حجت الاسلام محمد موسوی در مورد اصالت در تفکر به خبرنگار مهر گفت: قبل از پاسخ به این سؤال باید اصل معنای تفکر بیان شود زیرا معنای آن در فلسفه با معنای عرفی، متفاوت است.
وی افزود: اغلب هرگونه تأمل ذهنی را و لو در امور روزمره و محسوس، تفکر مینامند ولی در فلسفه، یک نحوه خاص از کارکرد ذهن را تفکر میگویند که عبارت است از تأملهایی که ناظر به شناخت حقایق اساسی عالم باشد، مانند اندیشه در مورد خداوند و شناخت خصوصیات او و شناخت درجات ملائکه و باطن اولیاء الهی و همچنین چگونگی آفرینش و نحوه بازگشت موجودات به سوی او و یا خودشناسی. بر این اساس، اصالت تفکر، مشروط به این است که حکایت صحیح از این قبیل واقعیات اساسی داشته و راه اثبات محکم باشد.
استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد در مورد نیاز ما به تفکر اصیل نیز اظهار داشت: هر انسانی به دو جهت، نیازمند تفکر اصیل است، اول اینکه از طریق شناخت این قبیل حقایق، روح انسان، تکامل علمی مییابد. کسب این چنین علمی، از بزرگترین کمالات انسانی است.
وی افزود: دوم اینکه هر انسانی باید در زندگی معیارهای اخلاقی را رعایت کرده روح خویش را به فضایل انسانی بیاراید. راه شناخت این معیارها، باز هم تفکر اصیل است.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه اسلامی در مورد شرایط رشد تفکر اصیل نسبت به چند دهه قبل نیز گفت: اگر مقصود زمینه رشد تفکر نسبت به کل جوامع بشری است، در حال حاضر به سبب عوامل مختلفی، چنین شرایطی فراهمتر نشده است.
حجت الاسلام موسوی تصریح کرد: دیگر ظاهرگرایی غیر دینی که نتیجه استیلای فرهنگ حسگرای غربی و خلاصه کردن انسان در بعد زندگی مادی است. این دو جریان، مانع تفکر اصیل هستند زیرا توجه افراطی به ظواهر، انسان را از رسیدن به حقیقت وجود باز میدارد.
حجت الاسلام موسوی تصریح کرد: دیگر ظاهرگرایی غیر دینی که نتیجه استیلای فرهنگ حسگرای غربی و خلاصه کردن انسان در بعد زندگی مادی است. این دو جریان، مانع تفکر اصیل هستند زیرا توجه افراطی به ظواهر، انسان را از رسیدن به حقیقت وجود باز میدارد.
نظر شما