به گزارش خبرنگار مهر، نشست "جهانی شدن و مدرنیته از منظر فلسفه" عصر دیروز چهارشنبه 19 آبان با حضور دکتر شمس الملوک مصطفوی عضو هیئت علمی داشگاه آزاد اسلامی و دکتر علی محمد صابری استاد فلسفه دانشگاه تربیت معلم در سرای اهل قلم برگزار شد.
در این نشست دکتر شمس الملوک مصطفوی با اشاره به تحقیقات چند ساله خود در مورد مدرنیته و جهانی شدن به نسبت این دو با یکدیگر و آسیب شناسی فلسفه جهانی شدن پرداخت و گفت: بحث جهانی شدن بحث مدرنیته جهانی است و الان این مدرنیته است که جهانی شده است.
عضو هیئت علمی واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی گفت: جهانی شدن پروژه نیست بلکه یک پروسه است و معمولاً جهانی شدن مترادف جهانی شدن اقتصاد، انقلاب اینترنتی، یکپارچگی جهانی، غربی شدن و آمریکایی شدن، امر مشترک و ... گرفته میشود.
وی طرح سئوال آیا جهانی شویم یا نه را غلط خواند و تأکید کرد: امروز جهانی هستیم و سؤال اساسی این است که در وضعیت کنونی چه باید کرد.
دکتر مصطفوی در ادامه به تشریح نظریه رونالد رابرتسون، آنتونی گیبنز، مارتین آلبرو و هابرماس در حوزه جهانی شدن پرداخت و در مورد مدرنیته گفت: در قرن پنجم مسیحیت برای رهایی از کفر دوره روم از "واژه مدرن" استفاده کردند که به معنای چیز نو در مقابل چیز کهنه است اما در مورد مبدا دوران مدرن اختلاف است و مناسبترین تقسیم بندی را سوکو دارد و دوران مدرن را به سه مرحله نوزایی (رنسانس)، قرن 17 تا 18 و مرحله معاصر تقسیم بندی میکند.
وی با اشاره به اختلاف نظرهای بسیار در مورد مؤلفههای مدرنیته به نسبت مدرنیته در جهانی شدن پرداخت و تأکید کرد: ادعای من این است که مبنای مدرنیته، مبانی جهانی شدن است و اولین مبنای مدرنیته سوبژکتیویته است که با دکارت آغاز شد و سوژه انسانی محور میشود و اومانیسم از دل آن به وجود می آید.
دکتر مصطفوی افزود: در این زمان معرفت انسان به عالم است در حالی که قبلاً معرفت به عالم بود و با اضافه شدن "انسان" معنا عوض شد. به محض اینکه انسان سوژه و تصمیم گیرنده اصلی شد، علم شد علم تجربی چون همه چیز مال انسان است در نتیجه باید در راه رفاه و پیشرفت انسان استفاده شود.
وی تأکید کرد: اگر واحد صاحب حق "فرد انسانی" است لازم است مهمترین حق فرد انسانی که همان آزادی است، به رسمیت شناخته شود و قوانینی تصویب شود که از آزادی فرد انسانی حمایت کند.
دکتر مصطفوی تاکید کرد: همه متفکران به اتفاق آرا معتقدند که جهانی شدن به واسطه پیشرفت تکنولوژی به ویژه تکنولوژی رسانهای محقق و مرزهای فیزیکی برداشته شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: ریشه جهانی شدن در سوبژکتیویسم است اگر آن نگاه نبود علم تجربی و تکنولوژی پیشرفت نمیکرد و در نتیجه رسانه به وجود نمیآمد و ما جهانی نمیشدیم بنابراین جهانی شدن ریشه در دوران مدرن دارد.
دکتر مصطفوی به نسبت پست مدرنیسم و جهانی شدن اشاره کرد و گفت: به قول لوتار، پست مدرنیسم یک وضعیت است و دوران بعد از دوران مدرن نیست بلکه شناخت مدرنیته با بحرانهایش است و تمام فلاسفه پست مدرن درصدد نقد مدرنیته و یک بنیان فکنی هستند.
وی به دو چهره منفی و مثبت جهانی شدن اشاره کرد و گفت: بدترین واکنش ما به جهانی شدن این است که آن را رد کنیم و به نظر میرسد که مواجهه مناسب این است که زمان خود را بپذیریم و وارد گفتگوی سازنده جهانی شویم. در سنت و فرهنگ خودمان عناصر خوبی داریم که باید شناسایی شده و در یک گفتمان جهانی به مردم جهان عرضه شود.
مصطفوی با اشاره به سخن اریکسون که تاریخ گورستان فرهنگهایی است که نتوانستند خود را با چالش های زمان خود هماهنگ کنند، تأکید کرد: پس به جای مواجهه انفعالی در برابر جهانی شدن باید نقش آفرین باشیم و اگر به تمام ملل جهان اجاره ورود به این گفتگو داده شود آن موقع جهانی شدن بهتر میتواند صحنه برابری و آزادی و عدالت باشد.
نظر شما