فکر کردیم. مرکز یک لیست 40 نفره به ما داده بود که با این آدمها حرف بزنیم و اگر میخواستیم فیلم سی دقیقهای بسازیم هر کدام از این آدمها چیزی در حدود سی ثانیه بهشان زمان میرسید.
*پس قرار بود فیلم مستندی بسازید که بیشتر گفتگو محور باشد؟
-امامی: بله، اما ما اصرار داشتیم سراغ مردم برویم. آنها می گفتند مردم دوست ندارند راجع به ناباروی شان با کسی حرف بزنند و راست هم می گفتند. با این حال ما گفتیم دوربین را جایی میگذاریم که دیده نشود و هر کس خواست بیاید جلوی دوربین و با ما حرف بزند.
*کسی هم سراغ دوربین شما آمد؟
-امامی: جالب اینجا بود زمانی که دوربینمان را گذاشتیم 150 زوج آمدند جلوی دوربین و با ما درباره ناباروی شان حرف زدند. بعد خود مرکز گفت اینها را نشان ندهید.
*مردم با چه انگیزهای جلوی دوربین میآمدند؟
-امامی: چون هزینه درمان ناباروی خیلی بالاست و دوست داشتند این مساله مطرح شود ودولت به آنها کمک کند.
*طرح و ایده اولیه که این مستند علمی به صورت اجتماعی بازگو شود، وجود نداشت؟
-امامی: زمانی که ما به مرکز ناباروی رفتیم اولین فردی که پیش ما آمد آقا ولی بود. من همان موقع متوجه شدم که دیروز هم با همسرش صحبت کردم و اتفاقا چقدر خانم نازنینی بود.
*از همان ابتدا این زوج نظر شما را به خود جلب کردند یا کم کم متوجه شدید زندگی جالبی دارند؟
-امامی: به نظر من جذاب بودند اما ابتدا یک زوج دیگر را انتخاب کرده بودیم که از قضا همشهری آقا ولی بودند، اما مرکز درمان با بررسی پرونده آنها مخالفت کرد چون پرونده شان از نظر پزشکی موضوع خاص داشت که ما نباید مطرح میکردیم. ما ابتدا آن زوج را انتخاب کرده بودیم اما گزینه دوم آقا ولی و همسرش بود، چون خیلی به این کار علاقمند بود و از همان اول به رضا آدرس خانه شان را داد.
*شما تاکید داشت زوجتان ساکن تهران باشند یا شهرستان؟
-امامی: برایمان خیلی فرقی نمیکرد اما دنبال زوجی بودیم که مشکلشان را برایمان مطرح کنند و نتایج تمام تحقیقاتی که تا آن زمان انجام داده بودیم در آن زوج حداقل 80 درصد بروز داشته باشد.
*در مورد آقا ولی و همسرش این مساله وجود داشت؟
-امامی: بله و جالب بود که علنی به ما میگفتند. اولین باری که ولی آمد کنار ما نشست گفت اگر این بار زنم بچهدار نشود طلاقش میدهم. مثلا خانمی بود که چند بار رو به روی من نشست و گریه کرد و هر بار هم گفت که چقدر همسرش را دوست دارد اما بالاخره از زیر زبانش بیرون کشیدیم که دو بار درخواست طلاق داده و اقدام هم کرده است. ما دنبال کسانی بودیم که زودتر با ما راحت بشوند و با دوربین راحت باشند و کاراکتر فیلمساز داشته باشند.فکر کنم بهتر است یک مقدار رضا صحبت کند.
- رضا دریانوش کارگردان "جای خالی آقا یا خانم ب": فیما در میان حرفهایش به این نکته اشاره نکرد که ما قرار بود فیلمی درباره بیمه و ناباروری بسازیم. وقتی این مستند را کار کردیم به دوستان در مرکز ناباروری گفتیم اگر اجازه بدهید ما این مستند را ادامه دهیم چون سوژه جذابی دارد و مصاحبهها را هم حذف کنیم. آنها به ما گفتند قرار است این فیلم در سمیناری نمایش داده شود و لازم نیست ادامه پیدا کند. بعد متوجه شدیم شخصیت آدمهایی که در آن مستند قرار بود معرفی شوند مهمتر بودند تا مشکل ناباروری.
- امامی: در اکثر موسسات این اتفاق میافتد. اگر به شما مستندی برای ساخت سفارش بدهند برای این است که مسئولان آن موسسه یا سازمان را به مردم معرفی کنیم.
- دریانوش: ما این سوژه"جای خالی آقا یا خانم ب" را برای خودمان نگه داشتیم و آن فیلمی که آنها میخواستند را با اکراه بهشان تحویل دادیم. آن قرارداد که تمام شد با هزینه شخصی خودمان مستند "جای خالی آقا یا خانم ب" را کار کردیم. من ادعایی برای دکتر آخوندی در مرکز ناباروری کردم و گفتم اگر فیلمی که ما در نظر داریم ساخته شود بسیار جذاب است. چون شخصیت آقا ولی را شناخته بودم و میدانستم که چقدر با او راحت هستم و میتوانستم در موردش ادعا کنم. من همان موقع گفتم این مستند مطرحترین مستند زمان خودش میشود. آن موقع احتمالا در مرکز ناباروری به خاطر این حرف کلی بهمان خندیدند و پیش خودشان گفتند که ما چقدر غرور داریم.
