آري من يك نابينا هستم اما نابينايي را ناتواني نمي بينم چرا كه اگر چه امروز براي رفتن و پيمودن مسير از بينايي ظاهري محرومم اما چشم دلم بر روي بسياري از موانع ناپيدا ، نا آشكار و تاريك ، باز و افق ديدم تا بي نهايت درحركت است.
محروميت براي من پلي است براي رسيدن به آمال و آرزوهاي دور دست و آنچه در اين مسير بر قوت گامهايم مي افزايد اين جمله است كه همواره درذهنم تكرار مي كنم ، من نابينا هستم اما ناتوان نيستم!
پديده ديدن و تجربيات ديداري يكي از شگفتي هاي وجود آدمي در ارتباط با دنياي بيرون است ، اهميت و ارزش اين حس آنچنان از ابعاد وسيعي برخوردار است كه اگر كسي را فقط براي چند روز مجبوركنند كه با چشمان بسته حركت كند، زندگي در چشم او تيره و تار و روزگارش عذاب آور و كسالت بار خواهد شد. به راستي آنها كه عمري را بدون حس بينايي زندگي مي كنند با زندگي چگونه كنار مي آيند؟
نابينا هستم ، تانوان نيستم
زهرا علي اكبري از جمله نابيناياني است كه وجود معلوليت كوچكترين خللي در اراده و تلاش خستگي ناپذير او ايجاد نكرده بطوريكه عليرغم محروميت از بينايي صد برابر بهتر از افراد بينا در اجتماع ظاهر شده و پله هاي موفقيت را با صبرو پشتكار ستودني خود يكي پس از ديگري طي مي كند، قبول شدن او در رشته پژوهشگري علوم اجتماعي دانشگاه تهران مويد اين امر است. او براي ما از رمز موفقيت خود و موانع و مشكلاتي كه در راه رسيدن به اين هدف پشت سر گذاشته چنين مي گويد: از 7 سالگي به دليل بيماري ناشناخته اي به تدريج بينايي خود را از دست دادم اين اتفاق ابتدا براي من كه همان چند سال اول زندگي هم دنيا و هر آنچه در آن بود را ديده بودم ، بسيار سخت و غافل كننده بود اما خوشبختانه خانواده ام دراين راه كمكم كردند، نمي دانم اگر آنها را نداشتم چه مي شد!
چون در شهرستاني كه ما در آن زندگي مي كرديم امكانات براي معلولان بسيار محدود بود، از 7 سالگي به تهران آمديم و در يك مدرسه استثنايي اسم نوشتيم بالاخره دوره مدرسه را هم با مشكلات خاص خود به پايان رساندم تا اينكه ترغيب شدم در دانشگاه شركت كنم و خوشبختانه در رشته علوم اجتماعي دانشگاه تهران قبول شدم اما تحصيل در دانشگاه سختي هاي به مراتب بيشتر از دوران مدرسه داشت چرا كه تا وقتي متعلق به مدرسه هستي تا حدي تعهد نسبت به تو وجود دارد و آموزش و پرورش موظف است امكانات ووسايل كمك تحصيلي را به هر ترتيبي شده در اختيار قرار دهد اما اين وضعيت دردوران دانشگاه بسيار متفاوت است، سختي ها و مشكلات اين دوران از همان اوايل ترم شروع شد برخي رشته ها كتاب و نوار نداشت وما بايد از دوستانمان خواهش مي كرديم كه محتواي جزوات را به صورت نوار برايمان ضبط كنند. اين مشكلات به خصوص در ترم هايي بعد به مراتب سخت تر مي شد.
وي نامناسب بودن موقعيت كلاس و حياط دانشگاه براي رفت و آمد يك فرد نابينا را مشكل ديگر دراين زمينه دانسته و ادامه مي دهد: پله هاي زياد رفت و آمد را براي امثال من با سختي و زحمت زيادي همراه كرده ضمن اينكه آسانسورها هم براي افراد معلول به تنهايي قابل استفاده نيستند و يك فرد نابينا مثل من براي اينكه شمار آسانسور را اشتباه نزند حتما بايد از كسي ديگري كمك بگيرد، اين در حالي است كه فضاي كوچك كلاسها و نيمكت هاي كهنه و قديمي كه گوشه بعضي از آنها هم شكسته بارها در رفت و آمد ، باعث درد سر من شده و حتي برخي مواقع بعضي از بچه هايي كه مثل من مشكل بينايي دارند به نيمكتها برخورد و زخمي شده اند.
اكبري همچنان از ديد منفي جامعه نسبت به افراد نابينا به خصوص در شهرستانها گله مند است ومي گويد: متاسفانه اين ديد به عزم بهتر شدن وضعيت نابيناها و ارتقاي سطح فرهنگ خانواده ها در جامعه نسبت به نابيناها در شهرهايي مثل تهران بهتر شده اما هنوز تا ايده آل ها خيلي فاصله داريم .
وي مي گويد: كه چندين سال است به دنبال يك كار خوب و مناسب مي گردد اما هر بار به در بسته مي خورد، او قبول دارد در جامعه اي كه افراد بينا و سالم براي پيدا كردن كار با مشكل مواجه هستند،انتظار پيدا كردن يك شغل مناسب افراد نابينا آرزويي دور دست است.
او ادامه مي دهد: متاسفانه اغلب كارفرمايان فكر مي كنند كه افراد نابينا فقط مي توانند منشي يا تلفن چي شوند در حاليكه ما هم در دوران آموزشي خود كار با رايانه ، قالي بافي ، هنرهاي دستي ، خياطي و حتي تصحيح كتب بريل كه يك كار تخصصي است را مي آموزيم اما به دليل عدم اعتماد كارفرمايان نسبت به ما كه ازديد منفي آنها درمورد ناتواني و محدوديت ما فاش مي شود، كمتر مي توانيم استعداد و توانايي واقعي خودمان را نشان دهيم .
اكبري در ادامه قبول و پذيرش اينكه نابينايي شايد محروميت از يك حس باشد اما محدوديت نيست را گام بزرگي در حفظ اعتماد به نفس و غلبه برياس و نا اميدي دانسته و معقتد است : بارها شده كه در محيط هاي مختلف و حتي در دانشگاه زمانيكه دوستان يا آشنايان به من گفته اند كه فلان كار از عهده يك فرد نابينا بر نمي آيد ، همين امر انگيزه اي شده تا با جديت وتلاش هدفم را پيگيري كنم تا به مقصود نهايي خودم برسم.
كنكور نابينايان ، رقابت ياجنگ اعصاب
تب كنكور كه بالا مي رود، هر چه به زمان كنكور نزديك مي شويم اضطراب داوطلبان بيشتر مي شود، اما در اين ميان نابينايان دلهره بيشتري دارند، از سالها پيش كميته اي براي بررسي مشكلات معلولان در كنكور با همكاري كارشناسان بهزيستي ، آموزش و پرورش استثنايي و سازمان سنجش فعاليت خود را آغاز كرد و قرار شد با بحث هاي كارشناسي تصميمات جدي تري براي رفع برخي مشكلات نابينايان در جلسات آزمون گرفته شود.
اغلب نابيناياني كه تجربه امتحان كنكور را دارند معتقدند منشي هاي انتخاب شده براي آنها تخصص لازم را براي خواندن همه دروس ندارند، يكي از نابينايان مي گويد: منشي من نمي توانست كلمات انگليسي را تلفظ كند و من مجبور شدم از او بخواهم كلمات را حرف به حرف برايم بخواند اما با اين همه هر چه كردم نتوانستم پيوستگي لازم را براي درك كلمات و جمله ها پيدا كنم.
