به گزارش خبرنگار مهر، قاسم قلی پور از تهیه کنندگان سینمای ایران است که در کارنامه کاریاش آثار متفاوتی از جمله ، "آتش سبز"، عروس آتش"، "یاد و دیدار"، بلندیهای صفر" و "ماه مهربان" دیده میشود. او بعد از تهیه کنندگی چندین مستند کوتاه و بلند، تهیه مستند بلند "...و آسمان آبی" را عهده دار شد.
قلی پور یکی از انگیزههای اصلی تهیه این مستند را شخصیت بزرگ عزت الله انتظامی میداند و معتقد است باید واقعیتهای زندگی هنرمندان نشان داده شود. شاید این جمله او که "اهالی فرهنگ و هنر نه تنها صورت خودشان، بلکه صورت سیبهایشان را هم با سیلی سرخ میکنند" تا اندازه زیادی تامل برانگیز باشد.
*خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر: چطور شد تصمیم گرفتید فیلم مستند "... و آسمان آبی" را تهیه کنید؟
-قاسم قلیپور-تهیه کننده: نه فقط سینما، بلکه هر کار دیگری که انجام میدهم در ابتدا جستجو میکنم. کارهایی که نمیخواهم انجام بدهم را برای خودم مشخص میکنم. علاوه بر آن هیچ وقت از قبل تصمیم نمیگیرم میخواهم فیلم کوتاه بسازم یا بلند، چون این طور نگاه میکنم بنابراین به دنبال ایجاد فرصت و اتفاق هستم. در مجموع کار من را صدا میکند، نه اینکه من کار را صدا کنم.
*مستند "... و آسمان آبی" چطور شما را صدا کرد؟
-ویژگی کار عزتالله انتظامی بود. وقتی با من تماس گرفت، پذیرفتم. گرچه کار تئاتر با او نکردم، اما آشنایی زیادی با هم داشتیم. من دستیار حمید سمندریان در تئاتر "مردههای بیکفن و دفن" بودم. این گروه و این نسل را خیلی خوب میشناسم و همیشه حرمتشان را داشتهام. میدانم این گروه تفننی و در اثر اتفاق وارد این حرفه نشدند.
بلکه با آگاهی و شناخت وارد این عرصه شدند. نمیخواهم از کلمه عشق استفاده کنم، چون این روزها این کلمه خیلی دستمالی شده است. حضور و کلام عزتالله انتظامی برایم ارزشمند است و وقتی با من تماس گرفت، همین برایم مهم بود. در واقع احساس وظیفه کردم، چون اصلاً نگاه اقتصادی نداشتم و صد در صد دوست داشتم کار خوبی در بیاید که شبیه آن نباشد.
من فکر میکنم زمانی که کار خوبی قرار است ساخته شود و دورنمای خوبی هم دارد این یک شانس است و برای من هم این مساله فرصت مناسبی بود. من تاکید دارم پیشکسوتان فرهنگ و هنر مثل آقای انتظامی پیشگامان هنرند. طبیعتا برای هرکس غرور انگیز است که این کار را نشان دهند. ضمن اینکه من بسیاری از آیینهای فرهنگی را از اساتیدی مثل نصیریان و انتظامی آموختم. اهمیت زمان، تعهد به کار و جدی بودن. زمانی که یکی از این اساتید به من پیشنهاد داد که در ثبت این فعالیتها سهیم باشم، با کمال میل پذیرفتم.
*یعنی صرف داستانی یا مستند بودن اثر برای شما مهم نیست و چون این کار مستند پرترهای در مورد آقای انتظامی بود آن را پذیرفتید؟
-در کارنامه کاری من هیچ وقت پیش نیامده است که از قبل تصمیم بگیرم سراغ کاری بروم . همه جور فیلم هم تهیه کردهام. از مستند، کوتاه و داستانی کوتاه گرفته تا فیلم بلند. من اغلب فقط میدانم چه کاری نمیخواهم انجام بدهم
*اما گفتید شور و اشتیاق ساخت مستند بزرگان هنر را دارید.
