دکتر قاسم پورحسن در گفتگو با خبرنگار مهر، با تأکید بر اینکه وقتی از تفکر سخن میگوییم به دو معنای متمایز باید توجه کنیم، یادآور شد: معنای نخست تفکر به معنای خاص است، تفکری که با حوزه عقل و بنیادهای عقل پیوند دارد و بر اساس رویکرد عقلانیت بوجود میآید. این تفکر زاینده و مولد است و تمام افکار و اندیشههای نوع بشر ناشی از همین نوع تفکر است.
وی افزود: تفکر به معنای دوم در واقع همان عقل عملی است که در همه جوامع وجود دارد و آن را به معنای عام تلقی میکنیم. امروزه وقتی از تفکر سخن میگوییم لزوماً تفکر به معنای نوع دوم که همه انسانها بهرهای از این نوع تفکر دارند مراد نیست . بنابراین پرسش از اصالت در تفکر به تفکر نوع نخست باز میگردد. وقتی از اصالت در تفکر سخن میگوییم یعنی این تفکر آیا برخوردار از منبع عقل است یا خیر؟ اگر تفکری منبعث و ناشی از عقل نظری باشد و اساس این تفکر بر بنیادهای عقل استوار باشد اصالت دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: هیچ معیاری مهمتر و بارزتر از عقل را نمیتوان درباره اصالت در تفکر به عنوان ملاک لحاظ کرد، بنابراین پرسش صحیح این است که نسبت میان تفکر با عقلانیت چگونه است. به هر میزانی که تفکر به عقل نزدیک شود و ما با تفکر عقلی مواجه باشیم دارای اصالت بیشتری در تفکر هستیم و به هر میزانی که از عقل دور شویم نمی توان آنرا تفکر اصیل نامید، حتی تفکر کلامی و اخلاقی و دینی باید در پیوند با بنیادهای عقل باشد.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه یادآور شد: تفکری اصیل است که بتواند از چارچوبهای عقل از استعدادها و توانها و نیرومندیهای عقل بهره بیشتری ببرد. امروزه در جهان اسلام مهمترین سخن درباره اصالت در تفکر این است که آیا ما به تفکر یک نگاه ظاهرگرایانه و عوامانه داریم یا نه یک نگاه عقل گرایانه .
پورحسن در مورد نیاز به تفکر اصیل نیز گفت: شاید نتوانیم تفکر بدون عقل را اصلاً تفکر بنامیم یعنی میتوانیم معیشت و حیات معمول بنامیم اما تفکر بدون عقل را نمیشود تفکر نامید. نه تنها ما بلکه جامعه بشری و انسان از آنجایی که متمایز از هر موجودی است و هیچ موجودی قابل مقایسه با انسان نیست ، نمیتواند بدون تفکر عقلی، مولد و حیات معقولی داشته باشد، حتی بدون حیات و تفکرعقلی نمیتواند حیات طیبه و نیکی که در اندیشه دینی بخصوص در اندیشه اسلامی به آن تأکید شده، داشته باشد. بنابراین راهی غیر از اینکه ما براساس تفکر عقلی به سعادت و رستگاری انسان وبه حیات اجتماعی و این دنیایی انسان بیندیشیم، وجود ندارد.
وی ادامه داد: بنابراین ملاک ما درباره زندگی درست و مدینه فاضله و حیات نیک، تفکر عقلی است. جامعهای که بی بهره از تفکر عقلی باشد آن جامعه را نمیتوان جامعه انسانی و جامعه رستگار نامید، مهمترین بنیاد رستگاری این است که مبتنی بر تفکر عقلی باشد. بنابراین زندگی انسان خواه ناخواه در پیوند نیرومند با تفکر عقلی است و جامعهای که تفکر عقلی نداشته باشد نه اینکه تفکر ندارد بلکه از جامعه انسانی بدور است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد شرایط رشد تفکر اصیل در جامعه ما نسبت به چند دهه قبل نیز گفت: در جامعه ما بخصوص در تفکر شیعی ارزش و بهایی که به تفکر عقلی داده شده به هیچ چیز دیگری داده نشده، علامه طباطبایی در تمامی آثار خود تأکید میکند که حتی ایمان هم باید مبتنی بر تفکر عقلی باشد.
وی افزود: در جامعه ما اگرچه اهمیت نخستین را به تفکر عقلی دادهایم اما شاهد فراز و فرودهایی هستیم. گاهی به عقل بی اعتنایی میکنیم و از تفکر عقلی واهمه داریم و تصور میکنیم که عقل جای دین را میگیرد و ایمان را کنار میزند در حالیکه مهمترین پشتوانه ایمان و حیات دینی تفکر عقلی است. گاهی در جامعه ما خلأ و رکودی نسبت به تفکر عقلی میبینیم و به عقل بی اعتنایی میکنیم که ترس از عقل و بنیادهای عقلی موجب این مسئله شده در حالیکه کاملاً اشتباه است.
استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: هرجا در جامعه انسانی و بویژه جامعه ایران عقل و تفکر عقلی کنار زده شد دچار رکود و سراشیبی شدیم، حیات تمدن اسلامی این مسئله را نشان میدهد پس از دوره ابن سینا وقتی جامعه اسلامی به عقل و تفکر عقلی بی اعتنایی کرد کاملاً دچار رکود شد و آرام آرام زمان انحطاط این تمدن شکل گرفت.
پورحسن یادآور شد: امروز باید از تاریخ پند بگیریم، بی اعتنایی به تفکر عقلی میتواند تمدن اسلامی را که در صدد احیا و بازسازی آن هستیم به محاق ببرد . پس این هشدار مهمی است که نباید هیچ واهمهای از تفکر عقلی داشته باشیم، تفکر عقلی نه تنها هیچ تناقضی با اندیشه و باور دینی ندارد بلکه ضامن و بنیاد مهم تفکر دینی است و این برخاسته از نوع خاص تفکر اسلامی است که همان تفکر شیعی است.
نظر شما