پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۹ آذر ۱۳۸۹، ۱۰:۱۰

ایزاو در گفتگو با مهر:

حافظه و ذهن یکسان نیستند

حافظه و ذهن یکسان نیستند

استاد فلسفه کالج سنتنری لوئیزیانا آمریکا با اشاره به اینکه نظریه "شناخت توسعه یافته" دیوید چالمرز و اندی کلارک به اشتباه ذهن و حافظه را یکسان می‌پندارد، گفت: اتکای علّی و سببی ما به ابزارهای دیجیتالی آنها را قادر نمی‌سازد فرآیندهای شناخت را شناخته و درک کنند.

به گزارش خبرنگار مهر، کنث ایزاو و فردریک آدامز در کتاب "مرزهای شناخت" که اخیراً از سوی انتشارات جان ویلی اند سانز منتشر شده به بررسی دیدگاههای مختلف درباره شناخت پرداخته‌اند.

در مورد شناخت و حدود و گستره آن دیدگاههای مختلف و معارضی بیان شده است. برخی فیلسوفان و دانشمندان علوم شناختی معتقدند "شناخت" حوزه و گستره‌ای وسیعتر از ذهن و جسم دارد. برخی دیگر اعتقادی به این ادعا ندارند و شناخت را محصور و محدود به ذهن و جسم می‌دانند.

دکتر کنث ایزاو استاد فلسفه و صاحب کرسی چارلز بیرد در کالج سنتنری لوئیزیانا آمریکا در مورد این کتاب و فرضیه خود در این کتاب به خبرنگار مهر گفت: در سالهای اخیر شمار زیادی از فیلسوفان و صاحبنظران معتقد هستند که فرایندهای شناخت همیشه منحصر و محدود به مغز فیزیکی و ارگانیسمها (موجودات زنده) نیستند.

وی افزود: به عبارت دیگر فرآیندهای شناختی محدود و منحصر به موجودات زنده نمی‌شوند. گاهی این فرآیندها در ابزار و وسایلی پیدا می‌شوند که ما امروزه به شدت به آنها وابسته شده‌ایم. ابزارهایی چون آیفونها از این جمله هستند. همچنین وسایل کمکی دیجیتالی چون لب تاپها از جمله وسایلی هستند که می‌توان در مورد آنها از فرآیند شناخت صحبت کرد.

ایزاو تصریح کرد: این کتاب با بررسی شواهد و مستندات، از این دیدگاه که سیستمهای مغزی و سیستمهای ابزاری به وسیله فرآیندهای شناخت مورد نفوذ قرار گرفته‌اند، حمایت می‌کند.

وی گفت: این کتاب خلاصه و طرحی از ویژگی‌های اساسی و اصلی شناخت را بیان می‌کند. پس از طرح این شاخصها و ویژگی اصلی این استدلال مطرح می‌شود که این ویژگی‌ها و شاخصها فقط در سیستمهای دارای حافظه بنیان نهاده نشده‌اند.

این استاد فلسفه افزود: همچنین این استدلال و ادعا مطرح می‌شود که اتکای علّی و سببی ما به ابزارها آنها را قادر نمی‌سازد که فرایندهای شناخت را بشناسند و درک کنند. همچنین نباید اینگونه پنداشته شود که ابزارهایی که فرآیندهای شناخت را تکمیل می‌کنند به مثابه ابزاری تلقی شوند که ادراک کننده فرآیندهای شناختی هستند.

وی تأکید کرد: در واقع این اشتباه به سبب یکسان پنداشتن حافظه و ذهن رخ می‌دهد. نظریه "شناخت توسعه یافته" دچار این اشتباه است.

ایواز افزود: نظریه "ذهن توسعه یافته" در سال 1998 توسط اندی کلارک  و دیوید چالمرز، مطرح شده است. نظریه ذهن توسعه یافته ادعا می کند که ذهن انسان تنها در جمجمه و مغز فیزیکی محدود نمی شود.

وی تصریح کرد: چالمرز و کلارک معتقد هستند که ابزار و تکنولوژی‌هایی از جنس کامپیوتر تنها در خدمت ذهن یا وسیله‌ای برای کمک به بهبود کارکرد آن نیستند. در شرایطی که این نوع از ابزارها بسیاری از کارکردهای اصلی ذهن را انجام می‌دهند می‌توان گفت آنها به بخشی از ذهن ما مبدل شده‌اند. در واقع بسیاری از فرآیندهای شناختی ذهن به عهده چنین ابزارهایی گذاشته شده‌اند.

وی تأکید کرد: انتقادهای زیادی به نظریه ذهن توسعه یافته وارد شده است. یکی از مهمترین نقدها که مورد پذیرش بنده است معتقد است که این ادعا تنها نوعی نام گذاری استعاری بر روی ابزارهایی است که بشر از آنها استفاده می کند.

ایواز یادآور شد: در نظریه "شناخت توسعه یافته" ذهن و حافظه یکسان شمرده می‌شوند. در واقع ابزارها و وسایلی چون تنها نقش نوت بوک، آیفون، کامپیوتر و دیگر ابزارهای تکنولوژی اطلاعات به حافظه کمک می کنند. فرآیندهای شناختی و ذهنی انسان را نمی‌توان محدود به حافظه کرد و به همین دلیل نمی توان نقش و عملکرد آیفون را معادل یک عمل ذهنی دانست.

کد خبر 1213406

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha