پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۳ آذر ۱۳۸۹، ۱۴:۲۹

همایش روز جهانی فلسفه/

فلسفه به ما می‌آموزد که از دیگران بیاموزیم

فلسفه به ما می‌آموزد که از دیگران بیاموزیم

مدیرکل یونسکو در ایران گفت: فلسفه به ما می‌آموزد که از دیگران بیاموزیم؛ سالک حقیقت باشیم و نه مالک حقیقت. درست در محل تلاقی چنین مفهومی است که درهم‌تنیدگی و تقارب فرهنگها مجال بروز و ظهور می‌یابد. چرا که در فلسفه، نزاع جنبه جدلی دارد و بنیان آن بر غلبه نیست.

به گزارش خبرنگار مهر، در نشست تخصصی "فلسفه و تقارب فرهنگها" در دومین روز از همایش روز جهانی فلسفه، که از سی‏ام تا دوم آذر در کتابخانه ملی برگزار شد، محمدرضا سعیدآبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع "فلسفه و تقارب فرهنگ‌ها" سخنرانی کرد. وی فلسفه را زبان خرد و خرد را زبانی جهانی عنوان کرد و گفت: خرد همواره در طول حیات آدمی متواضع بوده است و از رهگذر این تواضع، فرهنگ مجال باروری یافته است.

مدیرکل یونسکو در ایران که در سخنرانی خود می کوشید رویکرد سازمان جهانی یونسکو به موضوع فلسفه و نقش کاربردی آن در دستیابی جامعه بشری به صلح و امنیت پایدار و نیز ارتباط فلسفه از لحاظ مفهومی و محتوایی و همچنین از جنبه کاربردی با تقارب فرهنگها را بررسی کند، یادآور شد: فلسفه به ما می‌آموزد که از دیگران بیاموزیم؛ سالک حقیقت باشیم و نه مالک حقیقت. درست در محل تلاقی چنین مفهومی است که درهم‌تنیدگی و تقارب فرهنگها مجال بروز و ظهور می‌یابد. چرا که در فلسفه، نزاع جنبه جدلی دارد و بنیان آن بر غلبه نیست.

وی تصریح کرد: بر بنیان چنین مفهومی است که امکان آشتی و تعامل رخ می‌نماید. همه فرهنگها و خرده فرهنگها از عناصر ماندگار خرد به فراخور بهره‌مندند و از آنجاییکه که خرد شاکله وجودی خویش را در گفتگو و گفتمان متبلور می‌سازد همواره امکان رشد و تعالی جامعه بشریت وجود دارد.

همچنین در این نشست مارک هروبک از مرکز مطالعات جهانی پراگ با موضوع "وجه نظری و عملی گفتگوی میان‌فرهنگی: احترام به فرهنگهای دیگر" سخن گفت.

هروبک که در سخنان خود می‏کوشید بر وجوه نظری و عملی گفتگوی میان فرهنگ‌ها تمرکز کند، به طور خاص به موضوعاتی چون سه‌پارگی‌ رهیافتها به واقعیت فرهنگی، انواع سوژه‌ها در گفتگوی میان‌فرهنگی و انواع گفتمانها درباره گفتگوی میان‌فرهنگی پرداخت.

وی با اشاره به تحلیل سه‌پارگی رهیافتها به واقعیت یعنی نحوه صورتبندی معرفی از مسئله‌، توصیف مسئله و تصور هنجاری از جامعه‌‌ای که حل مسئله در آن مطرح است، گفت: موضوعاتی مانند واقعی‌بودگی بد، واقعی‌بودگی‌ای که شامل جنبه‌های مثبت آن می‌شود، و طرح فرهنگ بدون مسائل آن، در سطح عملی و به نحو تحلیلی نیز از یکدیگر متمایزند.

هروبک با توجه به موضوع سخنرانی خود یادآور شد: می‌توان از فردی که توسط یک فرهنگ خاص شکل گرفته است، یا فردی با یک هویت فرهنگی خاص سخن گفت. همچنین می‌توان از گروهی از افراد که با فرهنگی خاص معین شده‌اند یا گروهی با هویت فرهنگی خاص سخن گفت و سرانجام می‌توان به تحلیل کل یک تمدن یا فرهنگ پرداخت.

وی تصریح کرد: برای توافق و به رسمیت‌شناسی متقابل در درون چارچوب گفتگوی میان‌فرهنگی، ضروری است که دست‌کم میان چهار نوع از آرایش و گفتمان تمایز قائل شویم. این الگوها دیدگاههای متنوعی را درباره‌ آرایشهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شامل می‌شوند.

