به گزارش خبرنگار مهر، در بخش دوم نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی "ریسمان باز" در خبرگزاری مهر، مهرشاد کارخانی کارگردان و بابک حمیدیان بازیگر درباره انتخاب بازیگران این فیلم، نمایش آن در جشنواره فیلم فجر و شرایط آینده سینمای ایران صحبت کردند.
* * خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: فکر نمیکنید اگر بیمهری نسبت به "ریسمان باز" در جشنواره فیلم فجر صورت نمیگرفت. شرایط آن تغییر میکرد.
- بابک حمیدیان: حبیبالله کاسه ساز تهیه کننده "ریسمان باز" بود. زمانی که شبانه فیلم از بخش مسابقه جشنواره خارج شد، من به ایشان عنوان کردم چه کسی باید پیگیر این موضوع شود. ایشان لبخندی زد از سر اینکه بینیاز باشید و من گفتم من فیلم سخت کار کردم و دلم میخواست دیده شود.
- مهرشاد کارخانی: جشنواره فیلمهایی را کنار میگذارد تا فیلم هایی که مورد سلیقه خودشان است، دیده شود. اگر "ریسمان باز" در بخش مسابقه بود اتفاق دیگری شکل میگرفت.
* در این شرایط فکر میکنید، سینماگرانی که دغدغه اجتمای دارند، باید چه کار کنند؟
- کارخانی: من امسال تصمیم گرفتم شغل دیگری برای خودم انتخاب کنم. عکاسی کنم و بخش دیگری از زندگی خودم را با آن بگذرانم، راه دوم اینکه سینمای ارزانی را انتخاب کردم. در شرایط فعلی فیلمهای مبتذل و سطحی فروش زیادی ندارند، در کنار فیلمهای تاریخی و پرخرج و میلیاردی میتوانیم به سینمای رئال و اجتماعی که تاثیرش گاهی بیشتر از فیلمهای پرخرج است بپردازیم. من یک طرح برای کودک و نوجوان به فارابی در دوره جدید ارائه کردم که متاسفانه تصویب نشد.
یک فیلمنامه از کتاب پرویز دوایی به نام "سبزپری" نوشتم که در بنیاد فارابی تصویب نشد. شما بگویید به چه اثری باید لقب فاخر داد تا حمایت شود؟ حتی منابع اقتباسی تصویب نمیشود. گاهی یک فیلم کوتاه و ارزشمند میتواند فاخر باشد.
به همین دلیل سعی کردم از این پس فیلم ساده و کم خرج بسازم. در شرایط فعلی در این سینما باید فیلمنامه ارزان نوشته شود. خوشبختانه تعدادی از بازیگران که عشق به سینما دارند پای این آثار میایستند. حتی برخی عوامل فیلم هم برای تولید کمک میکنند.
- حمیدیان: زمانی که لورکا میخواندم برایم جالب بود چنین هنرمند بزرگی چرا در زمان خودش دیده نمیشد. در حال حاضر متوجه میشوم چرا آدمهای بزرگ در زمان زندگیشان با جهالت روبرو و فراموش میشوند. در حال حاضر زمان این چراها نیست. هیچ جوابی برای هیچ رفتاری وجود ندارد. نمیتوان گفت باید چه چیزی تجویز کرد. نسل بعد من دارند با بیسوادی و پول وارد سینما میشوند.
- کارخانی: جا دارد مطلبی از بونوئل در اینجا ذکر کنم: "عشق در دوران ما برای زندگی، برای هر عملی و هر کنکاشی و تفکری ضروری بود. عشق در برخی از محافل اجتماعی در حال نابودی است. مردم به آن به چشم یک پدیده تاریخی و توهم فرهنگی نگاه میکنند. آن را میکاوند، معاینه میکنند و در صورت امکان به درمان آن می کوشند. در دوران ما، ما دچار توهم نبودیم حتی اگر باور کردنش برای بعضی افراد مشکل باشد ما واقعاً دوست داشتیم." به عقیده من این یعنی عشق واقعی به سینما.
- حمیدیان: متاسفانه آنقدر تعاریف معمولی زیر سئوال رفته است که سینما و مباحث آن دیگر مورد نظر قرار نمیگیرد.
- کارخانی: از نسل قبل یاد گرفتیم در زمینههای مختلف کتاب بخوانیم. باید یک هنرمند بر همه این مسائل اشراف داشته باشد.