*پس فیلم چطور به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی رسید؟
-دریانوش: زمانی که ما این فیلم را در جشنواره سینما حقیقت شرکت دادیم و جایزه بهترین فیلم را از جشنواره سال گذشته دریافت کرد من و فیما فیلم را به مرکز هدیه دادیم. میخواهم بگویم فیلم زمانی به مرکز فروخته شد که ساخته شدنش تمام شد. مستند "جای خالی آقا یا خانم ب" از ته دل ساخته شده است و به خاطر همین هم موفق شد.
*بالاخره تهیه کننده این فیلم شما هستید، مرکز گسترش یا مرکز ناباروری ابنسینا؟
- امامی: ما و مرکز گسترش و مرکز ناباروری ابنسینا.
-دریانوش: تهیه کننده در ایران لفظ اشتباهی شده است. منظور همان حامی مالی است.
- امامی: در ایران زمانی که به شما برای ساخت فیلمی پول میدهند احساس میکنند مالک اثر شدهاند. در صورتی که تهیهکننده کسی است که دارد پول را خرج میکند. در تلویزیون این مساله رعایت میشود.
*مستند شما در کنار علمی بودن اجتماعی هم هست چطور مرکز با این مستند و روایت اینگونه موافقت کرد؟
-دریانوش: ما همیشه روی مخاطب فکر میکنیم. فیلم باید دیده شود چه مستند چه داستانی. از طرفی مستند باید روایت داشته باشد. در کشور ما سینمای مستند خیلی مهجور است و نمیتوانیم با این سینما فخر بفروشیم. اولین چیزی که سینمای مستند میخواهد بازار است که متاسفانه در ایران وجود ندارد. سالانه در سینمای ایران دو هزار فیلم مستند ساخته میشود که همهشان هم خیلی ارزان تمام میشوند و مستندسازان با بودجه خودشان این فیلمها را میسازند.
*اغلب این مستندسازها زمانی که برای ساخت فیلمهایشان صرف میکنند بسیار کوتاه است. بنابراین هزینه آنچنانی صرف نمیشود.
-دریانوش: چون بودجه ندارند این اتفاق میافتد. اتفاقا تفاوت فیلم مستند با داستانی این است که نیاز به زمان بیشتری دارد. شما پرونده فیلم داستانی را در طول دو، سه ما میتوانید ببندید اما در مورد مستند باید با سوژهای زندگی کرد و آن را فهمید و دوربین را از زندگی آن سوژه حذف کنید و تا بتوانید مستند به معنای واقعی بسازید. در صورتی که در ایران ما زمانی که سوژه با دوربین آشنا میشود ساخت فیلممان به پایان رسیده است.
*مستند را در سینمای ما خیلی ساده میبینند. حتی بسیاری از مستندسازها فکر میکنند مستند به خاطر نزدیکی به واقعیت نباید روایت داشته باشد. دوربین که کاشته میشود باید همانطور که اتفاقات پیش میافتد جلو برود. حتی خیلیها مستند "جای خالی آقا یا خانم ب" را تا حدودی تصنعی میدیدند.
-امامی: شما به عنوان مخاطب کجای فیلم به نظرتان تصنعی میآمد؟ همه آنچه در این فیلم اتفاق افتاد حقیقتی بود که در ماهیت داستان وجود داشت. این فیلم پر از تعلیق است چون ماجرای تولد، رشد و بارداری پرتعلیق است و روایتی که ما داشتیم باعث شد تعلیق این فیلم از فیلمهای داستانی بیشتر باشد. تعلیق یکی از اساسی ترین بخشهای فیلمهای مستند در دنیاست. اما مستندهای ما متاسفانه آن را ندارند.
*این مساله بستگی به سوژه هم دارد. سوژه شما تعلیق پذیر است.
- دریانوش: به نظرم اساس فیلم مستند درامی است که در تمام هنرهای تصویری میتوانید ببینید. اگر تعلیق از مستند حذف شود یکی از اصول هنر نادیده گرفته شده است. برای من خیلی مهم است زمانی که فیلم من در سالن پخش میشود هیچ کس سالن را ترک نکند و اگر این اتفاق بیافتد خیلی ناراحت میشوم. شما اگر مستندهای دنیا را ببینید پایهشان بر درام استوار است. مثلا یک نهنگ را به شما نشان میدهد و بعد تا مرگ آن را میبرند که مثلا بگویند گرسنه است.
-امامی: حتی مستندهای حیات وحش هم این درام و تعلیق را دارد. در صورتی که این مستندها در محیطهای بسته یا آکواریوم تولید میشود. جایی که مدتها این موجودات زندگی میکنند و هیچ خطری هم تهدیدشان نمیکند. اما جوری این تعلیق را به وجود میآورند که دیدن این موجودات برای من مخاطب یک اتفاق است.
- دریانوش: بعضیها در سینمای مستند فکر میکنند مستند یک حقیقت خام است. به نظر من حقیقت خام به درد هیچ کس نمیخورد. بخشی از هنر کشف و دیدن حقیقت زندگی است. شما باید تلخترین حقیقت اجتماعی را مثل عسل کنی و دهان مخاطب بگذاری تا برایش شیرین شود و آن را ببیند.
- - - - - - - - - - -
ادامه دارد
نظر شما