اين در حالي است كه برخي نابينايان كه كم بينا هستند براي خواندن بيشتر از كتابهاي درشت خط استفاده مي كنند و سرعت لازم را براي بريل خواني ندارند يكي از كارشناسان بهزيستي دراين زمينه مي گويد: سازمان سنجش به اين نتيجه رسيده است كه موارد مطرح شده از سوي كارشناسان نابينايي بهزيستي و خود نابينايان درست است و حتي آنها نيز نسبت به بريل كردن سوالات تمايل دارند اما بايد ديد چه موانع اجرايي در اين زمينه وجود دارد، بايد نشستهاي مشتركي براي بررسي همه جانبه مشكلات اين قشر انجام گيرد من احساس نمي كنم با بريل شدن سوالات تمام مشكلات حل شود چرا كه برخي از كارشناسان معتقدند اين كار نيمه بينايان را با مشكل مواجه خواهد كرد.
ازدواج دختران نابينا ، معضل لاينحل
كبري بادرامپور كارشناس معلولان مركز نابينايان رودكي با بيان اين مطلب مي گويد: متاسفانه بحث ازدواج دختران و پسران نابيناي ما جز آندسته از مشكلاتي است كه هنوز هم لاينفل باقي مانده است چرا كه شايد به جرات بتوان گفت تنها 20 درصد زنان و مردان نابينا تمايل دارند كه با فرد نابيناي ديگري ازدواج كنند و اكثرا مي خواهند همسر آنها بينا و يا حداقل كم بينا باشد كه اين امر به خصوص در مردان بيشتر از زنان ديده مي شود و اصولا دختران ما در اين زمينه با مشكلات حادتري دست به گريبان هستند چرا كه به دليل جنسيت خود بيش از آنكه انتخاب كنند بايد انتخاب شوند و مردان ما شانس انتخاب بيشتري دارند.
در پشت پلكهاي فرو بسته ام ، پرتو تابناك حيات را حس مي كنم ، گوشهايم مهر زمزمه هايي است كه از آنها بوي صداقت برمي خيزد، دستهايم در دست تو است تا با يكديگر ميثاق عشق ببنديم و بر فراز قله هاي رفيع انسانيت ، تنديسي از قداست نوع بشر را ترسيم كنيم ، آري من نابينا هستم اما نه بر انديشه هايتان بلكه بر آنچه كه چمشهاي به ظاهر تيزبين را فريفته خود مي سازند، من صداي احساس را از پس پرده تاريكي كه سالها در مقابل چشمانم نقش بسته ، با تمام وجود احساس مي كنم ، براي كسي كه نابينا چشم به اين دنيا گشوده، تصور دينايي ديدني ، تصوري بي مصداق است و در ميان دنياي بي رنگي ها، شنيده ها زمينه ساز ترسيم و تصوير صحنه ها يي است كه با دنياي واقعي ، فرسنگها فاصله دارد.
آري من يك نابينا هستم اما نابينايي را ناتوان نمي بينم چرا كه اگر چه امروز براي رفتن و پيمودن مسير از بينايي ظاهري محرومم اما چشم دلم بر روي بسياري از موانع ناپيدا ، نا آشكار و تاريك ، باز و افق ديدم تا بي نهايت درحركت است.
محروميت براي من پلي است براي رسيدن به آمال و آرزوهاي دور دست و آنچه در اين مسير بر قوت گامهايم مي افزايد اين جمله است كه همواره درذهنم تكرار مي كنم ، من نابينا هستم اما ناتوان نيستم!
پديده ديدن و تجربيات ديداري يكي از شگفتي هاي وجود آدمي در ارتباط با دنياي بيرون است ، اهميت و ارزش اين حس آنچنان از ابعاد وسيعي برخوردار است كه اگر كسي را فقط براي چند روز مجبوركنند كه با چشمان بسته حركت كند، زندگي در چشم او تيره و تار و روزگارش عذاب آور و كسالت بار خواهد شد. به راستي آنها كه عمري را بدون حس بينايي زندگي مي كنند با زندگي چگونه كنار مي آيند؟
براي كسي كه نابينا چشم به اين دنيا گشوده ، تصور دينايي ديدني ، تصوري بي مصداق است و در اين ميان شنيده ها زمينه ساز ترسيم و تصوير صحنه هايي است كه با دنياي حقيقي ، فاصله زيادي دارد و اين دنياي نابينايان است، دنياي كه در ان فقط صداي جاي رنگها را مي گيرند و نقش آنها را ايفا مي كنند.
نابينا هستم ، تانوان نيستم
زهرا علي اكبري از جمله نابيناياني است كه وجود معلوليت كوچكترين خللي در اراده و تلاش خستگي ناپذير او ايجاد نكرده بطوريكه عليرغم محروميت از بينايي صد برابر بهتر از افراد بينا در اجتماع ظاهر شده و پله هاي موفقيت را با صبرو پشتكار ستودني خود يكي پس از ديگري طي مي كند، قبول شدن او در رشته پژوهشگري علوم اجتماعي دانشگاه تهران ! مويد اين امر است. او براي ما از رمز موفقيت خود و موانع و مشكلاتي كه در راه رسيدن به اين هدف پشت سر گذاشته چنين مي گويد: از 7 سالگي به دليل بيماري ناشناخته اي به تدريج بينايي خود را از دست دادم اين اتفاق ابتدا براي من كه همان چند سال اول زندگي را هم دنيا و هر آنچه در آن بود را ديده بودم ، بسيار سخت و غافل كننده بود اما خوشبختانه خانواده ام دراين راه كمكم كردند، نمي دانم اگر آنها را نداشتم چه مي شد!
چون در شهرستاني كه ما در آن زندگي مي كرديم امكانات براي معلولان بسيار محدود بود، از 7 سالگي به تهران آمديم و در يك مدرسه استثنايي اسم نوشتيم بالاخره دوره مدرسه را هم با مشكلات خاص خود به پايان رساندم تا اينكه ترغيب شدم در دانشگاه شركت كنم و خوشبختانه در رشته علوم اجتماعي دانشگاه تهران قبول شدم اما تحصيل در دانشگاه سختي هاي به مراتب بيشتر از دوران مدرسه داشت چرا كه تا وقتي متعلق به مدرسه هستي تا حدي تعهد نسبت به تو وجود دارد و آموزش و پرورش موظف است امكانات ووسايل كمك تحصيلي است را به هر ترتيبي شده در اختيار قرار دهد اما اين وضعيت دردوران دانشگاه بسيار متفاوت است، سختي ها و مشكلات اين دوران از همان اوايل ترم شروع شد برخي رشته ها كتاب و نوار نداشت وما بايد از دوستانمان خواهش مي كرديم كه محتواي جزوات را به صورت نوار برايمان ضبط كنند اين مشكلات به خصوص در ترم هايي كه درسن هاي عملي مثل آمار ورزش تحقيق داشت به مراتب سخت تر مي شد.
وي نامناسب بودن موقعيت كلاس و حياط دانشگاه براي رفت و آمد يك فرد نابينا را مشكل ديگر دراين زمينه داشته و ادامه مي دهد: پله هاي زياد رفت و آمد را براي امثال من با سختي و زحمت زيادي همراه كرده ضمن اينكه آسانسورها هم براي افراد معلول به تنهايي قابل استفاده نيستند و يك فرد نابينا مثل من براي اينكه شمار آسانسور را اشتباه نزند حتما بايد از كسي ديگري كمك بگيرد، اين در حالي است كه فضاي كوچك كلاسها و نيمكت هاي كهنه و قديمي كه گوشه بعضي از آنها هم شكسته بارها در رفت و آمد ، باعث درد سر من شده و حتي برخي مواقع بعضي از بچه هايي كه مثل من مشكل بينايي دارند به نيمكتها برخورد و زخمي شده اند.
اكبري همچنان از ديد منفي جامعه نسبت به افراد نابينا به خصوص در شهرستانها گله مند است ومي گويد: متاسفانه اين ديد به غرم بهتر شدن وضعيت نابيناها و ارتقاي سطح فرهنگ خانواده ها در جامعه نسبت به نابيناها در شهرهايي مثل تهران بهتر شده اما هنوز تا ايده آل ها خيلي فاصله داريم .
