به گزارش خبرنگار مهر، شیوهنامه شورای حمایت از تولید آثار نمایش که مدتی است از طرف معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است بازتابهای متفاوتی در بین اهالی هنر و تئاتر به همراه داشته است. به همین دلیل گفتگویی با حمید شاهآبادی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام دادیم که در آن معاون هنری وزیر ارشاد به تشریح برخی از بخشهای این شیوهنامه پرداخت.
*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: برای آغاز این گفتگو بگویید هدف از تدوین شیوهنامه شورای حمایت چه بوده است؟
- حمید شاهآبادی: فکر میکنم استفاده از ظرفیت حداکثری حوزه تئاتر در کشور مستلزم یک نگاه نو به امکانات موجود در این حوزه بود. در تئاتر چیزی برای رسیدن و دستیابی به هدفهای بلندتر کم نداریم. برای رسیدن به هدفهای بلندتر نیروی انسانی مهمترین سرمایه است. برای اینکه تئاتر به تئاتری ایدهآل تبدیل شود نیروی انسانی اعم از کارگردان، بازیگر و نمایشنامه نویس خوب را در اختیار داریم. حتی انگیزه انجام کار، مخاطب و سلایق، علایقاش و بودجه را هم در اختیار داریم ولی در این بین حلقهای مدیریتی گم شده که میخواهد انگیزههای متفاوت کنارهم را به یکدیگر وصل کند. خلائی در این بین وجود دارد که ما در پایان با وجود تمام داشتهها خروجی نهایی را نداریم و تئاتر ما با تئاتر ایدهآل فاصله دارد. به این جهت است که فکر میکنم مهمترین کار این بود که تمام کسانی که در این پروژه نفع میبرند انگیزههای صد در صدی خود را به کار بگیرند. رکن این شیوهنامه حمایت تقویت انگیزه تمام عوامل مؤثر در ارتقاء هدف متعالی و رسیدن به تئاتر است. شیوهنامه شورای حمایت این کار را میکند. شیوهنامه انگیزه گروه تئاتری، مخاطب و تمام عوامل بسترساز حوزه مربوطه را تقویت میکند لذا ما میتوانیم رسیدن به این آینده روشنتر را جهت گذاری کنیم.
* در این شیوهنامه در بندهای مختلف بارها از نمایش ارزشمند صحبت شده است. مگر کارهای تولید شده در تئاتر تا به حال ارزشمند نبودهاند و یا منظور از کار ارزشمند تولید آثار مناسبتی یا سفارشی است؟
- ارزشمند یک واژه عمومی و کلی است و آییننامه در صدد تبیین تک تک این مصادیق نیست و کارکردش هم این نیست. آییننامه میگوید که حمایتش بیهدف، بیمخاطب و بینگاه نیست. نگاهی به آثاری دارد که به طور کلی با ارزشهای اجتماعی ما سازگار هستند. اصولا ارزشگذاریها ارزش گذاریهایی است که در قوانین بالادستی تعریف شده و جزو سیاستهای کلان نظام است.
عبارت ما گویای این موضوع است که حمایت شامل هر اثری نمیشود. برخی آثار ظرفیتهایی حداقلی دارند و با قوانین کشور ما مغایر نیستند و از سیستم کشور امکانات و مجوز و حتی حمایتهایی حداقلی هم میگیرند اما مشمول حمایت شورای حمایت نمیشوند. آثاری وجود دارند که به دلایل مختلف ارزش کمی، کیفی و بنیادی و اجتماعی خنثی هستند. شورای حمایت به طور منطقی باید حمایتهای خود را یکسان و علیالسویه برای همه کار نبیند.
واژه ارزشمند به این معناست که در حوزه آثاری که مورد حمایت واقع میشوند ما حداقلها و حداکثرهایی را از رویکردها و اهداف پیش رو و آثار هماهنگ با هنجارهای اجتماعیمان داریم. یعنی اینکه حمایت از تمام آثار یکسان نیست. ما باید از اثری که نیاز به حمایت بیشتر دارد بیشتر حمایت کنیم و از اثری که تأثیرگذاری اجتماعی کمتری دارد و با اهداف ما سازگاری کمتری دارد حمایت کمتری داشته باشیم.
دولت تصمیم میگیرد از موضوعی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است حمایت کند و اصولا کار دولت تنظیم کردن و پر کردن خلاءهای موجود است. اصولا شورای حمایت تنظیم کننده نیازهای جامعه است. از دو سو باید نگاه کند یکی اینکه نیازهای جامعه چه هست و دیگری اینکه در کدام بخش بیشتر یا کمتر تولید داشتیم. باید بین این دو مکانیزمی برقرار کند و هر از چندی مؤلفههای حمایتی خود را تغییر دهد. طبیعتا ارزشگذاریها، ارزشگذاریهایی است بر مبنای نیازهای اجتماعی جامعه و بر پایه اسناد بالادستی که چارچوبهای کلی حمایتهای فرهنگی نظام را تعیین کرده است.
* تئاتر تا تولید نشود و در مواجهه با مخاطب قرار نگیرد میزان موفقیتش مشخص نمیشود. با در نظر گرفتن این نکته چگونه حمایتهای شورای حمایت پیش از تولید و اجرای آثار مشخص میشود؟ آیا با گروه پیش از اجرا قرارداد بسته نمیشود؟ آیا این روند که پیش از اجرا و مواجهه اثر با مخاطب طبق مؤلفههای شیوهنامه شورای حمایت نحوه حمایت خود را از گروه و نمایش تعیین کنیم روند اشتباهی نیست؟
- اصولا معنا ندارد که پیش از اجرا با کارگردان قرارداد بسته نشود. حتی یک نویسنده بعد از بستن قرارداد با ناشر نمیداند که کل تیراژ کتابش به فروش میرود یا به چاپ چندم میرسد. بنابراین حداقلی از کار را عرف و اخلاق کاری ما باید تأمین کند. الآن عدالت برقرار نیست و تئاتر تبدیل شده به حمایت مطلق که البته این مطلق به معنای پول زیاد گرفتن نیست زیرا برای تولید تئاتر تلاش زیادی میشود. آیا این عدالت وجود دارد؟
نه تنها در شهرستانها بلکه در تهران هم این عدالت برقرار نیست. اگر ما آییننامهای برای مجموعه تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و تالار هنر بنویسیم پس باید نام اداره کل را بگذاریم اداره کل هنرهای نمایشی تهران. اما اگر به دنبال این هستیم که تئاتر راه خود را باز کند و در جامعه نقش آفرین باشد، نقش آفرینی هم به کیفیت و هم به کمیت مربوط است.
از منظر برهان خلف به موضوع نگاه کنیم. آیا این مقدار کار انجام شده و شیوههای حمایتی ما را به هدف رسانده که امروز از تغییر آن و ایجاد یک شیوه نو نگران هستیم؟ در گذشته هم شورای ساخت هیچگاه صد در صد برآورد تعیین شده را پرداخت نمیکرد. من هم این حرف را قبول دارم که در هنگام تولید اثر میزان حمایت مشخص نیست. بنابراین شورای حمایت وظیفه حداقلی حمایت خود را دارد و بقیه این حمایت هم به میزان استقبال مخاطب بر میگردد.
ما در شورای حمایت این فرض را نمیگیریم که گیشه فروش نمایش صد در صدی است بلکه کار شورا این است که ارزیابی کند چقدر یک نمایش با نیازهای اجتماعی مخاطب و کشور همخوانی دارد. ما به هیچ عنوان قصد افزایش بهای بلیت را نداریم. اگر گروهی توانست از حمایت مخاطب به عنوان یکی از مؤلفهها برخوردار باشد باید با گروهی که از این حمایت برخوردار نیست فرق داشته باشد. از این طریق آرام آرام قیمت گروهها مشخص میشود.
اگر تمام امکانات در اختیار گروه قرار داده شود و برآورد بودجه به صورت کامل بر اساس قرارداد تیپ پرداخت شود و رابطه گروه با آمدن یا نیامدن تماشاگر صفر شد ما چقدر آن بخش از انگیزه را مدیریت کردهایم تا نوع کار متناسب با ارتباط با مخاطب و مردم تولید شود؟ اگر اینگونه رفتار شود ما هیچ مدیریتی انجام ندادهایم زیرا از یک طرف صد در صد هزینه را به گروه دادهایم و از طرف دیگر مخاطب را هم رها کردهایم. اگر اینگونه رفتار شود منابع موجود تئاتر برای افراد معدودی میشود و در مسیر افزایش انگیزش و تقویت انگیزهها هم هیچ کار مدیریتی انجام ندادهایم.
* چرا در جلسات تشکیل شده شورای حمایت برای آثار، سابقه فعالیت هنرمندان تئاتر شهرستان در نظر گرفته نمیشود؟
- کمیته برآورد باید معیاری داشته باشد که آن هم قرارداد تیپ است. تعیین مصادیقی که هنرمندی ویژگیهای قرارداد تیپ را دارد یا نه با کمیته برآورد است. اینکه سوابق هنرمندان شهرستان در کمیته برآورد در نظر گرفته نمیشود حرفی است که الان میشنوم اما ممکن است کمیته برآورد سوابق موجود در شهر تهران برایش مستند و موجود است و سوابق شهرستان یا مورد تأیید نیست یا در آن مؤلفهها به حساب نیامده است. من به بخش شکل مصداقی کار با قرارداد تیپ کاری ندارم.
کسانی که در کمیته برآورد نشستهاند باید بر اساس قرارداد تیپ بهای تمام شده اثر نمایشی را استخراج کنند. شاید اثری از شهرستان برای اجرا در تهران پذیرفته میشود و متوقع به نرخهای قرارداد تیپ نیست اما اینجا باید برآوردش نسبت به قرارداد تیپ انجام شود. اختلافاتی که در آنجا مورد بررسی قرار میگیرد کاملا تخصصی است. شورای دیگری باید تکلیف حمایت را نسبت به برآورد انجام شده روشن کند.
* آیا تشکیل شورای حمایت و تدوین شیوهنامه آن تنها راهی برای تسلط بیشتر معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تئاتر نبوده؟ وقتی قرار است طبق شیوهنامه تدوین شده تمام تأییدات اعم از برآورد بودجه و نحوه حمایت از گروهها و حتی تأیید هنرمندان حاضر در کمیته تخصصی توسط معاون هنری انجام شود نشانگر آن است که این شیوهنامه راهی است برای تسلط بیشتر شما.
- کمیته برآوردی وجود دارد که کار تخصصی میکند و نگاهش این است که اثر مدنظر طبق تعرفههای موجود و قرارداد تیپ و توافقات انجام شده در این حوزه چقدر هزینه تمام شده دارد. شورای ساخت هر دو کار کارشناسی دستمزد افراد و سیاستگذاری و انطباق آنها با مصادیق را با هم انجام میداد. اما اینجا من در شورای حمایت نیستم و به همراه مدیرکل در این شورا نماینده داریم. طبیعی است که چون وظیفه ما سیاست گذاری است در شورای حمایت نماینده داریم و نفر سوم مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی ایران که دبیر شورا هم هست به صورت مستقیم در شورا حضور دارد و نمایندهای ندارد. این ترکیب شورای حمایت است. شورای حمایت شأنش سیاست گذاری و انطباق با این موضوعات در حوزه تئاتر است و شأن کمیته برآورد شأن تخصصی است.
* اینجا باید برآورد کمیته برای تأیید به شورا ارائه شود...
- شورای حمایت وقتی میخواهد با مصادیق خود بررسی کند و ببیند که اثر چقدر خلاء موجود در جامعه را کم میکند این کار فکری و سیاست گذاری شده است. کار کمیته تخصصی این است که با شاخص قرارداد تیپ تعیین کند که بودجه اثر چقدر میشود.
آیا اسلام دین مساوات است یا دین عدالت؟ اگر بخواهیم مساوی پول بدهیم همان داستان زنبیل گذاشتن برای اجرا میشود. نتیجه این میشود که یکسال است قصد آوردن کار جدید داریم ولی همه کارهایی که به صحنه بردهایم تعهدات اجرایی سال گذشته بوده است که تازه هنوز هم تمام نشده است. این که تئاتر نمیشود و مانند نشریهای است که محتویاتش مربوط به گذشته است و به روز نیست. اینکه نیاز مردم و شهرستانها چیست یعنی سیاست گذاری و نیاز به جایی دیگر دارد.
یعنی اینکه نماینده معاون وزیر به عنوان رأس تصمیم گیریها و سیاست گذاریها و نماینده مدیرکل به عنوان کسی که سیاستگذاریها را در مرتبههای پایینتر اجرایی میکند و مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی به عنوان رییس کمیته تخصصی برآورد و دبیر شورای حمایت این کار را انجام دهند. ما شاخصی را تعیین کردیم و بالاترین مرتبه را هم تعیین کردیم. نخواستیم که همچون گذشته گفته شود که مدیرکل به دوستان خود نوبت اجرایی داد.
ما احساس میکنیم با حضور نماینده معاون و نماینده مدیرکل و مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی که باعث درگیر شدن شعب انجمن میشود چتر حمایتی گستردهتر میشود یعنی هر حمایتی که قرار است انجام شود بازتر و وسیعتر میشود. فکر میکنم این مکانیزم در کلیت بهترین مکانیزم است در محصول اندیشه چند ماهه ما. البته محصول اندیشه بشری است و قابل نقد و تحلیل و بررسی. بنابراین قطعا باید میزبان حمایت متفاوت باشد تا سیاست گذار در جاهایی که احساس میکند خلائی وجود دارد بیشتر حمایت کند.
* اینکه نمایشهایی از سال گذشته در نوبت هستند و اجرا میشوند به خاطر شیوه حمایت نیست بلکه به خاطر معضل کمبود امکانات و سالنهای نمایشی است که باعث میشود در برخی از سالنها نمایشها دو اجرایی باشند. اگر شورای حمایت قصد دارد تعداد گروهها را کمتر کند حق اجرا از گروهها گرفته میشود. اینکه ما مشکل کمبود سالن داریم چیزی نیست که با نحوه عملکرد شورای حمایت حل شود. نکته دیگر این است که وقتی برآورد را کمیته تخصصی منطبق بر قرارداد تیپ تعیین میکند و بعد برای تأیید به شورا داده میشود دیگر قرارداد تیپ به صورت علنی کنار میرود. زیرا شورا تعیین میکند که چقدر از این برآورد را پرداخت میکند و معاون هنری و یا نماینده معاون هنری در این بین تعیین کننده است و قرارداد تیپ تنها در کلام و برآورد پا برجاست ولی در عمل با تصمیم گیری شورا قرارداد تیپ نادیده گرفته میشود.
- اولا به این اشاره کنم که در گذشته هم شورای ساخت هم تمام برآورد اثر را نمیداد. در گذشته هم برآورد را انجام میداد و بعد 80 درصد گیشه را تا سقفی تعیین میکرد تا با بودجهای هم که به صورت مستقیم به گروه میداد برآورد تعیین شده تولید نمایش لحاظ شود. ما اولین کاری که کردیم سقف گیشه را برداشتیم زیرا نداشتن سقف باعث بالا رفتن انگیزه گروه برای جذب مخاطب میشود. این ابهامی که شما میگویید قبلا هم بوده.
* در سالهای گذشته قرارداد تیپ هنوز وجود نداشت و طی دو سال اخیر قرارداد تیپ مورد قبول قرار گرفته.
- من سال 88 و 89 را مد نظر قرار دادهام. اکثر قرادادهای شورای ساخت طی این بازه زمان میگوید x ریال بعلاوه 80 درصد قرارداد گیشه تا سقفی معین یا بدون سقف. این آیتمها با هم به برآورد تعیین شده بر مبنای قرارداد تیپ میرسید. نه در دوره من و نه در دوره قبل از من این اتفاق به گونهای دیگر نبوده است. تغییری که انجام شده این است که عدد ثابت دیگر ثابت نیست به یارانه بلیت تبدیل میشود.
