پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۸ دی ۱۳۸۹، ۸:۱۵

هرگاه به سراغ زنان می‌روی شلاق را از یاد مبر!

هرگاه به سراغ زنان می‌روی شلاق را از یاد مبر!

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: مواجهه تعبدورزانه با سخنان کسی که برای وی احترام بسیاری قائلیم می‌تواند سبب رکود ذهنی و تبدیل جامعه به مجموعه‌ای از افراد صرفاً پیرو و عاری از هر گونه توانایی اندیشیدن و ارزیابی سنجشگرانه و انتقادی شود.

شکی نیست که هستند انسانهای بزرگ و اندیشمندان سترگی که درّ و گوهر می‌بارد از دهان و قلم‌شان. با این همه اما این درّ و گوهرهای فراوان، نمی‌توانند دلایل خوبی برای آن باشند که آدمی خود را سراسر به دستان و افکار آنها بسپرد و چشم‌ و گوش و ذهن خود را بسته نگاه دارد و گمان برد که سخنان این بزرگان بی هیچ شک و شبهه‌ای درستند.

در اینجا اما شاید این پرسش طرح شود که اگر فردی عمری را صرف پژوهش و اندیشیدن به چیزی کرده و به متخصصی کارکشته تبدیل شده باشد، پس چرا نباید به او اتکا و اعتماد کرد؟

در پاسخ احتمالاً می‌توان گفت که پیش و بیش از هر چیزی قطعاً باید سخن چنین فردی را جدی گرفت اما این جدی گرفتن، به معنای حقانیت همواره وی به واسطه مرجعیت یا همه‌چیزدانی نیست (که همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده‌اند).

بنابراین اگر این اتکا و اعتماد از حد بگذرد و امکان ورود اندیشه سنجشگرانه را به بحث سلب کند و در نتیجه نتوان دلایل و ادعاهای طرح شده از سوی گوینده یا مدعی را ارزیابی کرد و در نهایت مجال انتخاب آن چیزی را یافت که خود به آن نتیجه رسیده‌ایم، آنگاه می‌توان از آسیبی نام برد که تعبد ورزیدن نامیده می‌شود.

تعبدورزیدن، چیزی بیشتر از جدی گرفتن یا احترام گذاشتن به کسی است که او را جدی می‌گیریم یا به وی احترام می‌گذاریم. در چنین مواردی فرد در موقعیتی فراتر از آنچه واقعاً در آن قرار دارد، می‌نشیند و هر سخن و هر عمل وی حجتی برای تعبدورزان خواهد بود تا بی هیچ چون و چرایی سر سپرده وی باشند.

یکی از مثالهای رایج در این رابطه در عنوان این مطلب مورد اشاره قرار گرفته است. احتمالاً در نگاه نخست، این سخن که "هرگاه به سراغ زنان می‌روی، شلاق را از یاد مبر" مورد انتقاد بسیاری از افراد قرار گیرد اما هستند کسانی که به دلیل شیفتگی‌شان به فردریش ویلهلم نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی، که به سختی بتوان در بزرگی وی شک کرد، هر آنچه را که وی می‌گوید، جدی می‌گیرند، تنها با این استدلال که وی صاحب اندیشه‌هایی جالب و ژرف است و بنابراین حتماً نکته‌ای نغز نیز در این سخن وی وجود دارد.

یا آن جمله معروفی که نیچه در دوران فروپاشی ذهنی خود گفته است: "چترم را فراموش کرده‌ام". این سخن وی البته مورد اقبال بسیاری از افراد قرار گرفته است و تعبیرها، تفسیرها و تأویلهای بسیاری نیز از آن ارائه شده است. شاید این مسئله به طور کلی بلامانع باشد اما مواجهه تعبدورزانه‌ای که منجر به تعطیلی اندیشه سنجشگرانه شده و سرسپردگی مطلق را در پی داشته باشد، جای تأمل بسیار دارد.

با این اوصاف می‌توان گفت که برای تحقق امکان گفتگو میان افراد و نیز ظهور و تثبیت سبک زندگی اندیشه‌ورزانه و سنجشگرانه، یکی از بهترین گزینه‌های پیش‌روی ما می‌تواند دوری گزیدن از هر موقعیتی باشد که ممکن است منجر به تعبدورزی صرف گردد.

کد خبر 1219849

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha