مروری بر مباحث گذشته
بحث ما در باب تربیت بود که گفتیم تربیت، به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن است و اشاره کردیم که انسان معمولاً در چهار محیط خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و شغلی تربیت شده و ساخته میشود. یک محیط پنجم هم داریم که انشاءالله در آینده مطرح میکنیم. بحثِ جلسه گذشته محیط آموزشی بود که عرض کردم در بین محیطهای چهارگانه قویترین و اثرگذارترین محیط از نظر رفتاری و گفتاری بر روی انسان، محیط آموزشی است.
یکی از جهات اثرگذاریِ قوی محیط آموزشی این است که معمولاً از محیط آموزشی، محیط سوم، یعنی محیط رفاقتی، متولد میشود. بعد هم در بحث محیط رفاقتی وارد شدم و مسئله پیوندها را هم مطرح کردم. در آخرِ جلسه روایتی از پیغمبر اکرم خواندم که پیغمبر اکرم فرمودند: «الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِلُ»(بحارالأنوار، 71، 192 ، باب 14) شخص بر دین دوستش است. پس هر کس باید بنگرد که چه کسی را به دوستی میگیرد.
پیوند رفاقتی، قویترین پیوند
جلسه گذشته عرض کردم که محیط رفاقتی نیز، از محیطهایی است که بر روی روح انسان، یعنی تمام ابعادش، اثر میگذارد و جهت آن هم این است که دوستی و رفاقت بر محور پیوند محبت است. جلسه گذشته گفتم پیوندهای جسمی، حسبی، نسبی، بُعد دینی و اخوت دینی، اینها همه پیوند هستند. یک پیوند در روابط اجتماعی، پیوند محبتی است که پیوندی قوی است. لذا اثرگذاری آن نیز بر روی انسان قوی است به طوریکه موجب میشود نسبت به آنچه که انسان در دو محیط قبلی، یعنی محیط خانواده و محیط آموزشی، فراگرفته است یا نسبت به اثرگذاری که روی روح داشته است، گاهی جنبه تخریبی داشته باشد، گاهی هم بر عکس.
مثلاً اگر محیط خانوادگی انسان مناسب نبود، محیط آموزشیاش مناسب نبود، اما محیط رفاقتیاش مناسب بود، به این معنا که با شرع و عقل همسو بود، این رفاقت نقش تخریبی آنها را از بین میبرد. برعکس، اگر محیط خانوادگی مناسب بود، محیط آموزشی مناسب بود، اما محیط رفاقتی مناسب نبود و همسو با شرع و عقل نبود، این رفاقت، آنچه را که در محیط خانواده و آموزش ساخته شده بود، ویران میکند.
نقش "رفاقت" بر "تربیت"
بحث مفصلی در مورد نقشِ بسیار اساسیِ محیط رفاقتی مطرح است که من فقط به آن اشاره میکنم. قرآن همین محیط رفاقتی را در آیات متعدد، مطرح میکند. روایات زیادی هم راجع به نقش این محیط داریم. من یکی، دو آیه را به عنوان نمونه میخوانم. در سوره فرقان آمده است: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلا» روز قیامت، روزی است که ستمکار دستهایش را میگزد. «یَعَضُّ» یعنی میگزد. میگوید: ای کاش ما، رابطه و پیوندی با پیغمبر برقرار میکردیم.
منظور پیوند محبتی و رفاقتی است.
بعد میگوید: «یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلا لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً».(سوره فرقان آیات27،28و29) برعکس، کاش من فلانی را رفیق نمیگرفتم. او مرا گمراه کرد. هر دو نوع را دارد. هر دو مورد، پیوندِ رفاقتی است. ای کاش من با این آقا پیوندِ رفاقت برقرار میکردم و ای کاش با فلانی رفیق نمیشدم.
در آیهای دیگر در سوره زخرف آیه 67 آمده که: «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین» بعضی از رفیقها در آن روز با یکدیگر دشمن میشوند، مگر متقین.
این یک مسئله دیگر است که عرض میکنم. ما در مورد دوستی در قیامت آیات زیادی داریم و مثل این آیه که: «مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَة»(سوره بقره، آیه 254) یا در آیه دیگر دارد: «فَما لَنا مِنْ شافِعین وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیم».(سوره شعراء، آیات 100 و 101) تحت عنوان خلیل یا صدیق دارد. همه اینها در آیات آمده است. میخواهم بگویم مسئله رفاقت در آیات فراوانی در قرآن مطرح است.