- حمیدیان: اگر من از یاس حرف میزنم آدم غمگینی نیستم. اتفاقاً حالم خوب است. فکر می کنم دلیلی وجود ندارد ما به پیچیدگیها آنقدر نگاه و فکر کنیم. مهم نیست سینما به کجا میرود مهم نیست جریان بازیگری به کجا میرود. من صاحب تئوری هستم که دیگر هیچ چیز مهم نیست. حتی نمیدانم چنین جلسهای چقدر به کیفیت فرهنگی کمک میکند؟ واقعاً زور ما نمیرسد.
- کارخانی: به عقیده من این تهران، تهران گذشته نیست و تبدیل به یک روستای بزرگ شده است. این چه فرهنگی است که در شهر با موتور مسافرکشی میکنند. باید برای این افراد شغل ایجاد شود. من در فیلمنامه آخرم به فضای نوستالژیک پناه بردم و تهرانی را نشان دادم که دوست داشتم.
- حمیدیان: از طرف ما بنویسید که ما آدمهای غمگینی نیستم و در ستایش غم هم میتوانیم ساعتها صحبت کنیم.
* آقای کارخانی شما در انتخاب بازیگران بسیار دقت کردید. کارنامه و تجربه بازیگری حمیدیان نشان داده است که میتواند بازیگر انعطافپذیر و متفاوتی باشد. از طرف دیگر پژمان بازغی بازیگر سینما و هم تلویزیون است. وی بعد از این فیلم میتوانست انتخابهای بهتری داشته باشد. بازغی در فیلم شما ثابت کرد که بازیگر با استعدادی است، فکر نمیکنید در انتخاب وی ریسک کردهاید.
- کارخانی: من در انتخاب وی ریسک نکردم. اینکه حمیدیان و بازغی مانند کابویهای فیلمهای وسترن در "ریسمان باز" باشند، به دیدگاه و سلیقه من برمیگردد، به عقیده من هنوز هم بهترین انتخابها برای این فیلم حمیدیان و بازغی بودند. میدانستم برای مخاطبین و منتقدان حضور بازغی در این نقش باعث سئوال میشود.
ولی وقتی شما فیلم را میبینید نظرتان تغییر میکند. خوشبختانه ما در همان گفتگوهای ابتدایی به نقطه مشترک رسیدیم. بخش دیگراین موضوع به توانایی این دو بازیگر و هدایت من برمیگردد. بازغی دوست داشت متفاوت دیده شود و برای این کار تلاش کرد.
- حمیدیان: قبل از شروع کار درباره گاوی که باید گردنش را بگیریم و به زمین بکوبیم با کارخانی صحبت کردیم و البته در ابتدا تعجب کردیم ولی فکر کردم باید کمی جلوتر رفت تا به آن سر و شکل دهیم. خوشبختانه بعد به مرور با کارخانی جهان مشترک پیدا کردیم. برای یک بازیگر مهم است توجه کارگردان را ببیند. باید این کار را انجام دهیم.
در دنیای بازیگری یک بازیگر برای مجموعه تلویزیونی برای اولین بار حضور خود، عنوان میکند من برای این کار هفت کیلو چاق شدم. این حرف او به هیچ درد جهان نمیخورد. تو وظیفه داشتی این کار را انجام دهی. هیچ چیز به تو اضافه نشده است. حق ندارد یک بازیگر برای اولین بار دیده شدن آنقدر بیپروا باشد. باید حالا حالاها نگاه کند.
- حمیدیان: بخشی از این سینما را به دوش میکشم از نسل قبل و به نسل بعد میدهم. تا آخر عمر مدافع سینمایی از نسل "ریسمان باز" هستم. البته اگر هم "ریسمان باز"ی ساخته نشود اهمیت نمیدهم از حرص خوردن برای سینما کندهام. شاید این جمله شعاری باشد.
*این فیلم در شبکه نمایش خانگی تا چه حد مورد توجه قرار گرفته است.
- کارخانی: تا آنجا که میدانم 300 هزار نسخه توسط موسسه رودکی وارد بازار شده است. خوشبختانه فروش آن در مرکز شهر بهتر بوده است. اما میدانم در سیل فیلمها "ریسمان باز" گم خواهد شد. امیدواریم این تعداد به دست همه مخاطبان واقعی فیلم برسد.
-----------
گفتگو: بیتا موسوی
نظر شما