-بله اگر بتوانم در کاری تاثیرگذار باشم حتما وارد میشوم.
*پس برای شما معیار و ملاک کارگردان یا طرح اولیه اهمیت ندارد؟
-من در این زمینه یک مقدار متفاوت از سایر دوستان فکر میکنم و سینما را یک کار جمعی میدانم نه یک کار فردی. اگر یک قیاس کوچکی در مورد ابزار آلات فنی داشته باشیم میبینیم که همه ابزار الات مهم هستند و کار جمعی هم زمانی شکل میگیرد که آدمها همدیگر را باور دارند. اگر قرار باشد سازی تصمیم بگیرد خودش را در یک کنسرت نشان دهد چه اتفاقی میافتد؟
*اما بعضی اوقات زور بعضی از سازها به سازهای دیگر میچربد.
-به این میگویند غوغا سالاری و بیماری. اگر در یک ارکستر صد نفره یک نفر بخواهد خودش را نشان بدهد بیمار است. گروه باید کار مشترک با هم انجام بدهند پس همه در کنار هم اهمیت دارند.
*شما جزو تهیهکنندگان صاحب سلیقه خاص هستید که قابل احترام هم است. برای کیفیت فیلم چطور با کارگردان به تعامل رسیدید؟
-خط آغازین فیلم عزتالله انتظامی بود که همین مسئله هم قابل قبول بود. طبق صحبتی که با آقای انتظامی و خانم سلطانی داشتیم قرار شد این مستند شبیه دیگر کارها نباشد. علاوه بر آن تعجیل هم نداشته باشیم، چون قرار نبود به سفارش جایی ساخته شود. باید مدارک، عکسها و گفتگوها را جمعآوری میکردیم. بنابراین نیازمند زمان مناسب بودیم و همین مسئله باعث شد که خبری از این پروژه ندهیم تا اینکه ناچار به انجام این کار شدیم، چرا که خبری منتشر شده بود و عدهای گفته بودند فیلمی درباره انتظامی ساختند و به زودی توزیع هم میشود. آنها یک گروهی بودند که با جمع آوری کردن چند فیلم و پلانهای مختلف در عرض یک هفته فیلمی را آماده کرده بودند و قصد عرضه آن را داشتند.
بعد از آن ما به ناچار خبر این پروژه را دادیم. مستانه مهاجر برای تدوین پروژه "... و آسمان آبی" زحمت زیادی کشید. راشهای این فیلم 80 ساعت بود. در نتیجه با تامل زیاد سعی کردیم کار خوبی باشد که شبیه آن هم نباشد.
*ساخت مستند پرتره کار دشواری است. گرچه معمولاً درباره زاویه دید از کارگردانان سئوال میپرسیم، اما میخواهم بدانم زاویه دید شما در این فیلم چگونه بود؟
-ویژگی این فیلم مستند این است که استشهادی از آدمها جمع نکرده است تا بگویید کارهایش خوب است. نیامدهایم کارهای انتظامی را ارزیابی کنیم. گذاشتن سکانسهایی از فعالیتهای یک آدم اساساً اشتباه جدی است، چرا که اثر را خراب میکند. مثلاً گذاشتن پلانهایی از فیلم "گاو" یا "هامون" چه اثری دارد. چرا که مردم شخصیت او را در این فیلمها دیده بودند. مگر آنکه بخواهیم با گذاشتن این پلانها یادآوری کنیم. خوشبختانه در این فیلم این مسائل وجود ندارد و اگر هم یادآوری شده در حد عکس است که در پایان فیلم استفاده شده است. در این فیلم عملکرد انتظامی را نقد نکردیم، بلکه خواستیم مردم ذهنیت داشته باشند و اینکه فکر نکنند یک هنرمند مثلاً صبحانه خاویار میخورد. در حالی که او هم مثل بقیه آدمها زندگی میکند.