هروبک این چهار نوع گفتمان را چنین برشمرد: نخست آنکه، این امکان وجود دارد که سعی کنیم به الگوی مورد نیاز حداقلی دست پیدا کنیم؛ دوم آنکه، شاید این امکان وجود داشته باشد که سعی کنیم به الگوی میان‌فرهنگی‌ای دست پیدا کنیم که تفاوتهای فرهنگهای گوناگون را به رسمیت بشناسد و در همان حال در پی دستیابی به اجماع بر سر ارزشهای بنیادین به عنوان مرز رواداری قابل قبول باشیم.

وی ادامه داد: در سومین گفتمان این امکان وجود دارد که فرهنگهای دیگر را با رواداری به رسمیت بشناسیم و در چارچوب فرهنگ یا در یک چارچوب محدودتر ارزشهایی داشته باشیم که به نحو خاصتر مشخص شده‌اند و ممکن است فرهنگها و ملتهای دیگر در آن شریک نباشند.

هروبک گفت: سرانجام چهارم آنکه، در درون چارچوب هر فرهنگ یا ملت و... سوژه‌های متنوعی وجود دارند که دیدگاههای دینی یا فلسفی، یا سایر دیدگاههای خودشان را ترجیح می‌دهند.

حسن اکبری بیدق، عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان، دیگر سخنرانی بود که درباره "نقش فلسفه در تقارب فرهنگی در جهان مدرن" سخن گفت.

این استاد دانشگاه، فرهنگ یا شیوه زیست آدمی را امری پیچیده و تابع متغیرهای شناخته و ناشناخته فراوانی دانست و گفت: مجموعه شرایط اقلیمی، تاریخی و اقتصادی به همراه باورهای ماوراء الطبیعی، دینی و اسطوره‏ای و رویکردهای جهانشناختی و فلسفی، مؤلفه‏های اصلی فرهنگی به شمار می‏آیند که ویژگیهای هرکدام می‏تواند فرهنگ و هویت هر قومی را تعیین و متمایز کند.

وی تصریح کرد: مقتضیات دنیای جدید مستلزم نزدیکی و تقارب فرهنگهاست تا جایی که هیچ قوم و فرهنگی نمی‏تواند بدون ارتباط با اقوام و فرهنگهای دیگر به حیات خود ادامه داده و رشد نماید. اما این ارتباط و تقارب معنی دار و نتیجه بحش نخواهد بود مگر این که بر پایه مقومات و مؤلفات متقن فرهنگی شکل بگیرد.

اکبری بیدق با اشاره به اینکه می‏توان از فلسفه به عنوان پلی بین سزمینهای فرهنگی بهره‏مند شد، خاطرنشان کرد: تجربه تاریخی بشریت نیز گواه همین امر است. برای نمونه می‏توان به دوگانه فرهنگ غرب و فرهنگ شرق در عصر جدید اشاره کرد. آنچه مفهوم غرب و شرق را آفریده است دو نوع هستی‏شناسی و فلسفه متفاوت است.

وی تأکید کرد: گفتگو فقط از راه گفتمان فلسفی به عنوان یکی از مؤلفه‏های اصلی فرهنگ، امکان پذیر است. به عنوان مثال گفتگوی یونانیان با ایرانیان از قرنها پیش از اسلام آغاز شده بود. شواهد تاریخی نشان می‏دهد که فیثاغورث و افلاطون و حکمای دیگر یونان به ایران سفر کرده و کوله باری از اندیشه را با خود به موطنشان برده بودند. همان افکار در هاضمه آن قوم تغییر صورت داده تبدیل به نوعی جهانشناسی و به تعبیر یونانی، "فلسفه" شد و حتی در روزگار پس از اسلام برای اثبات معارف الهی به کار گرفته شد.

عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان با اشاره به داد و ستدهای علمی بین مرحوم علامه طباطبایی و هانری کربن و همچنین بحثهای دین‏شناسی تطبیقی و یا مناظرات متکلمان و فیلسوفان دین از دو تمدن گفت: همه اینها مرهون فن و دانشی است که آن را فلسفه می‏نامیم و کیست که نداند فلسفه و فیلسوفان تا چه مایه در درک متقابل بین فرهنگها موثر افتاده و در بسیاری موارد سوء ظن و سوء برداشتها را از بین برده‏اند و همین امر می‏تواند پایه‏ای برای تقارب و نزدیکی فرهنگها باشد.

کد خبر 1197690

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha