حسن اسدی درگفتگو با خبرنگار مهر درمورد گستره علوم انسانی و اینکه بیشتر به کدامیک از علوم انسانی دیگر در رشته خود نیازمند است،گفت: ابتدا به این نکته اشاره کنم که من فلسفه اسلامی را جزء علوم انسانی نمی دانم وبزرگان این معرفت نیز چنین میاندیشیده اند و حکمت وفلسفه را علم الهی میدانسته اند(که باز به تفصیل آن نمی پردازم). برای فهم فلسفه اسلامی فعلی به فلسفه یونانی، منطق،علم النفس قدما،طبیعیات قدما و در حکمت متعالیه به عرفان ابن عربی و شارحان وی نیاز است وبرای فهم حکمت اشراق به معارف ایران باستان و معارف صوفیان نخستین نیاز است.
سردبیر فصلنامه "اشراق" تبریز درخصوص متخصص شدن در حوزهای خاص درجهانی که به میان رشتهای مشهوراست همچنین اظهارداشت: تخصص با تمرکز بر یک شاخه و یا گرایش حاصل می شود به این معنا که شخص تقریبا از تمام مسائل مربوط به یک شاخه مطلع باشد .فارغ از رشته تحصیلی من،به نظرم امروزه متخصصان هر یک از علوم انسانی بدون آشنایی با دیگر رشتههای علوم انسانی نمیتوانند نظریهای صحیح و کارآمد عرضه کنند. نتایج عدم آشنایی با رشتههای دیگر را میتوان در تحقیقات و تالیفات متخصصان پیشتاز عصر ما دید . لذا چه بخواهیم و چه نخواهیم علوم انسانی نمیتوانند یافتهها و دادههای علوم طبیعی را نادیده بگیرند که اگر چنین کنند صرفاً به انزوای خود در چارچوب کلاس و دانشگاه حکم دادهاند.
این نویسنده و محقق در پایان تصریح کرد: قطعاً علوم انسانی به دادههای علوم طبیعی نیازمندند و علوم طبیعی نیزبه تاملات برآمده از علوم انسانی احتیاج دارند، مضافاً اینکه در برخی رشتههای علوم انسانی مثل روانشناسی این دو به هم خیلی نزدیک میشوند اما به طور کلی در باب نسبت دقیق این دو حوزه سخن دقیق و قابل تاملی ندارم.
نظر شما