وي مي گويد: كه چندين سال است به دنبال يك كار خوب و مناسب مي گردد اما هر بار به در بسته مي خورد، او قبول دارد در جامعه اي كه افراد بينا و سالم براي پيدا كردن كار با مشكل مواجه هستند،انتظار پيدا كردن يك شغل مناسب افراد نابينا آرزويي دور دست است.
او ادامه مي دهد: متاسفانه اغلب كارفرمايان فكر مي كنند كه افراد نابينا فقط مي توانند منشي يا تلفن چي شوند در حاليكه ما هم در دوران آموزشي خود كار با رايانه ، قالي بافي ، هنرهاي دستي ، خياطي و حتي تصحيح كتب بريل كه يك كار تخصصي است را مي مي آموزيم اما به دليل عدم اعتماد كارفرمايان نسبت به ما كه ازديد منفي آنها درمورد ناتواني و محدوديت ما فاش مي شود، كمتر مي توانيم استعداد و توانايي واقعي خودمان را نشان دهيم .
اكبري در ادامه قبول و پذيرش اينكه نابينايي شايد محروميت از يك حس باشد اما محدوديت نيست را گام بزرگي در حفظ اعتماد به نفس و غلبه برياس و نا اميدي دانسته و معقتد است : بارها شده كه در محيط هاي مختلف و حتي در دانشگاه زمانيكه دوستان يا آشنايان به من گفته اند كه فلان كار از عهده يك فرد نابينا بر نمي آيد ، همين امر انگيزه اي شده تا با جديت وتلاش هدفم را پيگيري كنم تا به مقصود نهايي خودم برسم.
كنكور نابينايان ، رقابت ياجنگ اعصاب
تب كنكور كه بالا مي رود، هر چه به زمان كنكور نزديك مي شويم اضطراب داوطلبان بيشتر مي شود، اما در اين ميان نابينايان دلهره بيشتري دارند، از سالها پيش كميته اي براي بررسي مشكلات معلولان در كنكور با همكاري كارشناسان بهزيستي ، آموزش و پرورش استثنايي و سازمان سنجش فعاليت خود را آغاز كرد و قرار شد با بحث هاي كارشناسي تصميمات جدي تري براي رفع برخي مشكلات نابينايان در جلسات آزمون گرفته شود.
اغلب نابيناياني كه تجربه امتحان كنكور را دارند معتقدند منشي هاي انتخاب شده براي آنها تخصص لازم را براي خواندن همه دروس ندارند، يكي از نابينايان مي گويد: منشي من نمي توانست كلمات انگليسي را تلفظ كند و من مجبور شدم از او بخواهم كلمات را حرف به حرف برايم بخواند اما با اين همه هر چه كردم نتوانستم پيوستگي لازم را براي درك كلمات و جمله ها پيدا كنم.
اين در حالي است كه برخي نابينايان كه كم بينا هستند براي خواندن بيشتر از كتابهاي درشت خط استفاده مي كنند و سرعت لازم را براي بريل خواني ندارند يكي از كارشناسان بهزيستي دراين زمينه مي گويد: سازمان سنجش به اين نتيجه رسيده است كه موارد مطرح شده از سوي كارشناسان نابينايي بهزيستي و خود نابينايان درست است و حتي آنها نيز نسبت به بريل كردن سوالات تمايل دارند اما بايد ديد چه موانع اجرايي در اين زمينه وجود دارد، بايد نشستهاي مشتركي براي بررسي همه جانبه مشكلات اين قشر انجام گيرد من احساس نمي كنم با بريل شدن سوالات تمام مشكلات حل شود چرا كه برخي از كارشناسان معتقدند اين كار نيمه بينايان را با مشكل مواجه خواهد كرد.
