۷ آذر ۱۳۸۹، ۱۴:۰۸

قربانی حنا بسته، سنت کهن استقبال از حجاج مردمان تبریز

قربانی حنا بسته، سنت کهن استقبال از حجاج مردمان تبریز

تبریز - خبرگزاری مهر: به رسم یک سنت دیرینه، به هنگام ایام استقبال از حجاج، مردمان تبریز گوسفندان حنا بسته را در هر کوی و برزنی که حجاج در آن قدم می نهند مهیا کرده و به یاد از خود گذشتگی حضرت ابراهیم و برای یار از سفر برگشته خود و کشتن نفس در این سیر روحانی، قربانی می کنند.

به گزارش خبرنگار مهر در تبریز، روزگاران گذشته هر شهری آیین و سنتهای خاص خود را داشت که معرف فرهنگ مردم آن شهر بود، این درحالیست که با گذر زمان بسیاری از این سنتها بدست فراموشی سپرده شده و جای آنها خالی است.

در روزگاران گذشته با رسیدن موسم حج، مردم تبریز برای استقبال از حجاج مراسم خاصی داشتند که تنها برخی از آنها همچنان حفظ شده است.

قربانی حنا بسته؛ نشانه لذت از دنیا بریدن

نوا و صدای چاووش شهر را پر می کرد و در هر محله ای سر می کشید تا کسی بی خبر نماند و می گفت: سفره ها بتکانید که خبری در راه است. آب و جارو کنید که خبری در راه است. مهمان خدا از سفر بازگشته است.

روزگاری بود که سفر حج یکسال به طول می انجامید و مردم تبریز به شکرانه بازگشت حاجی از راه پر خطر بیابان و یکسال دوری از شهر و دیار خود در هر کوی و برزن گوسفند قربانی می کردند.

بهروز خاماچی محقق و پژوهشگر تاریخ آذربایجان، به مراسم استقبال مردم کهن شهر تبریز اشاره کرده و نقل می کند: در گذشته مردم برای استقبال از حاجی تا شهرستانهای اطراف به پیشواز می رفتند و بر سر هر کوی گوسفند قربانی می کردند.

از سوی دیگر لیلا معینیان، کارشناس مردم شناسی نیز قربانی در آیین استقبال از حاجی را نشانه خیر دانسته و می گوید: قربانی کردن رسم زیبایی است که از گذشته تاکنون این رسم ادامه دارد و به منزله رسیدن به قرب الهی است.

وی ادامه می دهد: قربانی کردن بدین معناست که رسیدن به خدا بدون گذشتن از خود میسر نبوده و آیین تقصیر در مراسم استقبال نیز مشاهده می شود.

به گفته این کارشناس مردم شناسی، در تبریز رسم است قربانی را آرایش کنند بطوریکه در گذشته آن را حنا می بستند و نشانه شادی میدانستند.

وی ادامه می دهد: آرایش قربانی نشانه شادی است به این معنا که حاجی با نشاط از خود می گذرد و این از خود گذشتگی از روی غم و ملال نیست.

وی با اشاره به استقبال جمعی و به دنبال حاجی رفتن می گوید: حاجی فردی است که از سفر به سرزمین نور بازگشته و از خود گذشته و به قرب الهی رسیده است و اقوام و نزدیکان وی برای درک "رسیدن به قرب" و ارج نهادن به فرد از سفر برگشته منتظر آمدن او نمی شوند و به استقبالش می روند.

معینیان با اشاره به پرچم سبزی که مردم تبریز در آیین استقبال با خود همراه می کنند، اظهار می دارد: پرچم سبز نشانه سرسبزی و تقدس و نماد خضر و جاودانگی است و مردم تبریز در آیین استقبال از حجاج پرچم سبز را با خود همراه می برند تا روشنایی و جاودانگی تقدس و قرب الهی را یادآور شوند.

آبگوشت و آش، ولیمه حاجی در ایام گذشته تبریز

ولیمه شکرانه ایست که حاجی آن را با دیگران قسمت می کند و سنتی است که مردم تبریز آن را از گذشته تا کنون حفظ کرده اند.

بهروز خاماچی نقل می کند: پس از طی تمامی مراسم استقبال حاجی به شکرانه بازگشت از خانه خدا به مدت شش شبانه روز به دوستان و اقوام ولیمه داده و سوغات آن سرزمین را در میان خانواده خود قسمت می کردند.

