به گزارش خبرنگار مهر، دادگاه رسیدگی به پرونده قتل در میدان کاج سعادت آباد تهران صبح یکشنبه در تالار اجتماعات امام خمینی (ره) دادگستری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی، رئیس شعبه 71 برگزار شد.
در این دادگاه پس از دفاعیات متهم ردیف اول "یعقوب"، سعیده ( کیمیا) متهم ردیف دوم این پرونده که به اتهام معاونت در قتل بازداشت بود در جایگاه قرار گرفت و بعد از تفهیم اتهام از سوی قاضی گفت: اتهام معاونت در قتل "یزدان" را قبول ندارم.
سعیده با بیان اینکه از کودکی و به علت فوت پدرم مجبور به دستفروشی بوده و موفقیت مالی ام حاصل تلاش سالها کارکردن است گفت: اردیبهشت 87 برای خرید یک مغازه با یعقوب آشنا شدم که بعد از آن با وجود اینکه میدانستم یعقوب معتاد به شیشه است با او ارتباط برقرار کردم. او از همان اول بسیار بداخلاق بود تا جایی که در هفته اول آشنایی جلوی همکارانم مرا کتک زد.
شوهرم بی تعهد و بی غیرت بود طلاقش دادم
"سعیده" درباره علت طلاق و جدایی از شوهرش گفت: شوهرم بسیار بیتعهد بود و اصلا به من توجهی نمیکرد؛ حتی زمانی که یعقوب برای من مزاحمت ایجاد کرد و دستم را شکست، از او خواستم به من کمک کند اما فایدهای نداشت تا اینکه با اصرار من از هم جدا شدیم.
متهم در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه چطور از یعقوب میترسیدی اما بیش از دو سال کنار او زندگی کردی گفت: من به خاطر ترس از او دفترم را تغییر دادم اما باز هم به محل کارم حمله میکرد. از او شکایت کردم اما با پادرمیانی مادرش رضایت دادم.
متهم با انکار اظهارات قبلی خود درباره اینکه یعقوب رابطه با او را مشروط به طلاق از شوهرش کرده است گفت: ما هیچ رابطه غیراخلاقی باهم نداشتیم. اما او بعد از مصرف شیشه دچار توهم میشد و به همه میگفت با من رابطه دارد. او فقط یک بار توانست وارد خانه من شود و آن یکبار هم مرا با چاقو زد.
سعیده اظهار داشت: یعقوب هربار بعد از اینکه از من پول میگرفت، به شهرستان میرفت و بعد از ته کشیدن پولش دوباره سراغ من میآمد. آخرین بار به خاطر اینکه مرا کتک زد به پلیس زنگ زدم اما بعد از حضور پلیس، شروع به خودزنی کرد.
وی افزود: بعد از خودزنی 10 روز در بیمارستان بستری بود، اما فرار کرد و چند روز بعد دوباره جلوی مرا گرفت و به زور من را داخل یک پراید کرد و آنجا هم به شدت مرا کتک زد. اما از او شکایت کردم تا اینکه برای 6 ماه به زندان افتاد.
سعیده درباره نحوه ورود یزدان به این ماجرا گفت: یزدان اواخر شهریورماه، برای اجاره یک منزل به دفتر ما آمد اما به دلایلی که نمیدانم از این کار منصرف شد. بعد از آن شروع به تماس گرفتن با من کرد و از من خواست باهم رابطه برقرار کنیم و در دفتر من مشغول به کار شود.
قصد ازدواج با یزدان را نداشتم
قاضی پرونده از سعیده پرسید که طبق شواهد موجود، تو دنبال کسی بودی تا مقابل یعقوب از تو حمایت کند که متهم در جواب گفت: چنین چیزی را قبول ندارم اما یعقوب به قدری وحشتناک بود که همه مشاوران من از او میترسیدند. وقتی هم که یزدان از من خواستگاری کرد همه تعجب کردند اما من گفتم که قصد ازدواج ندارم.
وی درباره نحوه آشنایی یعقوب و یزدان گفت: بعد از اینکه فهمیدم یعقوب از زندان آزاد شده است، قصد داشتم به هر نحوی از او دوری کنم حتی با خواهرم به شمال رفتم. اما یعقوب با من تماس گرفت و گفت از کارهایش پشیمان شده و دیگر قصد آزار و اذیت مرا ندارد.
