پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲ آبان ۱۳۸۳، ۱۱:۱۰

جامعه ي نشر و مشكلي كه به قوت خود باقي است...

آن كالاي " سپيد " و اين بـازار " سيـاه ! "

آن كالاي " سپيد " و اين بـازار " سيـاه ! "

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : در خبرها آمده بود كه روند انتشار كتاب هايي در حوزه ي ادبيات داستاني ، فلسفه ، ترجمه و ... در مراكز مختلف نشر ، به خاطر نبود " كاغذ " متوقف شده است.

مدت هاست كه مشكل نبود كاغذ ، گريبانگير جامعه ي نشر كشور شده است و چند ماهي است كه از سوي برخي مسئولان و مراكز مربوطه ، وعده هايي در اين خصوص داده مي شود ، از جمله اين كه : " كاغذ خريداري شده ايران در راه است ... " و يا " تا اول فلان ماه ، اين كالا به مراكز نشر تحويل داده مي شود " و الخ ... در حالي كه تا همين امروز ، هيچ اتفاق مثبتي در اين زمينه رخ نداده است!
از سويي ديگر ، شنيده مي شود كه دلالان كاغذ در مدت ياد شده توانسته اند تا حد امكان ، كاغذ هاي انبار شده ي خود را با قيمت هاي چند برابر به فروش برسانند و با اين كالاي سپيد ، بازار سياه چشمگيري به وجود بياورند ، جالب تر از همه اين موارد ، دورانديشي برخي از اين واسطه گران حرفه اي كاغذ است كه از هم اكنون در انديشه پوسترهاي انتخابات هشتمين دوره ي رياست جمهوري هستند ! 

در شرايطي كه " كتاب " هنوز قدرتمند ترين رسانه در كشور ماست ، بحران كاغذ به جايي مي رسد كه انديشمندان ، نويسندگان ، مترجمان و ... بايد منتظر باشند تا " كاغذ " به چاپخانه برسد ، شايد اثري را كه مدت ها خون قلم را به پايش ريخته اند ، منتشر شود!

به راستي چه بايد كرد ؟ در شرايطي كه " كتاب " هنوز از قدرتمند ترين رسانه هاي كشور ماست و مسئولين فرهنگي نيز يكصدا ، بارها  اين نكته را به صراحت ، تاييد كرده اند ، بحران كاغذ به جايي مي رسد كه انديشمندان ، نويسندگان ، مترجمان ، پژوهشگران و .... بايد منتظر باشند تا " كاغذ " به چاپخانه برسد ، شايد اثري را كه مدت ها خون قلم را به پايش ريخته اند ، منتشر شود ، اما در جايي ديگر ، كاغذ به وفور ، دست به دست شود و به تجارتي گران مبدل گردد ، البته حدس اين كه چه كساني يا كساني از اين آشفته بازار سود مي برند ، كار چندان دشواري نيست ، اما واقعا اين آشفتگي تا كجا قرار است به پيش برود و چرا هيچ كس پاسخگوي وضع موجود نيست؟
قطعا در مقابل اين انتقاد ، عده اي در مقام پاسخ بر مي آيند كه  " چنين نيست و ناشراني هم هستند كه ماهانه يا حتي به صورت هفتگي ، توليدات فرهنگي و مكتوب خود را ارائه مي كنند و مشكل چنداني هم در زمينه تهيه كاغذ ندارند ، چرا كه هر چقدر پول بدهند ، آش مي خورند و ... ! " كه صدالبته مشكل اصلي از همين جا آغاز مي شود ، شرايط دشوار فعلي در شرايط موجود به گواهي دوست و دشمن ، شماري ازناشران را به توليد و عرضه ي آثار سطحي ، عوام پسند و فريبنده مجبور مي كند ، آثاري كه به تعبير مولانا ، صرفا " از پي رنگي بود " و ...
به طور قطع ، توليد گران آثار ياد شده ، زودتر از آنكه تصورش را هم كنند ، توليدات نازل خود را به جامعه تحميل مي كنند و بيشتر مخاطبان مظلوم " كودك و نوجوان " را مخاطب خويش قرار مي دهند ، مسلما خيلي زود با كيسه هايي كه انباشته اند ، راهي بازار مي شوند و هرچقدر كه دلشان بخواهد ، كاغذ مي خرند! حال آنكه نويسندگان و مترجماني مانند نجف دريا بندري و سايرين چشم انتظار چاپ اثر خود هستند و مخاطبان اين آثار نيز ايضا ، چندان اهميت ندارد!  
بي ترديد ، در شرايط نابه هنجار موجود مسئوليت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و نقش مثبتي كه اين دستگاه متولي و ناظر فرهنگ مي تواند ايفا كند ، بر كسي پوشيده نيست ، اميد كه زودتر در اين خصوص چاره اي اساسي و قانونمند انديشيده شود...  آيا اتفاقي در اين زمينه خواهد افتاد ؟    

کد خبر 123545

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha