دکتر محمدعلی محمدی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به اهداف آموزش و پرورش گفت: هدف اصلی آموزش و پرورش، تربیت نسل جدید متناسب با آموزههای نظام اجتماعی و حتی سیاسی است. در واقع آموزش و پرورش ابزاری برای ایجاد همبستگی اجتماعی و پیوند میان نسلهای متفاوت از طریق معرفی هنجارها و ارزشهای مشترک اجتماعی است. به بیان دیگر به واسطه این نهاد بسیار حیاتی و ضروری اجتماعی است که وحدت بین مردم حفظ و بقای نظام اجتماعی تضمین میشود.
عضو هیئت مدیره انجمن جامعهشناسی آموزش و پرورش در وزارت آموزش و پرورش در ادامه به برخی از آسیبها و چالشهای موجود در مدارس ایران پرداخت و تصریح کرد: اصلیترین آسیب، عدم تحقق اهداف و یا هدف اصلی آموزش و پرورش است که پیش از این ذکر شد.
وی افزود: در واقع باید گفت انسجام و هماهنگی نسلی در کشور از طریق آموزش و پرورش برقرار نشده و ارزشهای جامعه، خانواده و مدرسه انطباق پیدا نکرده و به همین دلیل است که در پژوهشهای مختلف، آسیبهای متعددی از جمله افزایش اعتیاد و بزهکاریها، دینگریزی، عدم طراوت و شادابی و فقدان انگیزههای کافی و حتی ناهنجاریها در بین دانشآموزان گزارش شده است. در مجموع هماهنگی و همدلی بین اولیاء جامعه، مدرسه و منزل ضعیف بوده و این بزرگترین آسیب است.
مؤلف کتاب "رهایی یا سلطه: نقدی بر نظام آموزش و پرورش در ایران" یادآور شد: رفع و یا کاهش موارد و آسیبهای موجود شرط اصلی برای تحقق وضعیت مطلوب در مدارس ایران است. مدرسه پلی است میان نهاد خانواده با نهادهای دیگر اجتماعی از قبیل اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه. بدین ترتیب نسلهای نو به نو از خانواده تحویل آموزش و پرورش داده میشوند تا مهیای حضور در عرصههای مختلف نظام اجتماعی شده و در سطوح مختلف از مدیریتهای کلان تا خرد و از شئون بالا تا پائین ایفای نقش کنند.
وی گفت: تمام این مراحل تربیتی باید با هماهنگی و توافق سایر نهادها صورت گیرند، بهخصوص نهاد خانواده که مهمترین نهادی است که در تمام پژوهشها ثابت شده دانشآموزان بیشترین اعتماد را به آن دارند. بنابراین آموزش و تربیت باید عینی، واقعی و مبتنی بر تفاهم با تمام نهادها بهویژه خانواده باشد. تعلیم ارزشهایی در مدرسه به منظور تأمین خواسته نهادهای کلان دیگر بدون هماهنگی و جلب موافقت خانواده، هرگز منجر به کنش معنادار مبتنی بر تمایل برنامهریزی شده نخواهد بود.
محمدی در ادامه به موضوع آموزشهای رسمی و غیررسمی پرداخت و گفت: آموزشهای رسمی امروزه یک ضرورت یا حداقل یک روش ناگزیر در تعلیم و تربیت مدرن محسوب میشوند که البته تمام ساحت آموزشی ما را هم درنوردیدهاند. البته شکی نیست که آموزشهای غیررسمی تأثیر بیشتری دارند اما ساز و کارهای آن در قالب ارزیابی، امتیازدهی و استانداردسازی برای انتخاب و توزیع صاحبان حرفهها و دانش و تخصص میان مشاغل و افراد مورد نیاز جامعه مهیا نیست.
این پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش در پایان با اشاره به اینکه در همین مدارس که دارای ساختار، برنامه، اهداف و ابزار هستند نیز میتوان آموزشهای غیر رسمی را ترویج داد، تصریح کرد: این امر نیازمند سه چیز است؛ نخست تفاهم نظام آموزشی با نهاد خانواده، دوم بهرهمندی از توان و ماهیت نهادهای مدنی غیردولتی و سوم تسامح بیشتر آموزشهای رسمی که هر یک بحثهای مفصلتری میطلبند.
نظر شما