به گزارش خبرنگار مهر، سومین همایش نواندیشی دینی با حضور اندیشمندان و متفکران صبح امروز سهشنبه 30آذر در دانشگاه شهید بهشتی آغاز به کار کرد.
در بخش ارایه مقالات حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی موضوع گستره دین پرداخت و گفت: گستره دین قلمرو، دامنه و مرزهای معرفتی دین است. تشخیص موضوع و حدود و صغور علوم و معارف بشری و الهی و تعیین رابطه آنها با یکدیگر در حیاط علمی و اجتماعی ما بسیار تعیین کننده است زیرا تا دامنه دین و شریعت مشخص نگردد نمیتوانیم از آن در حوزههای مختلف بهره ببریم.
وی افزود: بر این اساس منظور از تعیین قلمرو دین بیان محورها و مباحث و مسایل دین و شریعت اسلام است. نکته قابل توجه این است که معارف دینی رو به تکامل و تزاید است. یعنی چه بسیار معارفی که با پرسشهای جدید از دین و متون دینی استخراج میشوند. معارفی که در گذشته هیچ نمود و ظهوری نداشتهاند.
خسروپناه در ادامه به برسی سه دیدگاه کلی درباره گستره دین اسلام پرداخت و گفت: سه دیدگاه کلی درباره گستره دین اسلام وجود دارد. یک دیدگاه به دین دیدگاهی حداکثری است. دیدگاه دیگر دیدگاهی حداقلی و دیدگاه سوم دیدگاهی اعتدالی است. عمده روشنفکران سکولار بر دیدگاه دین حداقلی اصرار و تاکید دارند و بخش عمدهای از مسایل دینی را از قلمرو دین خارج میکنند یا تاریخ مصرف آنها را تمام شده میدانند و یا با رویکرد هرمونتیکی بخشی از آموزههای نبوی را خطاپذیر میشمارند.
وی در ادامه به تبیین نظریه دین حداکثری پرداخت و خاطرنشان کرد: نظریه دین حداکثری که از سوی اخباریان مطرح گردیده با تفسیرهای گوناگون در برابر نظریه دین حداقلی میایستد. گاهی با بهرهگیری از آیات قرآن عقل و تجربه را در کشف واقعیت به حاشیه رانده و میخواهد تمام نظریات هدایتی و غیرهدایتی را از آیات و روایات به دست آورد و گاهی نیز چنین ادعا نمیکند و آنچه در قرآن و سنت آمده را برای هدایت کافی میداند و سایر روشهای معرفتی را کنار میگذارد.
خسروپناه در ادامه دیدگاه دین اعتدالی را مورد تبیین قرار داد و گفت: دیدگاه دین اعتدالی حد وسط میان دیدگاه حداقلی و حداکثری است که با بهره گیری از عقل و تجربه توان حداکثری دین در امر هدایت را میپذیرد.
خسروپناه دلایل دیدگاه حداکثری را چندان کامل و گفت: دلایل دیدگاه حداکثری به نظر بنده چندان کامل نیست. روش عقل و نقل با هم گستره هدایت را تعریف میکنند. نقش اصلی دین این است که بگوید چگونه در این دنیا زندگی کنیم که در آخرت سعادتمند شویم. این موضوع را عقل بیان و تصریح میکند. اما جزئیات این چگونه زیستن را عقل نمیتواند بیان کند و لذا باید وارد نقل شویم. عقل راه کلی را اثبات میکند و میگوید دین برای چگونه زیستن در این دنیا و سعادتمندی در آخرت مورد تایید است. ولی جزئیات این چگونه زیستن را نقل بیان میکند.
وی افزود: نوع نگرش ما به خدا و عالم و آدم در خصوص چگونه زیستن تاثیر دارد. اسلام مکتبی اقتصادی و سیاسی دارد و در مورد مباحثی چون اخلاق سیاسی و اقتصادی حرف برای گفتن دارد. همچنین فقه سیاسی و فقه اقتصادی در اسلام مطرح هستند که با استفاده از جهان بینی و مکتب احکام سیاسی و اقتصادی بیان میشود. همه نظامهای اقتصادی در دنیا هم جهان بینی و مکتب و بایسته و توصیه دارند. اسلام هم از این امر مستثنی نیست.
وی تصریح کرد: در علم اقتصاد رابطه میان پدیدههای اقتصادی بحث میشود و کشف این روابط بررسی میشود. از قرآن و سنت نباید انتظار داشت که نوع روابط اقتصادی موجود در دنیا را بیان کند.
خسروپناه در ادامه با اشاره به اینکه برخی گمان میکنند که علوم انسانی یک بخش گزارههای تجربی دارد و یک بخش گزارههای ایدئولوژیک گفت: این نگاه، نگاه درستی نیست و خود همین ادعا نیز نگاهی پوزیتیویسمی و تبیینی است. علوم مبتنی بر پارادایم هستند و توصیف و تبیین پدیدهها براساس عینک پارادایمیک پارادایمهایی چون انتقادی، هرمنوتیک، پسامدرن و تبیینی صورت میگیرد لذا در علوم انسانی گزاره تجربی محض نداریم.
در ادامه این نشست حجتالاسلام دکتر محمد جواد نوروزی عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به بررسی موضوع "اسلام، مدرنیته و حاکمیت دینی در جمهوری اسلامی" پرداخت و گفت: چالش مدرنیته با اندیشه اسلامی در تاریخ معاصر منجر به شکلگیری حاکمیت دینی در ایران گردید. طرح الگوی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای نظریه ولایت فقیه که به عصر غیبت اختصاص دارد مدرنیته را به واکنش جدی نظری و عملی در مقابل آن واداشت.
وی افزود: در حالی که مدرنیته با تاکید بر نظریه لیبرال دموکراسی سعی در بازتفسیر حاکمیت دینی در ایران داشت، ارایه نظریه مردم سالاری دینی با شاخصهایی چون مشروعیت الهی، مقبولیت مردمی در ساحت باور، آزادی، برابری، خدمتمداری و عدالتمداری در حوزه ساختار و رفتار الگوی بدیع و بیسابقهای را که در ساختار حقوقی دنیا نظیر نداشته یا عرضه کرد.
وی تاکید کرد: در واکنش به این کامیابی مدرنیته ضمن چالش با انقلاب اسلامی سعی در بومیسازی الگوی لیبرال دموکراسی غربی داشته و دارد. در این راستا لیبرال دموکراسی با به زیر سئوال بردن مبنای مشروعیتی جمهوری اسلامی ایران ساختار سیاسی، حقوقی و فرهنگی و الگوهای رفتاری جمهوری اسلامی ایران را نقد و آن را بر پایه الگوی لیبرال دموکراسی بازسازی نموده است.
نظر شما