سعیده گفت: بعد از اینکه به تهران آمدم، یعقوب از من خواست با او به فرحزاد بروم اما من به خاطر ترسی که از او داشتم از این کار امتناع کردم. او سراغ همکاران من رفت و از آنها پرسید آیا سعیده با مرد دیگری ارتباط دارد که گویا یکی از همکارانم گفته بود من با یزدان ارتباط دارم.
قرار بود از یعقوب شکایت کنم
وی افزود: از آن روز به بعد از دفترم فرار کردم و یعقوب هم شماره یزدان را پیدا کرد. من از او شکایت کردم و قرار بود شنبه بعد از حادثه شاهدانم را به دادگاه ببرم. یعقوب با یزدان صحبت کرده بود و قرار بود صد میلیون تومان پرداخت کند تا یعقوب دیگر سراغ من نیاید. یعقوب ابتدا این پیشنهاد را قبول کرد اما در ادامه منصرف شد.
کیمیا افزود: یزدان به من زنگ زد و مدعی شد که برای اینکه یعقوب مرا رها کند، به دروغ به او گفته که با من ارتباط دارد. همین حرف او باعث شد که یعقوب به شدت عصبانی شده دست به این کار بزند.
قاضی عزیزمحمدی اظهارات همکاران سعیده را مبنی بر اینکه به او درباره ارتباط با یزدان تذکر دادهاند برای متهم بازگو کرد اما متهم این اظهارات را نپذیرفت.
سعیده همچنین موضوع دادن کلید دفتر به یزدان را نپذیرفت و مدعی شد که آبدارچی دفتر با دریافت پول از یزدان، کلید را به او داده است.
همکاران سعیده: یزدان با سعیده شریک بود
طبق اظهارات همکاران سعیده او با پخش کردن شیرینی در دفتر، مدعی شده است که با دریافت 130 میلیون تومان از یزدان با او در کار دفتر شریک شده که سعیده این اظهارات را هم تکذیب کرد.
بعد از اظهارات سعیده یکی از مشاوران وی به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و در توضیحات خود گفت: یعقوب را هم به عنوان دوست سعیده میشناختند و همیشه یعقوب برای کیمیا دردسرساز بود.
وی ادامه داد: بعد از مدتی قطع همکاری با دفتر املاک سعیده دوباره به دفتر برگشت. فهمیدم یعقوب به خاطر شکایت او به زندان افتاده است. یزدان هم به عنوان مشتری به دفتر آمد اما همان روز متوجه شدم که به سعیده پیشنهاد ارتباط و دوستی داده و او هم قبول کرده است.
این شاهد گفت: همه همکاران از این کار سعیده ناراحت شدند و از او خواستند که به این ارتباطات زننده خود پایان دهد.
وی با بیان اینکه موضوع شراکت یزدان و سعیده واقعیت دارد، گفت: یک روز سعیده بین همکاران شیرینی پخش کرد و مدعی شد در قبال دریافت 130 میلیون تومان پول با یزدان شریک شده است. سعیده از من و یزدان خواسته بود تا از او حمایت کنیم اما به خاطر ترسی که از یعقوب داشتم من این کار را قبول نکردم.
وی گفت: چهار روز قبل از حادثه به سعیده گفتم: یزدان را به این ماجرا وارد نکن چون یعقوب آدم خطرناکی است. اما سعیده فقط به من با خنده جواب داد.
این شاهد در پاسخ به پرسش قاضی که چرا مدعی شدی که شاید سعیده کلید دفتر را به یزدان داده باشد، گفت: این برای همه ما سؤال بود که چرا همیشه کلید دست سعیده بود اما آن روز کلید دست آبدارچی بود و یزدان آن را از آبدارچی گرفت.
ی گفت: همه همکاران به یزدان هم توصیه کرده بودند که از مقابله با یعقوب صرفنظر کند اما او هم قبول نکرد.
در ادامه جلسه، سعیده در جایگاه قرار گرفت و مدعی شد که توصیههای شاهد و دیگر همکارانش را قبول ندارد.
نظر شما