دکتر جودی ازونی استاد فلسفه دانشگاه تافتس آمریکا و فیلسوف زبان معاصر در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این موضوع که با علم به اینکه عالم علوم انسانی دارای مزایای یکسان با دانشمند علوم طبیعی در اجتماع نیست، چرا این حوزه مطالعاتی را انتخاب کردید گفت: در ابتدا بایستی بگویم که بنده وقتی که میخواستم وارد دوره لیسانس بشوم علوم انسانی را به عنوان رشتهای در مقابل علوم طبیعی انتخاب نکردهام.
وی افزود: آنچیزی که باعث شد بنده به سوی فلسفه سوق پیدا کنم و هنوز هم این انگیزه همراه من است پرسشهای مشخص و مسائل خاصی است که علاقهمند پاسخگویی و بررسی آن هستم. برای مثال در حوزه فلسفه ریاضیات که تخصص بنده است مایل بودم بدانم که چرا ریاضیات برای علوم تجربی اجتناب ناپذیر و ضروری است. چگونه علوم تجربی با یکدیگر در ارتباط هستند و با یکدیگر ترکیب میشوند.
مؤلف "گفتگو درباره هیچ" افزود: سؤال دیگر که در فلسفه علم مورد توجه است این است که آیا متد و شیوهای که علم برای بررسی دنیا و هستی به کار میبندد با شیوه و متدی که برای یادگیری و بررسی زندگی عادی و یا هنر به کار میگیریم یکسان هستند.
پاسخ به چیستی علم در حیطه فلسفه است
وی تصریح کرد: در واقع این پرسشها زاینده و به وجود آورنده پرسشهای بعدی بودند. جواب به یک پرسش باعث میشد که پرسشهای جدید به وجود آید و مشتاقانه به دنبال پاسخی برای آن بودم.
وی خاطر نشان کرد: دریافتم که برای پاسخ به چنین سؤالاتی گریزی از فلسفه نیست و باید به فلسفه رجوع کرد تا بتوان جواب چنین پرسشهایی را داد.
مؤلف "معرفت و مرجع در علوم تجربی" یادآور شد: برای پاسخگویی به پرسشهای بالا، دریافتم که باید پرسشهای دیگری را مورد بررسی قرار دهم. به عبارت دیگر آن پرسشها مستلزم بررسی پرسشهای پیشینی بود.
وی افزود: به عنوان مثال باید به این پرسش پاسخ میگفتم که رابطه زبان و منطق علم (و ریاضیات) با زبان و منطق زندگی عادی چیست. ماهیت اثباتها و براهین ریاضی چیستند. آیا برای آنچه در ریاضی بررسی میشود نمونهای خارجی وجود دارد.
وی تصریح کرد: خیلی مطمئن نیستم که این پرسشها مربوط به علوم طبیعی باشند. همچنین به نظر نمیرسد پرسشهایی که در مورد ماهیت و چیستی علوم بیان میشوند در حوزه علوم مورد بررسی قرار گیرند.
این فیلسوف ریاضیات و زبان معاصر خاطر نشان کرد: این پرسشها در علوم انسانی نیز مورد توجه قرار میگیرند. شاید این تقسیم بندی بین علوم انسانی و علوم وقتی که سعی داریم فلسفه را تقسیم بندی کنیم چندان مناسب نباشد.
وی خاطر نشان کرد: در مورد این موضوع که علوم طبیعی در مقایسه با علوم انسانی دارای مزایای اجتماعی و رسمی است چندان نمیتوان با صراحت نظر داد. به عبارت دیگر بنده نمیدانم که علوم طبیعی چه مزایای رسمی و اجتماعی در مقایسه با علوم انسانی دارد.
استاد فلسفه دانشگاه تافتس تأکید کرد: باید توجه داشت که هر کسی علایق مختلف و توانمندیهای گوناگون دارد. برای نمونه اگر بنده پرسشهای اساسی در مورد برخی اصول مهندسی و آنچه مهندسی مورد بررسی قرار میدهد نداشته باشم و بدان علاقهای نداشته باشم مهندس نخواهم شد.
دغدغه داشتن و علاقه مهمترین دلیل انتخاب رشته باید باشد
وی افزود: در واقع این علاقه و دغدغه انسان است که او را برای انتخاب حوزهای مطالعاتی رهنمون میشود. تا فرد دغدغههای مشخصی نداشته باشد و علاقه به حوزه مطالعاتی خود نداشته باشد مسلماً چندان در آن پیشرفت نخواهد کرد.
مؤلف "گفتگو درباره هیچ" تأکید کرد: البته این همه ماجرا نیست. برخی از مردم دلایل مختلفی برای انتخاب یک حوزه مطالعاتی و حرفه دارند. برخی برای بقا و "متفاوت بودن" و یا کسب پول زیاد به برخی حرف رو میآورند.
ازونی خاطر نشان کرد: مشهور شدن، شرایط مناسب برای خانواده مهیا کردن و سایر عوامل دیگر از جمله دلایل انتخاب حوزه مطالعاتی و شغل نزد مردم هستند. در واقع این مسائل و موضوعات شرایطی را برای انتخاب رشته و حرفه به فرد تحمیل و دیکته میکنند. اما به راستی نمیتوان مزایای علوم طبیعی را در مقایسه با علوم انسانی آنچنان که مورد نظر شما است بیان داشت.
نظر شما