در این فیلم عزتالله انتظامی از باورهایش حرف میزند و شاهد هستیم که او چقدر راحت با شخصیتهای مختلف صحبت میکند. این ویژگی او کاملاً دیده میشود و بزرگنمایی نشده است. به ارزشهای خاصی پرداختهایم و ادا و اطوار نیست. البته گرفتن تصویر از انتظامی سخت بود، چرا که او نباید بازی میکرد و این کار را دشوار میکرد، چرا که نگاه او خواه ناخواه با حضور دوربین تغییر میکند و ما باید کاری میکردیم تا انتظامی در آرامش بوده و بازی هم نداشته باشد.
*آقای قلیپور شما فکر میکنید تنهایی و کنتراستی که مد نظر آقای انتظامی و خانم سلطانی بوده، به درستی درآمده است؟
-به نظر من بیشتر از آنچه ما فکر میکردیم درآمد. من دهها بار جاهای مختلف گفته بودم که متاسفانه اهالی فرهنگ و هنر ما نه تنها صورت خودشان را با سیلی سرخ میکنند بلکه صورت سیبشان را هم با سیلی سرخ میکنند. خلوتهایشان تبدیل به خلوتهای رعب آور شده است اما چیزی که مردم ما در تخیلاتشان در مورد این خلوتها میبینند با واقعیت تفاوت زیادی دارد. بحث من فقط اقتصاد نیست چون امور روزانه هر کس به هر حال یک جوری میگذرد، بحث من در مورد جایگاه و شان آدمهای اینچنینی است. کار هنر آنقدر مقدس است که به نظرم فعالیت هیچ کس به منزله ارتزاق و روزی گرفتن از این حرفه نیست. کار کردن در این زمینه به نوعی زندگی کردن است که شما هم در مورد آقای انتظامی این مساله را میبینید. مثلا ایشان هم در خانه و هم در بیرون از خانه کار میکنند و زندگی و کارشان جدا از هم نیست. ما خیلی به این فکر کردیم که چیزی در زندگی عزتالله انتظامی پیدا کنیم که غیر از کار باشد اما هیچ چیز به دست نیاوردیم. این در مورد باقی هنرمندان هم صدق میکند.
یک بار مراسم جشنی برگزار شده بود و مجری بزرگوار مدام پشت تریبون تکرا میکرد جشن بزرگ فلان. من متحیر بودم که چرا معنای کلمه جشن تغییر کرده است چون من هیچ شادی در آن مراسم نمیدیدم. همه از هم در آن مراسم گله میکردند و نسبت به هم غیظ داشتند. من فکر میکنم ریشه آن تنهایی هم در این باشد که ما هنرمندان هم خیلی هوای هم را نداریم و قضاوتهایمان از هم، قضاوتهای بایستهای نیست.
*آقای قلیپور شما در این دو سال و نیم تهیهکنندگی کار سختی داشتید؟
-نه اصلا اینطور نیست. اگر تعبیرمان را از تهیه و تولید فیلم تغییر بدهیم میبینیم که اصلا کار سختی نیست. هیچ محدودیت زمانی در این کار وجود نداشت. چون کار سفارشی نبود. قرار شد ساخته شود و ببینیم چه فیلمی از کار درمیآید و به آقای انتظامی هم قول دادیم بدون اجازه شان هیچ فریمی از خانهشان بیرون نرود. اگر دقت کنید مطبوعات هم زمان ساخت فیلم هیچ خبری از ساخت این فیلم نرفتند و اگر یک بار هم خبری در این زمینه منتشر شد به خاطر این بود که کسی ادعا کرده بود قرار است در مورد آقای انتظامی فیلم بسازد که آقای انتظامی آن را تکذیب کرد.
نه تنها کسی محدود نبود و هیچ مشکلی در طول کار به وجود نیامد بلکه آقای انتظامی گروه تولید این مستند را به عنوان اجزای و اعضای خانهشان پذیرفتند و این بدجنسی تیم بود که آنقدر بمانیم تا آقای انتظامی قبولمان کند.
نظر شما