دکتر قاسم کاکایی درمورد انگیزههای گرایشش به رشته تخصصی خود به خبرنگارمهر گفت: رشته تخصصی من فلسفه و عرفان اسلامی است که مورد علاقه بنده است. بنده در ابتدا این مباحث را در حوزه پی گرفتم یعنی از رشته اصلی خودم که مهندسی برق و الکترونیک بود تغییر رشته دادم و به حوزه آمدم و در کسوت روحانیت بدنبال مباحث فلسفه و عرفان بودم.
وی افزود: علاقه من به فلسفه و عرفان به برکت دو بزرگوار صورت گرفت. یکی حضرت امام خمینی(ره) بود که بنده همه آرمانهایم را در وجود ایشان دیدم و بعد در مرحله بالاتر ارتباط نزدیکی که با حضرت آیت الله نجابت (ره) در شیراز داشتم انگیزه مرا برای اینکه از دانشگاه به حوزه بیایم و رشته فلسفه و عرفان را بخصوص در حوزه با مقدماتی که وجود داشت ادبیات و فقه و اصول اینها را دنبال کنم مضاعف کرد. این انگیزه اصلی من در آمدنم به این رشته بود .
این استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه شیراز درادامه تصریح کرد: اما یکبار دیگر من از حوزه به دانشگاه برگشتم اما اینبار به عنوان تکلیفی که احساس میکردیم که در دانشگاهها بایستی انجام بشود و لازمه حضور در دانشگاه داشتن مدرک بود. ما بدنبال مدارک دانشگاهی رفتیم با وجود اینکه خیلی از مباحث را در حوزه خوانده بودیم و به طبع ادامه کار من در تحصیل دانشگاهی همان رشته فلسفه و علاقهمندی من به عرفان بود که در این رشته مدرکی گرفتیم و بعد در دانشگاه مشغول خدمت شدیم.
کاکایی درمورد مطرح بودن انگیزههایش در حال حاضر هم، چنین اظهارداشت: بله این انگیزهها هنوز هم برایم مطرح هستند و هیچ وقت تمامی ندارند چونکه سخن در اینجا از خداوند است.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان اسلامی در مورد پرسشهای اصلی وی در رشته تخصصی خود نیز گفت: سؤالات اصلی من این است که بهترین راه شناخت خدا کدامست و بهترین راه وصال خدا چیست؟ این دو سؤال تا پایان عمر هر طلبهای همراهش است و رهایش نمیکند و شاید هم جواب خیلی دقیقی از این سؤالها هم نگیرد ولی همواره این پرسشها انسان را در وادی عشق و حیرت نگه میدارند . بقول بیدل دهلوی"چون نفَس از مدعایِ جستجو آگه نیم / این قدر دانم که چیزی هست و من گم کردهام" ما هم بدنبال گمشده خودمان هستیم و تاحدی که خداوند عنایت کند و عمری اعطا کند که بتوانیم اندوختههای خود را در اختیار دیگران هم قرار بدهیم.
نظر شما