به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب "رهیافتهایی به قرآن"، روز چهارشنبه، هشتم دیماه 1389، با حضور کامران فانی، مهرداد عباسی (ویراستار ترجمه فارسی)، سید علی آقایی، امیر مازیار و محمد حسین غفاری در محل خبرگزاری مهر برگزار شد.
کامران فانی، در آغاز سخنان خود در این نشست با اشاره به اینکه موضوع مشترک مقالات کتاب "رهیافتهایی به قرآن"، تحقیقات جدید درباره قرآن است، گفت: من فکر میکنم که بهتر است در ابتدا به فرم این کتاب که شامل مجموعه مقالات است، بپردازیم. میتوان گفت در حال حاضر مقاله اهمیت بیشتری از کتاب یافته است.
وی افزود: کتاب از زمانی که درباره موضوع آن فکر میشود تا آنکه نوشته و چاپ شود چند سالی طول میکشد و به همین دلیل است که مقاله در رشتههای علوم دقیقه اهمیت بسیاری دارد. البته کتابهای کلاسیک هم اهمیت دارند اما گرایش امروزه بیشتر به سمت مقاله است. از طرف دیگر در مقاله بیشتر میتوان به اندیشههای جدیدتر پرداخت تا در کتابها و در نتیجه برای بحث درباره موضوعات جدید و آن چه در جریان است مقالات بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. این همان نکتهای است که در کتاب "رهیافتهایی به قرآن" نیز وجود دارد و به نظر من لازم است که در حوزههای دیگر نیز چنین کوششهایی صورت گیرد.
این نویسنده و مترجم نامآشنای ایران ادامه داد: اصولاً اسلامشناسی در غرب تا حدی در قرون وسطی وجود داشت اما از دوره رنسانس است که این مسئله به طور جدی آغاز میشود. دوره رنسانس دوره بازگشت به گذشته بود، البته بازگشت به دوره دورتر یعنی دوران یونان و رم و دوره کلاسیک. در این زمان این بحث که قرون وسطی به شدت تحت تأثیر فرهنگ اسلامی و عربی بوده است، مطرح شد.
مؤلف "فرهنگ موضوعی قرآن مجید" در ادامه کوشید تاریخچهای از مطالعات قرآنی را در غرب بیان کند: اولین کاری که که در دوره رنسانس و همزمان با رواج صنعت چاپ صورت گرفت این بود که برخی از کتابهای درسی که در حوزهها و دانشگاههای غرب و قرون وسطی تدریس میشدند، به صورت چاپی در آمدند که آثار ابنسینا از اولین کتابهایی بود که در این زمینه منتشر شد.
وی تصریح کرد: البته در این زمان هنوز به طور جدی مطالعات اسلامی آغاز نشده بود. از قرن هفدهم به بعد با پیدا شدن کرسیهای دروس عربی و فارسی در دانشگاههای مختلف به خصوص در هلند، فرانسه و انگلستان که دانشگاهها به تحقیقات در این حوزه، یعنی مطالعات ایرانی و اسلامی علاقهمند شده بودند، تحقیقات در این زمینه به طور جدی شروع شد.
فانی سپس با تأکید بر اینکه توجه اصلی در آن دوره بیشتر به تاریخ و ادبیات در جهان اسلام بود، خاطرنشان کرد: یکی از کارهای مهمی که در آن زمان در زمینه مطالعات اسلامی انجام شد، تصحیح انتقادی متون قدیم و در کنار آن تحقیق درباره این متون بود، هرچند در آن زمان معمولاً به مسایل دیگر مثل فلسفه و دینشناسی کمتر توجه میشد.
وی یادآور شد: در قرن نوزدهم تحقیقات کلاسیک درباره اسلام به اوج خود رسید به طوری که در این قرن صدها اسلامشناس، ایرانشناس و خاورشناس وجود داشتند. میتوان گفت که در این زمان دو نفر در حوزه مطالعات قرآنی کار جدی انجام میدادند که یکی تئودور نولدکه و دیگری گلد زیهر بودند و شاید بتوان گفت که تا سی چهل سال قبل، متن یا متون اصلی مطالعات قرآنی در غرب، در واقع متعلق به این دو بود، اگر چه استثنائاتی هم وجود داشت.
وی که از جمله سرپرستان "دایرهالمعارف تشیع" است، با اشاره به اینکه در آن دوره مطالعات به طور کلی مطالعات فرهنگ اسلامی بوده است، گفت: از حدود سی یا چهل سال پیش گرایشی پیدا شد که در نتیجه آن، مطالعات قرآنی و پژوهش درباره قرآن به عنوان رشتهای مجزا و جدی در دانشگاه و مراکز پژوهشی غرب مورد توجه قرار گرفت. این چنین بود که ناگهان شاهد انفجاری در انتشار آثار و کتابهایی در زمینه مطالعات قرآنی بودیم که اکثراً هم به زبان انگلیسی نوشته میشدند و تا به امروز هم ادامه یافتهاند.
