به گزارش خبرنگار مهر از شیراز، سعید حسامپور عصر دوشنبه در چهارمین نشست از سلسله جلسات نقد کتاب فارس در معرفی آثار کمتر شناختهشده در حوزه ادبیات فارس، گفت: باید برای چنین برنامههایی ارزش قایل شد چراکه تمام توجه آنها بر نویسندگان نوپا و کتابهای کمتر شناخته شده قرار گرفته و این به نوعی میتواند توجه به همهی بخشهای ادبیات این استان باشد.
وی فضای شاعرانه متن داستان را از نقاط ضعف داستان برشمرد و ابراز امیدواری کرد که فضای نقد در استان چالشبرانگیزتر شده و از این رهگذر راه برای بالندگی آثار ادبی هموارترشود.
این استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه در مجموعه داستانکوتاه "تا دوشنبهی دیگر" با نویسندهای روبرو بوده که میخواهد در فضای ادبیاتی ایران حرفهای تازهای بزند، تاکید کرد: از آنجا که این اولین اثر غلامحسین دهقان است باید یادآوری کنیم که نویسنده همچنان به این اصل استوار بماند که تولید آثار درخشان در گرو همین حرفهای تازه است و نباید به مرور زمان درگیر فضای ادبیاتی شود و اندیشه اش دچار نزول شود.
این استاد دانشگاه شیراز با اشاره به نظریههای موجود در حوزه نشانه شناسی، این داستان را از منظر نشانهشناسی مورد بررسی قرار داد و توضیح داد: این کتاب دارای ویژگیهای زیادی در متن خود است که میتوان به آنها از منظر نشانهشناسی دقت کرد. اما داستان "نیلوفر و سنگ" نمونه غنیتری نسبت به دیگر داستانها است.
حسامپور با بیان این موضوع که داستان نیلوفر و سنگ دارای سه راوی مستتر در متن است، ادامه داد: ذکر این نکته ضروری است که در هر داستانی، راوی روایتگر اصلی داستان نیست و خود متن نیز میتواند به نوعی راوی به حساب آید. گاهی ذکر یک عبارت یا یک کلمه در متن دارای چنان بار معنایی بزرگی است که میتواند روایتگر هویت یک ملت باشد.
وی با اشاره به سه رویکرد نشانهشناختی در یک متن روایی، متن نیلوفر و سنگ را از منظر ساختار روایی، یک داستان نمادین خواند و تصریح کرد: در این داستان با سه روایت موازی با هم مواجه هستیم. یکی سرگذشت مرد نگهبانی که در تحتجمشید مشغول حفاظت از آثار تاریخی است اما قصد دارد، گل نیلوفر سنگی را سرقت کند. سرگذشت دیگر بازی نور و صداست و به نوعی نمایانگر برنامهای است که سرگذشت تاریخی ساخت این فضای باستانی را در ایران با نور و صدا روایت میکند و روایت سوم درباره سنگی است که نگهبان قرار است آن را بدزدد و جانبخشیدن به چهرهها و شخصیتهای سنگی درون محوطهاست.
این استاد ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، ضمن اشاره به تقابل سه روایت فوق باهم ادامه داد: روایت اول سرگذشت انسانی امروزی است و روایت دوم که بازی نور و صداست، سرگذشت مردمان دیروز است. امروز مرد نگهبانی که وظیفهاش حفاظت از هویت است، میخواهد بخشی از آ نرا فدای سودجویی خودش کند و در بازی نور و صدا یا روایت دوم، سربازانی که دیروز وظیفه حفاظت را بر عهده داشتند نگاهی عاقل اندر سفیه به او دارند. نگهبان امروزی در تاریک روشن نور هم هست و هم نیست اما سربازان دیروز حاضرند.
حسام پور تختهسنگها، میله فلزی، بوی تلخ فلز، صدای تیشه در روایت دوم را از نشانههای ارجاعی درون متن داستان نیلوفر و سنگ دانست و افزود: در روایت اول میله فلزی نماد خراب کردن و ویرانی است و در روایت دوم تیشه نماد آبادانی قرار گرفته است و در اوج درخشان داستان، این دو با هم و در کنار هم قرار میگیرند و تعارض را به خوبی نشان میدهند.
