به گزارش خبرگزاری مهر، در این یادداشت آمده است: شمس آلاحمد هم از میان ما پر کشید. در خاموشی و بیصدا. او رفت و "گاهوارهای" از حرکت بازایستاد که از صاحب آن "حدیث انقلاب" به گوش میرسید.
فیض در ادامه افزوده است: او نیز چون برادرش، در سکوت رفت و البته آنچه از وی به جای ماند و مانده است، آثار الباقیهای چون همه نویسندگانی است که زندگی را برای آینده نقش میزنند و آیندگان.
در ادامه یادداشت این نویسنده میخوانیم: شمس از مفاخر فرهنگی و از ناموران معاصرمان بود. نامش را در زمره رجال نویسنده و روزنامهنگار "فرهنگ ناموران معاصر ایران" دیدهایم. اگر چه با او از دیرباز آشنایی یافته بودیم، که هماره سعی داشت جا پای برادرش جلال بگذارد که در دورهای یک تنه بار جماعتی را بر دوش میکشید و شمس در غیاب او، بار او را.
وی ادامه داده است: "شمس" شمس اهل فرهنگ و نویسندگان بود. بیهیچ ادعا و مدعایی. سالیانی قلم زد و تا آن زمان که توان گفتن داشت، میگفت و گفتههایش را مکتوب میکرد تا به گوش دیگران هم برسد و رسید. بارها به میانمان آمد و ما پذیرایش شدیم. کمتر سخن میگفت این اواخر. میدان را به جوانترها سپرده بود تا خود را بیازمایند و بیابند. اما از چاه نشان دادن بدانها، خود را معاف نکرده بود. که همه، راه را میجویند اما شاید از چاه غفلت کنند. و سنگزنان به سینه، کنارشان میایستاد و همراهشان بود به روشنگری.
فیض افزوده است: از ملاحظات انقلاب میگفت و انذار و تبشیر را فراموش نمیکرد. او خود را از ازل در تب انقلاب فرهنگی میدانست و از ویژگیهای انقلاب به تذکر یادآور میشد که ضد استبدادی، ضد استعماری و ضد سلطهگری شرق و غرب، یعنی غیر وابسته تا فرهنگ انقلابی دیگران و متکی به فرهنگ بومی ملت خودمان که دارای دو عنصر فرهنگی درخشنده است، یکی اسلامی و دیگری ایرانی.
وی در این یادداشت ادامه داده است: جماعت نویسنده را باید از دنبالههایشان شناخت؛ از آثارشان، از آن چه که بر جای میگذارند، کاغذهایی که سیاه میکنند و سخنها که میگویند و شناخت بیشتر از آثاری که چند باره به چاپ میرسد و همچنان در تکثیر است. مثل "حدیث انقلاب" شمس که برای باری دگر در انتظار رویشی تازه است.
فیض در پایان عنوان کرده است: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی این افتخار را دارد که دو اثر از مرحوم شمس آلاحمد را که پیشتر و در اوایل دهه 1370 منتشر کرده بود، در روزهای آینده به علاقهمندان باز تقدیم کند.
نظر شما