این امر پروسهای سه ساله است که آرام آرام وارد این فضا میشود. یعنی مؤلفه تماشاگر به عنوان یکی از مؤلفهها وارد محاسبهها میشود و در 10 درصد کارها باعث افزایش دریافتی کارگردان میشود و در 10 درصد کارها هم ممکن است باعث کاهشی معقول شود که این کاهش در دورههای قبل هم بود. ما کل جریان را به ریسک نسپردیم. طی یک بازه زمانی سه ساله مؤلفه تماشاگر وارد میشود و ابزارهای حمایتی را هم به مرور وارد کار میکنیم.
نکتهای که شما میگویید درست است. در اینجا کمیتهای حمایتی وجود دارد که در حال رصد کردن است که چگونه مؤلفهای به تدریج به عنوان حمایت مخاطب در دریافتها تأثیر بگذارد.
اینکه شورای حمایت نمیتواند تغییر در وضعیت نوبت اجرایی بدهد کاملا از بنیاد حرف غیر صحیحی است. ما عینکی به چشم زدهایم که فکر میکنیم تئاتر باید در همین چند سالن موجود تهران اجرا شود. باید بدانیم که رشد تئاتر به نظام عرضه و تقاضا است و به جای اینکه منتظر باشیم سرمایه گذاری تئاتر شهر دومی بسازد که البته باید بسازد و در این زمینه کوتاهی شده، باید مدیریت داشتههای خود را انجام دهیم. در همین شهر تهران بیش از 100 سالن وجود دارد که اگر درست بر اساس نظام عرضه و تقاضا حرکت کنیم از پنج درصد تا 60 درصد ظرفیتشان به تدریج در یک بازه زمانی سه یا چهارساله به تئاتر افزوده میشود.
یک گروه تئاتر حرفهای در حال حاضر در سالن شرکت نفت اثری را به صحنه نمیبرد و حق دارد. ما باید ظرفیت سالنهای دگیر را درگیر کنیم و سالنهای دیگر تماشاگران شان داخل مجموعه و فضاهای خودشان است. مجموعههایی درون نیروهای مسلح، دانشگاهها و ادارات وجود دارد که اگر تئاترمان را به فضای آنها ببریم، نیمی از مردم همان فضاها که به دیدن تئاتر نمیآیند از آثار به نمایش درآمده در آن فضاها دیدن میکنند.
ما چون میخواهیم حمایتها را آزاد کنیم مجبوریم این پول را مدیریت کنیم. در این مدیریت گروهی که نوبت اجرا در تئاتر شهر ندارد با یک حمایت مضاعف در سالنی در یکی دیگر از مناطق تهران اثر خود را به صحنه میبرد. من از برخی از پیشکسوتان تئاتر خواستم که حضور خود را حتی به عنوان یک کارشناس در این فضاهایی که آرام آرام در این بازه زمانی سه ساله ایجاد میکنیم نشان دهند تا این ظرفیتها هم به داشتههای ما اضافه شود. چطور ما میخواهیم تئاتر رشد کند وقتی که فکر میکنیم تئاتر شهر یعنی تمام تئاتر ایران.
اگر منظر ما افق وسیعتری باشد و به کل خانواده تئاتر بنگریم خوب است اما اگر منظر ما فقط تعداد محدودی گروه که این وضع را پذیرفتند باشد که مناسب نیست. عینکمان را واقع بینانه بکنیم و بازه زمانی سه ساله را مدنظر قرار دهیم. دوستانی که نگران هستند گمان میکنند که افزایش آن حمایتها باعث کاهش این حمایتها میشود. ما از این سمت کاهشی نخواهیم داشت بلکه افزایش انگیزه مخاطبان را داریم. یعنی با افزایش انگیزهها تماشاگر تئاتر را دو یا سه برابر کنیم تا به اندازه بودجهای که دولت به تئاتر میدهد از طریق افزایش تماشاگر بدون افزایش هزینه بلیت، بودجه تأمین کنیم.
*****************
ادامه دارد...
نظر شما