به گزارش خبرنگار مهر، میزگرد پژوهشهای جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی از دیگر برنامههای همایش پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران بود که بعدازظهر روز دوم این همایش دوشنبه ششم دیماه در سالن ابن خلدون دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
نخستین سخنران این نشست دکتر هادی خانیکی بود که کوشید تجربه پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه را مورد بازخوانی قرار دهد.
وی گفت: تلاش برای فهم و تعبیر مسئله گذار تاریخی ایران از ساخت یک جامعه سنتی به یک جامعه صنعتی نوین، کوششی دیرپا اما گسسته، چندپاره و ناتمام بوده و هست که بازتاب این تلاش را میتوان در عرصه پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی همراه با تمایل به رهایی از پیش فرضهای معمول و نظریههای جهان شمول در حوزه توسعه و گرایش به تعریف و تبیین مفهوم توسعه ملی مشخص کرد.
عضو هیئت عملی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: فصل مشترک این دسته از تحقیقات آن است که نظریههای کلاسیک رشد و توسعه از آن روی که کوشیدهاند تجربه مغرب زمین را به دیگر نقاط جهان تعمیم دهند در توصیف و تبیین مسایل و تنگناهای توسعه در ایران ناتوانند. از این رو برای انجام این امر لازم است طرح نو در انداخته شود.
وی خاطرنشان کرد: گامهای پیموده و ناپیموده در این راه بسیارند اما بیشتر از آنکه مبتنی بر نظرها و تجربههای پیوسته باشند در چرخههایی گسسته از هم تکرار میشوند.
خانیکی با اشاره به اینکه حوزه ارتباطات و توسعه نیز از این قاعده مستثنی نیست گفت: پژوهشهای نوین ارتباطی با تاسیس "پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران" در سال 1353 افقهای تازهای را در مطالعات تطبیقی و تاریخی توسعه گشود که هدف تاسیس این پژوهشکده تلاش جهت ایجاد ارتباط میان ارتباطات و توسعه از یک سو و جامعه شناسی و ارتباطات از سوی دیگر بود.
وی تصریح کرد: در سال های 1352 و 1353 با افزایش قیمت نفت و به تبع آن افزایش درآمدهای نفتی ایران این توهم ایجاد شد که ایران می تواند ژاپن غرب آسیا باشد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کدر: تبیین مسایل گذار ایران از جامعه سنتی به جامعه صنعتی و اطلاعاتی و لزوم توجه یکپارچه به نقش حساس اطلاعات و ارتباطات در پشتیبانی از توسعه ملی به عنوان یکی از ضرورتهای تاریخی توسعه ملی ایران دو رهیافت مهم تحقیقاتی پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران در سالهای 1355 و 56 بودند که این رهیافتها میتوانند سرآغازی بر حوزه ارتباطات توسعه به شمار آیند.
خانیکی 3 سیاستی را که باید گشوده به جامعه اطلاعاتی باشند هم در حوزه دولت و هم حوزه بخش خصوصی و هم در حوزه نهادهای مدنی مهم دانست و گفت: در این زمینه تنها نمیتوان بر تکنولوژی و رسانهها تاکید کرد بلکه باید تلاشهای بسیاری برای ایجاد تنوع در رسانهها صورت بگیرد تا در نهایت 3 گذار سیاسی، اقتصادی و ارتباطی اتفاق بیافتند بنابراین باید توجه داشت که در این مسیر نقش انجمنهای حرفهای و اعضای آن مثل روزنامهنگاران، فیلمسازان و مانند آنها در این گذار نقش مهمی دارند.
در ادامه دکتر محمدسعید ذکایی سخنرانی خود را با تاکید بر ارایه گزارشی از پژوهشها و تحقیقات انجام شده در حوزه مطالعات فرهنگی در ایران آغاز کرد و گفت: پروژه مطالعات فرهنگی ایرانی هم مثل جامعه شناسی برآمده از گفتمان بدنه جامعه ، مسایل جامعه ایران یا شکافهای علوم اجتماعی مستقر در ایران نبود بلکه هدف آن تنها تربیت کارشناسان فرهنگی در ایران بود.
وی با اشاره به اینکه 10 سال پیش رشته مطالعات فرهنگی در ایران تاسیس شد تصریح کرد: جامعهشناسی گفتمانی بدیل برای مطالعات فرهنگی نیست به بیان دیگر مطالعات فرهنگی ایرانی نوعی چرخش پارادایمی در توجه به مقوله فرهنگ و عناصر فرهنگی نبوده است پس در واقع رشته مطالعات فرهنگی ادامه تفکیک دانشگاهی رشتهها بود که در این سخنرانی بنده میخواهم بکوشم پس از 10 سال براساس تجربه زیسته خود و نیز اطلاعات اولیهای که موجود است نکاتی را درباره مطالعات فرهنگی در فضای دانشگاهی ایران بیان کنم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: درباره جهتگیریهای نظری و رویکردها در حوزه مطالعات فرهنگی میتوان گفت که تا کنون مطالعات مربوط به بازنمایی از اولویتهای اول دانشجویان برای انتخاب موضوع پایاننامه بوده است. پس از آن موضوعات مربوط به سبک زندگی مباحث جامعه شناسی در چارچوب کلاسیک آن، سنتهای پسااستعماری و فرامدرن، مطالعات مربوط به مقوله مصرف، مطالعات مربوط به مقولات شهری، مطالعات مربوط به دین و فرهنگ و مطالعات و جامعه شناسی جنسیت از دیگر موضوعات مورد علاقه دانشجویان مطالعات فرهنگی در پایاننامههایشان بوده است.
وی خاطرنشان کرد: تجربه گرایی از دیگر مسایلی است که در مطالعات فرهنگی ایرانی بسیار مورد توجه بوده است. وجه دیگر رابطه قدرت و فرهنگ است که میتوان آن را مشخصه بارز مطالعات فرهنگی در ایران دانست در نتیجه سویههایی از توجه به فرهنگهای عامه و خرده فرهنگها و رویکردهای نشانه شناسانه نیز در این حوزه است.
ذکایی در ادامه برخی دیگر از ویژگیهای مطالعات فرهنگ ایرانی را چنین برشمرد: مطالعات متن محور، تحلیلهای کدمحور، کدگذاری به شیوه کمی، نشانه شناسی و تحلیلهای واژه محور و زبانشناختی، موضوعات مربوط به در حاشیه ماندهها، تاریخگرایی و نهایتاً زبان و سبک نگارش متفاوت.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان با اشاره به راههای پیش روی مطالعات فرهنگی در ایران گفت: یکی از این راهها پیوند زدن مطالعات فرهنگی به جامعهشناسی و بازنگری در وجه اثباتگرایانه آن است. و راه دیگر برجسته کردن نقش مطالعات فرهنگی در سیاستگذاری فرهنگی است.
در ادامه دکتر محمد رضایی با موضوع تحقیقات کیفی غیرپاسخگو سخن گفت و کوشید نگاهی انتقادی به پژوهشهای کیفی به ویژه در مطالعات فرهنگی داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه حوزه اصلی فعالیت وی مطالعات فرهنگی است، گفت: با این همه، من میخواهم نقدی درونی به مطالعات فرهنگی ارایه کنم. پرسش اصلی من در این جا به کیفیت پژوهشهای کیفی مربوط میشود. در واقع به نظر میرسد که بسیاری از پژوهشهای کیفی چندان هم اینگونه نیستند.
رضایی با اشاره به اینکه میتوان این پژوهشهای کیفی را به دو دسته پاسخگو و غیرپاسخگو تقسیم کرد، یادآور شد: مشکل اصلی پژوهشهای کمی و نیز کیفی مربوط به بررسی این پژوهشها از حیث اعتبار است.
وی خاطرنشان کرد: به نظر میرسد در بین کاربر آن تحقیقات کیفی در ایران مسئله صحت دادهها و اعتبار آنها اهمیت بسیاری دارد اما علاوه بر سنجش دادهها از حیث اعتبار، احیای نقد جامعه و اعتبار معیارهای این نقد نیز باید از دیگر برنامههای اصلی مطالعات فرهنگی باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در پایان گفت: باید میان دو مفهوم دقت و جدیت تمایز قایل شد بنا نیست در مطالعات فرهنگی پژوهشهای دقیق انجام شود اما باید کارهای جدی انجام گیرد.
نظر شما