دکتر حسن فتحی در گفتگو با خبرنگار مهر درمورد گستردگی علوم انسانی و نیاز عالمان علوم انسانی به علوم دیگر گفت: به عنوان مثال در رشته فلسفه بسته به اینکه در کدام شاخه فلسفه ما بخواهیم کار کنیم رشتههای مورد نیاز دیگر که باید از آنها آگاهی داشته باشیم فرق میکند. فلسفه ممکن است متافیزیک، اخلاق، فلسفه سیاسی،منطق یا زیباییشناسی هنرباشد که در هرکدام از اینها با رشتههای متناسب با آن ارتباط پیدا میکند که طبیعتاً بهتر است و گاهی لازم است که از آنها با خبر باشیم. برای مثال متافیزیک با حوزههای مختلف فیزیک، منطق با برخی از شاخههای ریاضی مرتبط است.
وی افزود: همینطور فلسفه با توجه به اینکه مادر علوم است و الان هم حوزههای متفاوتی دارد هر حوزهای با علوم مرتبط با آن حوزه ارتباط پیدا میکند و لازم است که از آنها آگاهی داشته باشیم.
این استاد فلسفه گروه فلسفه دانشگاه تبریز درمورد متخصص شدن در حوزهای خاص در جهانی که به میان رشتهای شهره است هم،چنین اظهارداشت: اینکه میان رشتهای گفته میشود شاید اصطلاح دقیقی نباشد. میان رشتهای یعنی افزایش تخصصها یعنی اینکه برفرض اینکه چهار رشته داریم کنارش میخواهیم پنج رشته دیگر ایجاد کنیم. درواقع پنج تخصص جدید ایجاد کردهایم. بنابراین حرف از میان رشتهای زدن به نوعی تأیید همین تخصصگرایی است و منافاتی بین میان رشتهای بودن و تخصصگرایی وجود ندارد. اما ایزوله شدن با متخصص شدن فرق دارد. کسی که متخصص است در یک شاخه تخصص دارد و آنجا دقیقتر است.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه درمورد آگاهی متخصصان علوم انسانی از تحولات علوم طبیعی نیز گفت: این بسته به رشته دارد. تقریباً درپاسخ به سؤال اول به این سؤال هم بنوعی پاسخ دادم. علومی که کاملاً با هم مرتبط هستند باید از همدیگر آشنایی داشته باشند.اینکه در کدام حوزه علوم انسانی باشیم آگاهی از علوم طبیعی مرتبط با آن حوزه به طبع فرق خواهد کرد.
نظر شما