اثر رفاقت بر انسانیت انسان
اثر رفاقت چیست؟ همین که رفیق شدیم، بر اثر رابطه محبتی، پیوند محبتی بین ما دو نفر برقرار شد، این رابطه چه اثری دارد؟ روایتی از علی(ع) میخوانم و بعد آن را توضیح میدهم. اتفاقاً روایت، در ارتباط با همین آیه شریفهای است که دارد: «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین».
حضرت فرمود: «فَسَادُ الْأَخْلَاقِ بِمُعَاشَرَةِ السُّفَهَاءِ وَ صَلَاحُ الْأَخْلَاقِ بِمُنَافَسَةِ الْعُقَلَاءِ وَ الْخَلْقُ أَشْکَالٌ «فَکُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ» وَ النَّاسُ إِخْوَانٌ فَمَنْ کَانَتْ إِخْوَتُهُ فِی غَیْرِ ذَاتِ اللَّهِ فَإِنَّهَا تَحُوزُ عَدَاوَةً وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»».(بحارالأنوار، 75، 82 ، باب 16) «خُلق» به معنای «خو» است. «خو» به معنای ملکه است.
علی(ع) در اینجا مسئله را بر محور معاشرت، یعنی همان رابطه تنگاتنگ بین دو نفر مطرح میکنند و این اثرگذار و ملکهساز است. گاهی همراه خود ملکه فاسده و گاهی ملکه شایسته میآورد. «فَسَادُ الْأَخْلَاقِ، صَلَاحُ الْأَخْلَاقِ» اول درستی و نادرستیِ اخلاق را میفرماید، بعد میآید روی این معنا که «وَ الْخَلْقُ أَشْکَالٌ»، یعنی خلق، برای تو شاکله وجودی درست میکند و باطنت را میسازد. همین ملکات است که باطن ما را میسازد. این است که انسان را میسازد. ملکات سیئه ـ نعوذ بالله ـ انسان را به صورت حیوان میسازد؛ ملکات حسنه به صورت فرشته میسازد. درون من را که روز قیامت با آن محشور میشوم. «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»،(سوره طارق، آیه 9) یعنی آن شاکله و شکل درونی تو در آن روز هست.
رفیق بر ناخودآگاه انسان اثر میگذارد
آیه بر محور دوستیها است. «الْأَخِلاَّءُ». این رابطه رفاقتی که قویترین پیوندها است، چون بر محور محبت است، باطن انسان را در ابعاد گوناگون میسازد؛ لذا من گفتم دو نفر که رشته محبت، اینها را به هم پیوند داد و رفیق شدند، ناخوآگاه رفیقش را میسازد. جلسه گذشته روایت آن را هم که از علی(ع) بود، خواندم. گفتم «تربیت» از عناوین قصدیه نیست و در رابطه رفاقتی سریع روی ناخودآگاه دوست اثر میگذارد و او را میسازد و در نهایت هم موجب میشود که او با دوستش محشور است.
هر روز هیکل او را میبیند. بارها میآید و میرود در اتاق بایگانی ذهن و در حافظهاش شکل میگیرد. اعمال او به روح رفیقش شکل میدهد، گفتار او نیز اینگونه است. درون رفیقش را میسازد. محور پیوند هم در اینجا قویترین پیوندها است.
رفیق عاقل، بهترین رفیق
در این محیطهای چهارگانه که گفتیم، آن محیطی که از نظر درونی روی انسان، میتواند بیشتر از همه اثر بگذارد، محیط رفاقتی است. این هم که ما آمدیم روی محیط آموزشی و حساسیّت به خرج دادیم، به این دلیل بود که از آن، «رفیق» متولّد میشوند. در محیط آموزشی بچهها با هم رفیق میشوند. یک محیط رفاقتی که در سازندگی انسان از نظر درونیاش، قویترین محیطها است، متولد میشود. لذا در روایات، زیاد داریم. از خود علی(ع) میفرماید: «صُحبَةُ الوَلِیِّ اللَّبِیبِ حَیَاةُ الرُّوحِ»(غررالحکم، 429) دوست عاقل، روح تو را زنده میکند و او را نمیمیراند. در اینجا خود روایات، مطلب را توضیح دادند و برای ما تبیین کردند که رفیق خوب کیست.