وی این سنت را در گذشته و حال مقایسه کرده و می گوید: گرچه سنت ولیمه دادن از گذشته تا کنون در میان مردم این شهر حفظ شده است اما با تغییراتی همراه بوده است.

وی ادامه می دهد: احسان کردن از شش شبانه روز به یک شب کاهش یافته و در مقابل تشریفات و تجملات در میان مردم گسترش یافته است.

خاماچی خاطر نشان می کند: در گذشته زندگی ها ساده بود و به تدارک یک نوع غذا بسنده می کردند که غذای سنتی تبریز نیز آش و یا آبگوشت بود.

چاووش خوانی سنت فراموش شده مردم تبریز

بهروز خاماچی، محقق و پژوهشگر تاریخ آذربایجان سفر به خانه خدا را در گذشته سیر و سلوکی برای حاجی دانسته و به گذشته باز گشته و چگونگی این سفر را از ابتدا، با اشاره به سنت های قدیم مردم این خطه از ایران زمین در مراسم حج، نقل می کند: چاووش خوانی از مراسم قدیمی تبریز بود که این روزها به دست فراموشی سپرده شده است.

موسم حج که می رسید چاووش آواز سر داده و نوید رفتن می داد و گرد شهر با پرچمی سبز به دست می چرخید و شعر می خواند اما امروز دیگر از این سنت در تبریز خبری نیست.

وی از سنت زیبای چاووش خوانی می گوید و یاد آور می شود: چاووش خوانی از مراسم زیبای فراموش شده ایام گذشته مردم تبریزاست.

وی نقل می کند: روز حرکت حجاج که می رسید شخصی خوش آواز که چاووش می خواندنش پرچمی سیاه و یا سبز به دست می گرفت و پیشاپیش بدرقه کنندگان به سوی مرکز شهر می رفت و شعر می خواند و مردم با آنها دید و بازدید می کردند.

خاماچی خاطرنشان می کند: خانم ها در بدرقه حاجی ها، هرگز با کاروان چاووش همراه نمی شدند چرا که آنرا خلاف اخلاق اسلامی می دانستند.

این محقق و پژوهشگر تاریخ آذربایجان همچنین یادآور می شود: در روزگار قدیم در تبریز که یکی از شهرهای مذهبی ایران به حساب می آمد و به آن دارالایمان می گفتند افرادی که استطاعت مالی داشتند پس ازحساب سود سالانه، مستطیع یا واجب الحج می شدند و مقدمات عزیمت به خانه خدا را فراهم می کردند.

وی ادامه می دهد: بازرگانان و صاحبان صنایع و کسانی که دستی در صادرات و واردات داشتند گروه ممتاز حاجی ها بودند و پس از اطعام فقرا، کمک به نیازمندان و نوشتن وصیت نامه، خرج خود را به وصی یا همسر خود سپرده و رهسپار سفر حج می شدند.

وی با بیان اینکه امروزه سفر حج و زیارت قبور متبرکه در مقایسه با گذشته بسیار راحت است، ادامه می دهد: 70 یا 80 سال پیش که خبری از اماکانات و مسائل رفاهی نبود و راه ها امنیت نداشت سفر حجاج به خانه خدا از یک عید قربان تا عید قربان سال دیگر به طول می انجامید.

خاماچی اضافه می کند: حاجی ها در قافله های خانوادگی سه یا چهار نفری پس از گرفتن تذکره و با اجازه حکومت وقت به سمت دیار نور حرکت می کردند.

وی می گوید: حاجی های آن دوران از دوستان و آشنایان و اهل فامیل برای ادای حلالیت و طلب مغفرت شام می داد و خبر رفتن به مکه را در خانواده منتشر می کرد.

***

"حج در گذشته گرچه مخاطرات بسیاری داشت اما خاطره انگیز بود و نزد مردم اهمیت و جایگاه ویژه ای داشت." این جمله ای بود که بهروز خاماچی محقق و پژوهشگر آذربایجان با علاقه و حسرتی خاص بر مرور تاریخچه سنت های حج در گذشته، نقطه پایان می گذراد.

کد خبر 1199990

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha