به گزارش خبرنگار مهر در ساری، در این پیام آمده است علم فقه از آن جهت که در زمره علوم عملی می گنجد، همواره در معرض پویش و گسترش قرار داشته است. هر چند در توضیح دلایل این "گسترش پذیری تاریخی" می توان به عوامل متعددی اشاره نمود، ولی در صدر همه این عوامل ، عامل "مواجهه فقه با پدیده های نو شونده و روزآمد" جای گرفته است. مواجهه فقیه با مسائل نوآمد نقش گلوگاهى را ایفاء مى کند که فرایندهای فقهی با بهره گیرى از شناخت آنها به تعیین مسیر خود در فضاهاى جدید همت می گمارد.
در ادامه این پیام آمده است: آنچه این عامل مهم را همواره رونق و قوت می بخشیده است، این که فقیهان "بی تفاوت باقی ماندن" و "به پاسخ روی نیاوردن" در برابر مسائل جدید را قبل از هر چیز، با رسالت های دینی و فلسفه وجودی فقه ناسازگار می دیده اند. بدین ترتیب باید اذعان کرد تاریخ، همواره شاهد جریان پیوسته و فراگیر اجتهاد و افتاء در قبال مباحث نوآمد و به تعبیر فقهی "مسایل مستحدثه" بوده است.
در این پیام آمده است، مواجهاتی از این دست، نه تنها به توسعه خروجیهای فقهی و بسط دامنه های آن به مسائل نو انجامیده است که در فرایندی پیوسته، به گسترش "ادبیات روش شناختی فقهی" نیز منتهی شده است. به تعبیر دیگر در عمل نه تنها دایره افتاء که شیوه ها، اندیشه ها و نظریه های پیرامون آن نیز بسط و ارتقاء یافته است. به بیراهه نرفته ایم اگر فقه را در زمره پیوسته ترین دانش های با مناسبات پیرامونی طبقه بندی کنیم.
وزیر ارشاد افزود: در کنار امعان نظر در این نکته مهم و دقیق روش شناختی، باید به ماهیت قدسی فقه نیز اشاره ای جدی و جانمایه دار داشته باشیم. فقه، در معنای دقیق کلمه، به کشف حکم خدا در قبال مباحث مرتبط با زندگی فردی و جمعی انسان مبادرت می ورزد. به دیگر سخن، نفس عمل فقیهانه، اگر چه انسانی است، اما فقه از آن جهت که دغدغه شناخت نسبت به وضعیت ها و موقعیت هایی را دارد که، در نهاد خویش، ربانی هستند.
حسینی خاطرنشان کرد: از این خاستگاه است که منابع فقه را نه تجربه و علم بشری که کلام وحیانی متبلور در قرآن و سنت تشکیل می دهند. بدین ترتیب سنخ شناسی فقه تفاوتی جدی با دیگر دانش ها می یابد. این دانش از یک سوی به جد با مناسبات عصری درآمیخته است و از این خاستگاه عمیقا با مسایل مستحدثه مرتبط می گردد و از سوی دیگر اصولا دغدغه ای فرابشری و ربانی دارد. چنین وضعیت دقیقی برخوردی فنی، عالمانه و دانش پایه را با عرصه فقه طلب می کند.
در این پیام آمده است: در واقع رویکرد به فقه، باید از دل سنتی عالمانه و مبتنی بر روشمندی ویژه برخیزد و در امتداد زنجیره ای از تاملات دقیق اندیشانه فقیهان این عرصه شکل گیرد. این جا است که می توان رابطه فقه و تاریخ پربار آن را نیز مشاهده و رصد کرد.
به گفته وی؛ مشعر به آن چه آمد، می توان مباحث فقهی را در یک طبقه بندی به سه دسته اصلی تقسیم نمود:مسایل کهن و پایه ای فقهی، مسایل عصری و مستحدثه اعصار پیشین، که امروزه دیگر لباس نو را بر تن ندارندو مسایل مستحدثه معاصر است.
در این بیانیه خاطرنشان شده است؛ دسته نخست در صدر مباحث پر اهمیت فقهی می نشینند و به دلایل مضمونی و روشی از اهمیتی متفاوت با دیگر حوزه ها برخوردار می گردند. در واقع مراجعه به دیگر حوزه های فقهی نمی تواند فارغ از بنیادهایی رخ دهد که در تجربه علمی و عملی مواجهه اصیل فقیهانه با این گروه از مباحث به دست می آید. این بخش عمده، تراث به جای مانده از ائمه علیهم السلام در عرصه فقه آموزی تلقی می گردد و با ادبیات "القاء الأصول" شناخته شده است.
همچنین گفته شده، دسته سوم (یعنی مسائل مستحدثه معاصر) نیز جایگاه جدی خود را دارند و پس از دسته اول از بیش ترین اهمیت برخوردار می گردند. چه آن که پاسخگویی فقه به این گروه از مباحث به کارآمدی هر چه بیش تر فقه می انجامد و رسالت های در پی فقه اندیشی را در زمان حال و دوره کنونی پاسخگو می گردند.
به نظر وی؛ اما دسته دوم عمدتا از آن جهت اهمیت می یابند که منطق مواجهه ای جانمایه دار به مباحث نوشونده و عصری را بر ما نشان می دهند. به دیگر مراجعه ما به این دسته، در بخش قابل توجهی از مواقع، از جنس تاملات فنی در حوزه علم جای می گیرد و به دلیل شناخت امری مشعر به امر دیگر و وضعیتی منجر به موقعیتی تازه تر انجام می گیرد.
در ادامه این پیام آمده است، به این ترتیب باید گفت که نگاه به مباحث مستحدثه، از یک سوی، به طراز تاریخ و توجهات آن در دو حوزه مسایل پایه ای فقه (دسته نخست) و تجربه فقیهان گذشته در مواجهه با مباحث مستحدثه (دسته دوم) وابسته است و از سوی دیگر به تاملات منجر و منتهی به فهم شرایط جدید پیش روی فقه نظر دارد.
در این پیام خاطرنشان شده است؛ آنان که به بهانه عصری بودن فقه، پرداختن به مسائل گذشته را غیر مهم و یا غیر ضروری می پندارند، چشم به روی این حقیقت پوشیده داشته اند که روش شناسی فقهی در دل تاریخ این مسائل نهفته مانده اند، و با احیاى این مسائل و به بحث گذاشتن آنها است که روند دستیابى به مضامین روشی فقه هموار می گردد.
حسینی اظهار داشت: امروز که جامعه در سایه رهنمودها ى مقام معظم رهبرى در مسیر پویایی و رشد علمی و به تبع آن شکوفایی های عملی و اجتماعی قرار گرفته است، نیاز به فقه و حضور حد اکثری آن در جامعه و مسائل نوپیدای آن از هر وقت دیگری بیشتر می نماید.
در پایان امده است؛ امروزه چهار گستره مضمون سازی جدید فقهی ، شیوه شناسى فقهی ،ادبیات گستری فقهی ، نوسازی حرکت جامعه در رویکرد به فقه ضرورتی جدی یافته است. تنها از این رهگذر است که جامعه تحول یافته ایران اسلامی می تواند به نیازهای حقوقی خود دست یابد. سخن نهایی این که این تنها حوزه ها نیستند که باید فقه آل محمد(ص) را گسترش دهند که جامعه نیز باید افق هاى نگاه فقهى خود را به سمت "حکمت جویى فقهی" که در لسان شریعت از آن به علل الشرایع نام به میان آمده، رونق بخشد.
نظر شما