رفیق فاسق، بدترین رفیق
از آن طرف از علی(ع) نقل شده است که: «إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَق».(سوره عبس آیات 34و35
) از دوستی با فاسق بپرهیز که تو هم مثل او میشوی. دوست عاقل روح تو را زنده میکند، اما دوست فاسق، تو را مثل خودش میکند.
این همان معنایی است که ما در باب رفاقت عرض کردیم؛ رفیق ممکن است نقش سازنده داشته باشد و به قدری قوی باشد که اثر دو محیط خانوادگی و آموزشی را تحتالشعاع قرار دهد. اگر محیط خانودگی مناسب نبود، محیط آموزشی مناسب نبود، اما اگر رفیق مناسب بود، روح او را میسازد. عکس هم همینطور است، اگر نامناسب بود، روح او را میمیراند.
تبدیل دوستی به دشمنی
حالا رفیق خوب کیست؟ بدانید که به طور غالب در دنیا پیوند رفاقت، از نظر اثرگذاری، قویترین پیوند است. چون محورش محبت است. و این پیوند غیر پیوندهای معنوی، نسبی، حسبی، و سببی است و تمامی این پیوندها در نشئه دیگر، از بین میرود.
«یَوْمَ یَفِرُّ المَْرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیه»،(غررالحکم، 431) اصلاً برادر از برادر فرار میکند ، از پدر و مادرش فرار میکند؛ یعنی این پیوند منقطع میشود و از بین میرود. این «قطع پیوند» که آیه میگوید، پیوند حسبی، نسبی، جسمانی و... است. اینها از بین میرود.
اما در ارتباط با آن قویترین پیوند که بر محور محبت بود، اگر آن پیوند نامناسب باشد، یعنی محور معنوی و الهی نداشته باشد؛ حیوانی، مادی و دنیایی بود، نه اینکه قطع میشود؛ بلکه دوستی به دشمنی تبدیل میشود. این عجیب است، «یَوْمَ یَفِرُّ المَْرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیه»، اینجا راجع به آن پیوند حسبی، نسبی و سببی است.
وقتی پیوند قوم و خویشی برطرف شد، همه از هم فرار میکنیم، اما «رفاقت» کجا است؟ میگوید پیوند رفاقتی آنگونه اثر دارد که اگر بر محور معنویت نباشد، تبدیل به دشمنی میشود. «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین»، در دنیا رفیقهای جانجانی بودند، اما در روز قیامت با همدیگر دشمن میشوند. آیه این را میگوید.
رفیق چهرهساز قیامتی است
در سوره فرقان فرمود: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یَاوَیْلَتىَ لَیْتَنىِ لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلا» ای کاش من با این شخص رفاقت نمیکردم. ببین امروز من را به چه صورتی در آورده است. شاکله من را ساخته است و چه شکل بدی پیدا کردهام. در دنیا میگفتند: او انسان است. اما اینجا میگویند: خوک است. چون رفاقتش بر محور شهوت بود، خوک هم مظهر شهوت است. یا حیوانات دیگر، چون هرکدام از نظر قوایشان مظهر چیزی هستند.
تنهایی بهتر از رفاقت با بدان است
اینکه اینقدر در روایات ما در ارتباط با این محیط، تأکید میکنند به این دلیل است که شاکله ما را میسازد. روایات زیادی داریم که به این محیط تکیه میکنند که تا آنجایی که میتوانی مراقب باش. روایتی از علی (ع) است که میفرماید: «کن بالوحدة آنس منک بقرناء السوء»،(سوره اسراء، آیه 84) به تنهایی انس بگیری بهتر از این است که رفیق بد بگیری. گفت: دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد. این تنهایی، برای تو بهتر است تا اینکه با رفیقی که شاکلهات را تغییر میدهد رفاقت کنی که روز قیامت دشمن شوید و بارها بگویی ای کاش من با این رفیق نشده بودم.
جهتش هم این است که شاکله وجودیات را میسازد. این رابطه برای تو «خو» درست میکند، یعنی «ملکه» و «ملکه» یعنی شکل درونی تو؛ لذا آیه «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِه»(غررالحکم، 424) را حضرت استخدام میکند و در فرمایشش میآورد. ناخودآگاه تو را میسازد. اینکه خیلی روی این محیط تأکید میشود که مراقب باش، برای این جهت است که درون تو را درست میکند.
مشخصات اجمالی رفیق خوب
بعد راجع به این وارد میشوم که بسیار خوب، به ما بگویید مشخصات رفیق خوب چیست؟ روایات زیاد داریم. در روایتی علی(ع) میفرماید: «مَن دَعاکَ إلى الدَّارِ البَاقِیةِ وَ أعانَکَ عَلى العَملِ لَهَا فَهُو الصَّدیقُ الشَّفیقُ».(بحارالأنوار، 71، 191، باب 14) آن کسی که تو را به آن نشئه جاودانه دعوت کند و به تو در اعمال صالحهات کمک کند، آن صدیق است و دوست شفیق تو است.
حضرت مسئله معاد را مطرح میکنند، جهتش هم این است که درون تو را به گونهای میسازد که روز قیامت دیگر نمیتوانی از این فرار کنی.
تنها رفاقتی که گسستنی نیست، حتی در قیامت
اگر دوستی بر محور جنبههای معنوی باشد، این پیوند در قیامت منقطع نمیشود. همه پیوندها قطع میشود. پیوندهای جسمی، حسبی و نسبی، همه اینها قطع میشود. اگر پیوند رفاقتی، سوء باشد، به دشمنی تبدیل میشود. درست وارونه میشود. آنکه میماند، دوستی بر محور جنبههای معنوی است.
نتیجه دوستی معنوی شفاعت در قیامت است
لذا من اشاره میکنم به مسئله شفاعت. ما داریم در قیامت شفاعت میشود، نسبت به چه کسانی است؟ نسبت به مؤمنین است؟ نه! در آن آیه داشت که: «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقین». این دوستی بر محور معنویت بود، از بین نمیرود، تبدیل به دشمنی هم نمیشود؛ بلکه کنار آن شفاعت است. در آن آیه هم میگوید ای کاش به سوی پیغمبر راه باز کرده بودم، با این ولی خدا پیوند کرده بودم، به این دلیل است که میبیند پیغمبر در قیامت دست رفیقهایش را میگیرد. دیگر اینجا این را شهود میکند و میبیند که دوستی با خوبان چه آثاری دارد.
پیوند پایدار، پیوند خدا محور
برای این است که علی(ع) وقتی میخواهد مشخصّه دوست خوب را بگوید، میگوید: «مَن دَعاکَ إلى الدَّارِ البَاقِیةِ وَ أعانَکَ عَلى العَملِ لَهَا فَهُو الصَّدیقُ الشَّفیقُ». دوست دلسوز کسی است که تو را به قیامت دعوت کند و برای کارهای خیر کمککارت باشد. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که: «انْظُرْ إِلَى کُلِّ مَنْ لَا یُفِیدُکَ مَنْفَعَةً فِی دِینِکَ فَلَا تَعْتَدَّنَّ بِهِ» نگاه کن. دقت کن با چه کسی داری رفاقت میکنی. ببین اگر برای تو سود دینی ندارد، به او اعتنا نکن. «وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِی صُحْبَتِهِ» یکوقت میل پیدا نکنی که با او رفیق شوی!؟ «فَإِنَّ کُلَّ مَا سِوَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مُضْمَحِلٌّ وَخِیمٌ عَاقِبَتُهُ».
همه این پیوندها در روز قیامت قطع میشود، مگر پیوندی که خدا محور باشد. گاهی هم تبدیل به دشمنی میشود. پیوند رفاقتی اینگونه است که در قیامت گاهی تبدیل به دشمنی میشود، اما برای پدر و مادر و برادر و اینها، فقط داشت: «یَفِرُّ» یعنی فرار میکنند و پیوند قطع میشود، اما تبدیل به دشمنی نداشت. پیوندهای حسبی و نسبی و سببی را میگوید قطع میشود، اما پیوند رفاقت را میگوید تبدیل به دشمنی میشود. این به دلیل حساسیت مسئله پیوند رفاقت است.
-----------------------------------------
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی
نظر شما