به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد و بررسی کتاب گزیده داستانهای جیمز آگوستین جویس با حضور محمدهاشم اکبریانی و محسن حکیم معانی در خانه فرهنگ سلمان فارسی برگزار شد.
محمدهاشم اکبریانی داستاننویس و منتقد در این نشست ضمن انقداد از رویه جاری در کارگاههای داستاننویسی گفت: مخالف رویکرد فعلی کارگاههای داستاننویسی به صورت جاری آن هستم. آموزش تکنیکهای داستاننویسی استعداد و غریزه داستاننویسی را در فرد علاقمند سرکوب میکند و مانع از بروز استعدادهای میشود. کارگاه داستاننویسی را در این حالت که محلی برای خوانش و نقد داستان باشد قبول دارم.
وی گفت: در چند ماه اخیر چندین مجموعه داستان از نویسندگان مطرحی چون موراکامی خواندم که این مجموعه داستان از جویس یکی از بدترین این مجموعه داستانها بود. جویس یک داستاننویس مدرن است و داستاننویسی مدرن اصولی دارد که با از آنها مخالف هستم.
این داستاننویس ادامه داد: یکی از عناصر داستاننویسی مدرن جزئینگری زیاد است و گاهی مدرنها به قدری در جزئینگری تاکید میکنند که صورت افراطی به خود میگیرد. در بسیاری از داستانهای این مجموعه به قدری از عناصر داستاننویسی مدرن استفاده شده است که خواننده نه تنها لذت نمیبرد بلکه منزجر هم میشود.
معیار سنجش خود مخاطب است
اکبریانی درباره برخی اظهارنظرها درباره داستان نویسندگان مطرح گفت: مشخص نیست معیار این که گفته میشود یک داستان یا مجموعه داستان بهترین اثر قرن بیستم است چیست. به نظر من معیار اصلی بیش از همه خود مخاطب است. باید داستانها را براساس معیار خودمان بسنجیم نه به خاطر سخنان و توصیه نویسندگان مطرح و بزرگ. در کل با توجه به سخنان برخی نویسندگان درباره آثار جویس باید بگویم که این کتاب اثری مزخرف است.
نویسنده رمان "باید بروم" ادامه داد: جویس یا خود میخواسته مدرن بنویسد یا ناخواگاه اینگونه قلم بدست گرفته است. به نظرم در حال حاضر دنیای داستاننویسی مدرن با تمام ویژگیهایش رو به اتمام است و افرادی که از عناصر داستاننویسی مدرن استفاده میکنند به دو طیف تقسیم میشوند. طیف اول نویسندگانی چون جویس هستند که به صورت افراطی از این عناصر استفاده میکنند. دسته دوم افرادی چون بورخس هستند که در نهایت اختصار از این ویژگیها بهره میبرند.
وی افزود: به نظرم دوره فعلی زمان جزئینگری نیست. جزئینگری به شدت مشارکت خواننده را در خواندن داستان کاهش میدهد. این کتاب بیشتر زندگی تیپهای مختلف را رایت میکند که چهرههای خاصی نیستند. موضوعاتی که در اغلب این داستانها بیان میشوند مذهب، مرگ و ایرلند هستند. جویس در داستانهایش میگوید که مذهب وسیلهای برای رسیدن به هدف است و به دنبال ارزشگذاری نیست.
جویس مرگ را نابودکننده لذتها می داند
این نویسنده گفت: جویس مرگ را به عنوان نابودکننده لذتها و خوشیها میداند. ایرلند نیز یکی از مشخصههایی است که در داستانهایش نفرت و تنفر از آن را میشود حس کرد.
محسن حکیممعانی نویسنده و روزنامهنگار در این نشست گفت: جزئینگری به طور مستقیم با توصیف ارتباط دارد. نباید از این موضوع غافل بود که حذف جزئینگری و توصیف ما را به پرتگاهی به نام کلیگویی میاندازد. البته پافشاری بر جزئیات و توصیف عملا سرعت پیشروی متن را میگیرد. هنگام شکلگیری روایت، توصیف همیشه موجب مرگ زمان میشود و داستان را در عرض پیش میبرد.
وی ادامه داد: جیمز جویس یکی از نویسندگانی است که به نویسنده نویسندگان معروف است. او سرحلقه جریانی است که حجم زیادی از ادبیات قرن بیستم را تحت تاثیر قرار داد. جویس به واقعیت ذهنی انسانها توجه داشت و معتقد بود واقعیت انسان بیشتر ذهنیت اوست تا رفتارهای بیرونیاش. مرز نبوغ و جنون بسیار کوتاه است و گاهی در نوابغ رگههایی از جنون دیده میشود.
حکیممعانی درباره نوشتههای جیمز جویس گفت: او در وهله اول رماننویس است نه داستان کوتاه نویس. آنچه در مرحله اول به چشم میآید نگاه سیاسی و اجتماعی نویسنده است. جویس در داستانهایش همواره مواضع اجتماعی و سیاسی اتخاذ میکند و دستهبندی اجتماعی از نظر جویس کشیشها، هنرمندان و کارمندان هستند نه اعیان و فقرا.
جویس در رمانهایش به درونیات اصالت میبخشد
نویسنده مجموعه داستان "ارواح مرطوب جنگلی" افزود: جویس در این کتاب همه گروهها را به باد مسخره میگیرد. این نویسنده به جای پرداختن به واقعیات بیرونی ترجیح میدهد به درونیات اصالت ببخشد. البته در داستانهای این کتاب برخلاف رمانهای جویس با نمایشهایی روبرو هستیم که فقط در پی توصیف ذهنیات افراد است و به عمق انسانها راه پیدا نمی کند.
این نویسنده گفت: دیالوگ یا توصیف از ملزومات داستان نیست ولی محوریت موضوع از الزامات نگارش یک داستان است. برخی از داستانهای این مجموعه چندین محور موضوعی دارند. با حفظ احترام نویسنده ای مانند جویس باید گفت که این موضوع یک ایراد اساسی در این کتاب است.
حکیممعانی در پایان گفت: دو مورد نیز که در داستانهای کتاب به آنها پرداخته شده است زوال خانواده یا فساد روابط انسانی است که تقریبا در همه داستانهای کتاب تکرار میشود.
نظر شما