ازدواج دختران نابينا ، معضل لاينحل
كبري بادرامپور كارشناس معلولان مركز نابينايان رودكي با بيان اين مطلب مي گويد: متاسفانه بحث ازدواج دختران و پسران نابيناي ما جز آندسته از مشكلاتي است كه هنوز هم لاينفل باقي مانده است چرا كه شايد به جرات بتوان گفت تنها 20 درصد زنان و مردان نابينا تمايل دارند كه با فرد نابيناي ديگري ازدواج كنند و اكثرا مي خواهند همسر آنها بينا و يا حداقل كم بينا باشد كه اين امر به خصوص در مردان بيشتر از زبنان ديده مي شود و اصولا دختران ما در اين زمينه با مشكلات حادتري دست به گريبان هستند چرا كه به دليل جنسيت خود بيش از آنكه انتخاب كنند بايد انتخاب شوند و مردان ما شانس انتخاب بيشتري دارند.
اين كارشناس در مقابل به زندگي هايي كه عليرغم برخورداري از برخي مشكلات و محروميت ها با موفقيت همراه است اشاره كرد ه و مي گويد: البته درمقابل زندگي هاي نوع اول دختران و پسران نابينا و يا كم بينايي بوده اند كه پس از شناخت يكديگر و به دليل مشكلات و شرايط مشتركي كه هر دو دارا بودند، با يكديگر ازدواج كرده ، و تا حالا هم زندگي بدون دردسر و مطلوبي داشته اند.
بادرامپور در ادامه اشتغال را مهمترين مشكل نابينايان داشته و اظهار مي دارد: متاسفانه تعداد زيادي از نابينايان دختر و پسر ما عليرغم داشتن تحصيلاتي در حد فوق ليسانس و ليسانس به دليل عدم وجود موقعيت كاري مناسب دچار ياس و ضعف روحيه شده و خانه نشين مي شوند اين در حالي است كه اين قشر وقتي براي كمك به مراكز حمايتي از جمله بهزيستي مراجعه مي كنند ، در آنجا با بهانه هاي غير معقول فاقد شرايط لازم تشخيص داده شد و دست رو به سينشان زده مي شود.
از هر 10 نابينا يك نفر در آزمون سراسري پذيرفته مي شود
امروز در كشور ما از هر 10 نابينايي كه در آزمون دانشگاهها شركت مي كند يك نفر به دانشگاه راه مي يابد كه اين امر در مورد افراد عادي محال است ، اين افراد استعداد يادگيري بسيار بالايي دارند به خصوص در زبان آموزي از آنجا كه تمام اطلاعات از طريق گوش دريافت مي كنند در يادگيري قوي ترند و از لهجه هاي فوق العاده در تلفظ كلمات خارجي برخوردار هستند.
همه در برابر نابينايان مسووليم!
حمايت از معلولان و به خصوص نابينايان تنها مختص بهزيستي نيست ، اگر حقي ناينا دارد اين حق را تمام جامعه بايد رعايت كنن ، اگر قانوني در تمام دنيا تحت عنوان قانون عصاي سفيد وجود دارد و اينكه هر جا نابينايي در خيابان با عصاي سفيد حركت كرد ، اتومبيل مقابل بايد با سرعت كم حركت كند، اتومبيل مقابل بايد با سرعت كم حركت كند، رعايت اين قانون ديگر بر عهده بهزيستي نيست، شهرداري ، راهنمايي و رانندگي ، و تمام ارگانهاي دولتي در امر معلولين بايد پاسخگو باشند.
صدا و سيما نقش به مراتب بالاتري در آگاه سازي مردم دارد، متاسفانه در كمتر برنامه اي به مشكلات قشر نابينا پرداخته مي شود و زمانيكه مي خواهيم فقط يك دقيقه ازنابينايان برنامه اي تهيه كنند بايد هزينه هاي سرسام آور را پرداخت كنيم و اين در حالي است كه اگر بتوانيم در طول سال فقط 10 دقيقه برنامه هاي ويژه معلولان تهيه و بخش كنيم اين امر حتي به ظاهر كوچك هم نقش موارد در آگاه سازي جامعه خواهد شد.