فانی ادامه داد: بنابراین میتوان گفت که امروزه مطالعات قرآنی حوزهای مشخص در تحقیقات و مطالعات اسلامی است و به همین دلیل است که میبینیم کتابهای مختلف و مهمی درباره مسایل مختلف مربوط به قرآن نوشته میشود. اما بر خلاف نگاه ردیه نویسی و تعصبی که در قرون وسطی و دوره رنسانس نسبت به اسلام وجود داشت و در قرن نوزدهم و بیستم نیز ادامه یافت، در مطالعات جدید این مسئله وجود ندارد و غرض در این مطالعات نه انتقاد بلکه شناخت یک متن مهم مذهبی و دقت در ویژگیها و خصوصیات این متن است.
وی سپس با اشاره به اینکه آشنایی محققان ایرانی با آثار تحقیقیای که در غرب راجع به اسلام و قرآن نوشته میشود، اهمیت بسیاری دارند، گفت: به نظر من باید آثار مهم در این حوزه به فارسی ترجمه شوند. من وقتی کتاب "رهیافتهایی به قرآن" را دیدم به نظرم آمد که قدم موزون و به جایی برداشته شده است. یکی از نکات مهم این کتاب این است که با مطالعه آن میتوان با دیدگاههای مختلف پژوهشگران غربی درباره قرآن و موضوعات متنوعی که در این حوزه مورد بحث قرار میگیرند، آشنا شد. بنابراین این کتاب میتواند مقدمهای برای آشنایی ما با مطالعات معاصر درباره قرآن در جهان غرب باشد که به وضع پژوهش در ایران در این حوزه نیز کمک میکند.
فانی تصریح کرد: نکتهای که در اینجا میتوان گفت این است که برخی از مسلمانان به غرب رفتند و همان درسهایی را که غربیان میخواندند، خواندند و از روششناسی آنها استفاده کردند و شروع به تحقیق یا تألیف درباره اسلام و یا به طور اخص علوم قرآنی نمودند. بنابراین طبیعی بود که در آنجا به عنوان استاد دانشگاه و پژوهشگر شناخته شوند و در نتیجه بر همقطاران و همکارانشان نیز که در همین حوزه کار میکردند، تأثیر بگذارند.
نکته دیگری که این نویسنده و پژوهشگر به آن پرداخت تغییر نگاه غربیها به شرق بود: ما حدود یک ماه قبل جلسهای داشتیم درباره کتاب "ایرانیان و یونانیان". همانطور که میدانید دوران باستان در واقع تقابلی بود میان ایرانیان با یونانیان و رومیها. نویسندگان یونانی و رومی که درباره ایران کتاب مینوشتند، ایران را به عنوان یک دشمن یا رقیب خیلی جدی تلقی میکردند و میکوشیدند حتی نگاهی تحقیرآمیز به ایرانیها داشته باشند. پس طبیعی بود که اروپاییها، از آنجایی که خود را میراثبر یونان و روم میدانست، از این نگاه تأثیر بپذیرند و در نتیجه یونانیها و رومیها را به نگاهی مثبت و ایرانیها را با نگاهی منفی مورد بحث قرار دهند.
فانی خاطرنشان کرد: از حدود سی یا چهل سال پیش تغییر رویکردی جدی در غرب ایجاد شد و این سؤال مطرح شد که آیا ما میتوانیم به نوشتههای غربی تا این حد اطمینان داشته باشیم و بگوییم هر چه آنها درباره ایران نوشتهاند، درست است؟ بنابراین این مسئله طرح شد که امپراطوری بزرگ ایرانی همواره هم در حال جنگ نبوده است و از سوی دیگر با مطالعه متون یونانی و رومی میتوان گفت که ایرانیها در واقع اهمیت بسیاری به عنوان قدرت رقیب برای یونانیها و رومیها داشتهاند. در نتیجه تاریخنگاری کلاسیک به طور کلی تغییر کرد. کتاب "ایرانیان و یونانیان" نشان میدهد که تاکنون نگاه به ایران اشتباه بوده است و در نتیجه با تغییر این نگاه، غربیها با دید دیگری شروع به خواندن آثار کلاسیک کردند و در نتیجه امروزه میبینیم که ایران و یونان، هر دو به عنوان دو قدرت برتر مورد توجه قرار میگیرند.
وی ادامه داد: این موضوع درباره پژوهشهای قرآنی هم مطرح است. به این معنا که غربیها کوشیدند با نگاه و نگرشی متفاوت به مطالعات قرآنی بپردازند و این تحولی بود که در مجامع آکادمیک غربی رخ داد و آنها متوجه شدند این زمینه، زمینهای بکر بوده است که میتواند ثمرات بسیاری نیز در پی داشته باشد.
این پژوهشگر که از سرویراستاران دانشنامه 18 جلدی دانشگستر نیز هست، که به تازگی منتشر شده است، تصریح کرد: بدون تردید اگر آثاری که امروزه منتشر میشوند، فاقد ویژگیها و روششناسی جدید باشند، دارای ارزش نخواهند بود و حتی اگر منتشر هم شوند، تأثیری در جامعه نخواهند گذاشت. امروزه نگاه، روششناسی و نحوه ارائه مطالب تغییر کرده است، چون مخاطبان تغییر کردهاند. اما شاید این سؤال مطرح شود که چرا ما به کتابهایی مثل "رهیافتهایی به قرآن" نیازمندیم.
وی ضمن بیان این نکته که با خواندن مقالات این کتاب میتوان گفت که یک ایرانی هم میتواند چنین مقالاتی بنویسد، گفت: در این رابطه من دو مقاله از این کتاب را مثال میزنم. یکی از این مقالات راجع به تفاسیر اخباری شیعه است. به نظر میرسد که همه علمای ما میتوانند این مقاله را بنویسند اما واقعیت این است که تاکنون ننوشتهاند. از طرف دیگر اگر محققان ما روششناسی جدید را ندانند نمیتوانند چنین مقالهای بنویسند و احتمالاً مقاله متفاوتی خواهند نگاشت.
فانی ادامه داد: مقاله دوم هم به معرفی مفسر فلسطینی، محمد عزت دَروَزَه اختصاص دارد که تاکنون به وی پرداخته نشده است. ما درباره این دو موضوع تاکنون چیزی ننوشتهایم و اگر هم مینوشتیم قطعاً این گونه نمینوشتیم. اما در مورد ویژگیهای این دو مقاله میتوان به نکاتی نیز اشاره کرد. نخست اینکه درست است که ما کلاً به اخباریون کم میپردازیم اما در مقاله اول نشان داده میشود که تفاسیر اخباری پر از نگرشهای ژرف و غنی است که به ویژه امروز با علم هرمنوتیک بیشتر میتوان به آنها پرداخت.
وی افزود: در تفاسیر اصولی منابع علم را چهار چیز میدانند یعنی قرآن و حدیث (کتاب و سنت) و عقل و اجماع. اخباریون اما معتقدند که منبع علم ما به خصوص برای شناخت قرآن فقط روایت است. اکثر تفسیرهای مهم ما مثل تبیان، مجمعالبیان و المیزان، تفسیرهایی اصولیاند که روش هم در آنها معلوم بوده است. در این تفاسیر کمتر از اخباریون به حدیث توجه میشود. در تفاسیر اخباری اما نوعی توجه به گوهر شیعه یعنی عشق معنوی به دین و نگاه عاشقانه به ولایت وجود دارد که بنا بر آن اگر دلبستگی معنوی به دین وجود نداشته باشد، تمام عبادتها بیثمر خواهد بود. بنابراین در هنگام خواندن قرآن بیشتر از هر چیز باید به گوهر عشقورزی توجه کرد. به نظر بسیاری از افراد تفاوت اصلی تشیع با تسنن همین نگرش متفاوت به مسایل معنوی است و این نشان میدهد که میتوان معرفی مثبتی هم از برخی تفاسیر ارائه داد به نحوی که خواننده را بر سر ذوق آورد.
مقاله دومی که فانی درباره آن سخن گفت، به دروزه، از مفسران قرآن اختصاص داشت: نویسنده در مقاله خود درباره دروزه نشان داده است که حرف وی چیست و چرا تفسیر وی با تفسیرهای قدیم و سنتی متفاوت است. این مفسر پیشفرضی برای خودش گذاشته است که به نظر من هر مفسر امروزی که میخواهد تفسیرش مخاطب امروزی داشته باشد و تأثیرگذار باشد، باید آن را لحاظ کند. وی میگوید که تمام تفاسیر آیه به آیه بحث میکنند اما دروزه با این روش مخالف است.
این نویسنده و پژوهشگر با تأکید بر اینکه دروزه در تفسیر خود روشی جدید را به کار برده است، گفت: به اعتقاد دروزه برای تفسیر قرآن نخست باید زمینه و زمانه آن دوره را دانست و از همه مهمتر باید با زندگی و سیره پیامبر آشنا بود. یعنی تمام این آیات به نحوی به کسی که آنها را مطرح کرده و به دنبال عملی کردن آنها هم بوده، مربوطند.
فانی ادامه داد: نکته دیگر این است که برای تفسر قرآن باید با محیط اجتماعی و اصطلاحات آن دوره نیز آشنا بود که در نتیجه آن میتوان به فهمی دست یافت که کاربرد داشته و با جهان امروز نیز مرتبط باشد. بنابراین از نظر دروزه برای تفسیر هر آیه قرآن باید کل قرآن را در نظر گرفت. بنابراین ما میتوانیم با توجه به روششناسی این مقاله، به عنوان مثال پیشفرضهای علامه طباطبایی در نوشتن تفسیر المیزان را مورد بحث و بررسی قرار دهیم تا بتوانیم نگاه وی را بشناسیم.
نظر شما