وی، گل نیلوفر را از نشانههای دیگر این داستان دانست و گفت: این که گل نیلوفر دارای بار معنایی بالایی در فرهنگ و ادبیات ماست جالب است و از از آن جالبترجنس سنگی گل است که دارای بار معنایی خاصی است که در داستان به خوبی از آن استفاده شدهاست.
حسامپور وجود نشانههای ارجاعی فراوان و زیبا را از نقاط مثبت اثر دانست و افزود: به واسطه این نشانهها متن بسیار تاویلپذیر شده و برای هر مخاطب خوانشی جدید را دربر دارد.
یکی دیگر از نویسندگان شیراز و مدیر انجمن داستان حوزههنری فارس از منظر جامعهشناسی به نقد و تحلیل مجموعه داستان "تا دوشنبهی دیگر" پرداخت و افزود: بر اساس تامل در موضوعات محوری متوجه نوعی تکرار در داستانها میشویم که قصد دارند معنایی خاص را به مخاطب القا کند.
سندی مومنی نویسنده مجموعه داستان "اگر زنبق برای مرده باشد" در ادامه با توضیح این مطلب که جامعهشناسی تحلیلگرا با توجه به این مساله که حقیقت به راحتی قابل کشف نیست و این که معنا در ابتدا نزد شخص اهمیت مییابد و در ادامه بعد اجتماعی مییابد، ادامه داد: به این خاطر است که جامعهشناسی تحلیلگرا مشتقا مساله"معنا" است و این مجموعهداستان نیز با تکرار برخی مفاهیم زندگی در درون خود سعی دارد به مخاطب در شناخت بیشتر معنای زندگی کمک کند.
وی فضای داستانی "تا دوشنبهی دیگر" را سرد و فاقد امنیت توصیف کرد و ادامه داد: تمامی داستانها تلخ هستند، شخصیتها چیزهایی را از دست میدهند و یا در شرف از دست دادن آنها هستند و اینکه امنیت در داستانها گم شده فقدان امنیت شغلی و فقدان امنیت خانوادگی که در مجموع اگر بخواهیم از منظر اجتماعی به آن نگاه کنیم خروجی این فقدان امنیت به نوعی خیانت است که در این داستانها بروز مییابند.
این داستان نویس، مجموعه داستان غلامحسین دهقان را بسیار هشداردهنده خواند و افزود: به خاطر ویژگیهای فوق در این مجموعه لازم است که از منظر جامعهشناسی تحلیلگرا، به داستانها نگاهی دوباره شود چراکه مساله معنا در آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
در این جلسه نقد دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز از بعد ساختاری مجموعهداستان "تا دوشنبهی دیگر" را مورد نقد و بررسی قرار داد و با تاکید بر داستانهای "مرگ بر اثر بیاحتیاطی" به بررسی ساختار در داستانهای حادثهای پرداخت و ضمن مقایسه دو داستان از" گیدوموپاسان" و "رولد دال" شگفتی را از عناصر اصلی داستان حادثه خواند و افزود: برای ساختن شگفتی در داستانهای حادثه لازم است که دو نمایه اصلی از روایت حذف شوند و یا با تمهیداتی با تاخیر در داستان وارد شوند.
ساناز مجرد افزود: ما در آثار غلامحسین دهقان و به خصوص در داستان "مرگ بر اثر بیاحتیاطی" شاهد فقدان این نمایههای مهم هستیم و تنها عنصری که باعث ساخته شدن داستان حادثه میشود، عنصر تعلیق است.
وی بخشی از داستانهای غلامحسین دهقان را در حد طرح دانست وا تاکید کرد: همین طرحها نیز بسیار درخشان هستند و با توجه به این مسئله که برخی داستانهای چخوف نیزدر حد طرح باقی ماندند ولی به آثار شاخص در ادبیات تبدیل شدند و نباید از بیان این مساله که داستانهای "تا دوشنبهی دیگر" طرحهستند، پریشان شد.
نظر شما