دكتر روانگران از فيلمهايي كه درخصوص نابينايان از رسانه هاي جمعي پخش مي شود انتقاد كرده و اظهار مي دارد: متاسفانه اكثر فيلمهايي كه از تلويزيون درباره نابينايان بخش مي شود ، بيشتر ناتواني و محدوديتهاي او را به تصوير مي كشد تا تواناييهاي او را بطور يكه اكثر مردم بيندگان را پاي تلويزيون به گريه مي اندازد در حاليكه بايد به جاي ناتواني ها ، توانمنديها و موفقيتها را به نمايش گذاشت تا خيرين و نيكوكاران از اين طريق تشويق به كمك وحمايت از نابينايان شوند، يا وقتي سخن از اشتغال نابينايان مي شود بلافاصله ياد تلفن چي ها و منشي ها نيفتيم چرا كه درميان بسياري از نابينايان ما افرادي با تحصيلات بالا و مسلط به چند زبان خارجه وجود دارند، با اين وضعيت آيا يك فرد سالم به كار در يك اداره به عنوان منشي يا تلفن چي راضي مي شود كه ما يك نابيناي فعال و كوشا را به اين كار كه تناسبي نيز با وضعيت تحصيلي اش ندارد، وارد كنيم.
دستگاههاي دولتي موظف هستند قانون 2 درصد استخدام معلولان را بدون سرپيچي اجرا كنند. تمام خيابانها و اماكن عمومي بايد براي معلولان مناسب سازي شود . ضمن اينكه شهرداري موظف است بر اساس آنچه در قانون جامع حمايت از معلولان آمده ، برعملكرد كارفرمايان و بخش خصوصي در زمينه ساخت واحدهاي مسكوني نظارت كرده واز صدور پروانه براي واحدهايي كه از اين امر سرپيچي كرده و نكات مهندسي لازم را رعايت نكرده اند، خودداري كند.
اين روزها حفاري هاي شركتهاي مختلف آب و فاضلاب ، گاز و ... چاله هاي خيابانها و معابر ، ناهمواريها و پستي و بلندي هاي پياده رو ها وكوچه ها ، پله هاي زياد مقابل در ورودي ادارات و شركت ها و در يك كلام نامناسب بودن محيط شهري ، نابينايان را در استفاده از فضاي عمومي پاركها ، خيابانها و حضور فعال و پررنگ در اجتماع محروم كرده و به خانه نشيني و دوري گزيدن از اجتماع ترغيب مي كند، اين در حالي است كه وسايل حمل و نقل عمومي نقليه اتوبوس ها و متروي شهرمان نيز وضعيت بهتري نسبت به خيابانها و اماكن عمومي ندارند.
فقط 600 هزار تومان بابت كمك وديعه مسكن
نابينايان علاوه بر مشكل اشغال با بحث ديگري به نام مسكن نيز مواجه هستند معضلي كه در شرايط كنوي جامعه ما كمر افراد عادي زير بار فشار ناشي از آن خم شده ، چه برسد به معلولان و به خصوص نابينايان.
رحيمي نابينايي كه 2 سال از زندگي مشتركش مي گذرد در اين باره سر درد دل را باز كرده و مي گويد عليرغم اينكه 2 سال از ازدواجمان مي گذرد اما متاسفانه هنوز هم در يك اتاق طبقه بالاي خانه پدري ام زندگي مي كنم ، خيلي ناراحت هستم كه عليرغم داشتن زندگي مستقل و ازدواج هنوز هم بايد سربار خانواده ام باشد اما چاره اي جز اين ندارم.
وي ادامه مي دهد : زمانيكه براي دريافت وام به بهزيستي مراجعه كرده ام آنها نهايت مبلغ پرداخت به من را تا سقف 600 هزار تومان اعلام كرده و گفتند كه تازه همين مبلغ را هم به دليل كمبود اعتبار مشخص نيست كه چه زماني قادر به پرداخت آن باشند و بايد فعلا پشت نوبت بمانم.
