"حسین هواسی" کارشناس مسائل استراتژیک در تشریح تاریخچه ایجاد ناتو و سیر تحولات این پیمان نظامی به خبرگزاری مهر گفت: پس از جنگ جهانی دوم اروپا به ویرانه ای تبدیل شد و در معرض آسیبها و تهاجمات اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک قرار گرفت و در این وضع پیمانی به نام ناتو با اقدام امریکا برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و اقمار آن تشکیل شد. و بعد از آن پیمانهای دیگری مانند سیتو و سنتو هم تشکیل شدند. اما بعد از فروپاشی شوروی و بلوک شرق سرنوشت این قبیل پیمانها تغییر کرد.
هر چند انقلاب اسلامی ایران موجب مرگ پیمان سنتو شد، اما با فروپاشی شوروی، دیگر این پیمانها از مدخلیت خارج شدند، زیرا هدف تعیین شده اساسی اینها برخورد با کمونیستم بود. لذا با فروپاشی شوروی این تهدید از بین رفت. اما ناتو همچنان باقی مانده و به حیات خود ادامه داد. از آن زمان نزدیک به 20 سال می گذرد و به نظر من در این مدت ناتو نتوانسته اهداف مشخص، جامع و مقبولی برای خود تعریف کند.
وی با تشبیه ناتو به یک موجود عظیم الجثه فاقد بنیه گفت: این موجود برای ادامه حرکت خود باید هر چند قدم یکبار بنشیند چون توان حرکت ندارد. ناتو کارکرد های خود را از دست داده و برای ادامه حیاتش نیز کارکردهای جدیدی تعریف نشده است. آثار چین و چروک پیری در صورت ناتو به وضوح مشخص است. اجلاسهای متعدد، دستور کارهای مدون و جدید و مسلسل وار نیز نتوانسته ضعف اساسی ناتو در حوزه هدف و کارکرد را حل کند.
از این رو به نظر می رسد که ناتو در حوزه راهبرد ضعف ایدئولوژیک و استراتژیک دارد. شاید ناتو در حوزه های تکنیک و تاکتیک و با توجه به منافعی که خودش تعریف کرده عملکرد مشخص تری داشته، اما در اهداف بلند مدت همچنان مشکل دارد. بعد از فروپاشی شوروی غرب به فکر تسخیر اقمار شوروی افتاد، شما به نظرات متفکران غربی در این زمینه توجه کنید، و شماری از این کشورها را به ناتو افزوده اند، اما این اقدام چه دستاوردی داشته است؟ جز اینکه حرکت لوکوموتیو ناتو را با وجود واگنهای زیاد در مسیر صعب تحولات بین المللی دچار مشکل کرده و باید در نظر داشت که تعدد اعضای ناتو به معنای قدرت بیشتر برای این پیمان نیست. از این رو باید گفت که ناتو دچار چالش استراتژیک و ایدئولوژیک است و خود کشورهای عضو هم این را می داند.
وی در تشریح نتایج نشست اعضای ناتو در لیسبون اظهار داشت: این نشست روی چند موضوع متمرکز شده بود؛ مسئله افغانستان که اعضا متعهد شدند تا سال 2014 از این کشور خارج شوند، بحث روابط دوستانه با روسها موضوع بعدی بود که دبیرکل ناتو اظهارات پیشین خود در مورد تمایل این پیمان به همکاری با روسیه را مطرح کرد. به این بحث هم در این نشست پرداخته شد و روسها امتیازاتی گرفتند. روسیه متوجه شده است که آمریکاییها مانند سابق دست برتر را نداشته و حاضر به امتیاز دهی هستند، به همین دلیل روسها امتیازاتی مانند منتفی کردن طرح سپرموشکی آمریکا در شرق اروپا را بدست آوردند. آنها همچنین از ناتو خواسته اند که شمار نیروها و تجهیزات خود را در اقمار سابق شوروی محدود کنند.
روسها بر خلاف آنچه که مطرح شده نمی توانند کمک شایانی به آمریکا و همپیمانانش در افغانستان داشته باشند. این نشان دهنده درک روسها از شرایط مساعد برای امتیاز گیری است. آنها وعده ای را در افغانستان دادند و در حال حاضر میوه آن را در اروپا می چینند. ببینید دو سال پیش گرجستان با امید به حمایت معنوی ناتو و آمریکا سراغ اوستیای جنوبی رفت، اما روسها با یک دهم توان نظامی شان پرونده این جنگ را بستند. بعد هم کشورهای اروپایی پادرمیانی کردند و به حالت جنگی بین دو کشور پایان دادند.
مسئله بعدی ساختار اداری نظامی و بحثهای داخلی ناتو بود که در مورد آن نیز تصمیم گیری شد. لزوم تقویت سیستم دفاعی اروپا نیز مورد دیگر بود که به طرح ایجاد سپر دفاع موشکی انجامید. اینجا باید به نکته ای اشاره کرد و آن اینکه در ایجاد این سپر موشکی همه کشورهای عضو باید نقش داشته باشند. یعنی این موشکهای پدافندی و ضد موشک قرار نیست تنها در ترکیه مستقر شود. می توان گفت که در حوزه سیاست گذاری، این تصمیم گیری ناتو تاکتیکی و نه راهبردی بوده است.
وی افزود: این در حالی است که در سند ناتو آمده و "عبدالله گل" رئیس جمهوری ترکیه نیز تاکید کرده که سپر دفاع موشکی اروپا جهت تهدید هیچ کشوری نیست، هرچند برخی مانند رئیس جمهوری فرانسه علاقمند بودند که در این سند از ایران نام برده شود. ما چند سالی است که از سند امنیتی ترکیه خارج شده ایم و تهدیدی برای ترکها حساب نمی شویم، همچنین ترکها روابط حسنه و نزدیکی با ما دارند و سیاست خارجی شان نیز مبتنی بر سیاست اسلام گرایی و منطقه گرایی است. از این منظر می توان گفت که ترکیه بدنبال استقلال در سیاست خارجی است و این مسئله در برخوردی که آنها با رژیم صهیونیستی داشتند، قابل مشاهده است.
به همین دلیل مطرح شدن نام ترکیه برای اجرای سپر موشکی اروپا علیرغم مخالفت مقامهای این کشور بیشتر بعنوان اعمال فشار به آنکارا و تحت الشعاع قرار دادن روابطش با همسایگان ارزیابی می شود. فراموش نکنیم که ترکها در برنامه هسته ای ایران فعالند، بیانیه تهران را امضا کرده اند، در طرح تبادل سوخت هسته ای نقش دارند، مواضعشان به مواضع جمهوری اسلامی نزدیک است و روابط خوب تجاری با ما دارند.
نظر شما