رحيمي كه مبلغ 600 هزار تومان كمك وديعه خريد يا اجاره مسكن را به هيچ وجه كافي ندانسته و معقتد است در شرايط فعلي شما كدام صاحب ملكي را مي شناسيد كه با مبلغ 600 هزار تومان خانه اش را اجاره بدهد چه برسد به اينكه كمك هزينه اي براي خريد مسكن باشد.
وي ادامه مي دهد: اين مبلغي كه بهزيستي به نابينايان پرداخت مي كند به درد كسي مي خورد كه حداقل 3 تا 4 ميليون تومان سپس انداز داشته باشد و با اضافه كردن 600 هزار تومان ديگر ، اندوخته خود را براي اجاره خانه بيشتر كند، ضمن اينكه در هيچ كجاي اين شهر ، با 600 هزار تومان يك اتاق 9 متري هم اجاره نمي دهند چه برسد به يك خانه دربست با امكاناتي نظير اب و برق و تلفن .
مدير كل دفتر توانبخشي معلولين جسمي و حركتي در پرداخت وام مكسن به معلولان و به خصوص نابينايان تحت پوشش بهزيستي را تا سقف 600 هزار تومان اعلام كرده و مي گويد :اعتبارات محدود ما از يكسو و تعداد زياد متقاضيان از سوي ديگر موجب شده كه نتوانيم مبلغ وام را حتي تا سقف 1 ميليون تومان افزايش دهيم ، ضمن اينكه در حال حاضر براي پرداخت همين مبلغ اندك نيز به نابينايان با مشكل مواجه هستيم و هر ساله تنها به تعداد معدودي از آنها مي توانيم كمك وديعه پرداخت كنيم.
دكتر مجتبي فتحعلي با بيان اينكه در حال حاضر 500 هزار نابينا در كشور به نوعي از خدمات ارائه شده توسط بهزيستي بهره مي گيرند ، اظهار مي دارد: در حال حاضر 38 مركز سنجش نابينايي و رسيدگي به اختلالات نابينايي در سطح كشور فعال هستند ضمن اينكه 58 كارگاه حرفه آموزي در دو گروه معلولان و نابينايان دخترو پسر ، به ارايه آموزشهاي حرفه اي و هنري براي ايجاد فرصتهاي شغلي مناسب براي اين قشر مي پردازند.
سالانه 40 هزار معلول به جمع معلولان اضافه مي شود
به گفته مدير عامل انجمن دفاع از حقوق معلولان ، روزانه 110 ، ماهانه 3 هزار و 300 و سالانه 40 هزار نفر با توجه به وقوع حوادث ، تصادفات ، مشكلات حين زايمان و ژنتيكي بر جامعه معلولان كشورافزوده مي شود و عليرغم تصويب قانون جامعه حمايت از حقوق معلولان در مجلس ششم و ابلاغ آن از سوي رييس جمهور در 17 خرداد ماه سال 83 كه دولت را موظف كرده تا زمينه هاي لازم براي تامين حقوق معولان را فراهم آورده واز آنها حمايت كند معلولان در نبود آيين نامه اجرايي اين قانون براي رسيدن به حقوق شهروندي خود چشم به راه صرفه جويي دستگاهها مانده اند.
علي همت محمود نژاد ضمن ابراز تاسف از اين موضوع خواستار اجراي هر چه سريعتر قانون جامع حمايت از حقوق معلولان از سوي دستگاههاي اجرايي شده و مي گويد: آيين نامه اجرايي اين قانون بايد از طريق سازمان بهزيستي و ارگانهاي ذي ربط ابلاغ شود ، ولي اراده كافي براي اين امر وجود ندارد.
سخن آخر:
روز عصاي سفيد باز خواني مسائل و مشكلات نابينايان از همه انسانها مي پرسد آيا پاس داشتن آنچه را كه ديگران از ان بي بهره اند را داريم؟ آيا درخلوات خويش پذيرفته ايم امروز كه در داشته ها سرمست غرور و خودخواهي هستيم ، چشماني داشته ايم ، اما براي نديدن!
نظر شما