۲۰ بهمن ۱۳۸۹، ۸:۵۹

بازخوانی یک کتاب/

شبهایی که هنوز روشن هستند

شبهایی که هنوز روشن هستند

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: برخی کتابها نسبت به دیگر عنوان‌های موجود در بازار میان مخاطبان و خوانندگان محبوبیت بیشتری پیدا می‌کنند مانند فیلمی که تا وقتی روی پرده سینماست مخاطبان تماشای آن را به یکدیگر توصیه می‌کنند.

 ژانر داستان و رمان بین مردم ایران اقبال فراوانی دارد به خصوص اهالی ادب و هنر همیشه مطالعه چنین کتابهایی را به یکدیگر پیشنهاد می‌دهند. همچنین گاهی پیش می‌آید که یک کتاب به فروش قابل توجهی دست پیدا می‌کند. در ادامه  به داستان یک کتاب و چرایی پرفروش شدن آن طی چند ماه اخیر پرداخته می‌شود.

چند ماه از انتشار ترجمه جدیدی از داستان "شبهای روشن" نوشته فئودور داستایوفسکی، توسط نشر ماهی می‌گذرد. این بازگردانی توسط سروش حبیبی مترجم آثار ادبی روسی انجام گرفته و کتاب در چند ماه پس از انتشار با استقبال خوبی روبرو شده است. "شبهای روشن" چاپ پاییز 89 است و در افت و خیز میزان فروش کتابفروشیها در پاییز و یکماهه نخست زمستان نسخه های آن در بیشتر کتابفروشیها به اتمام رسید و قفسه‌های مربوط به آن یکباره و چند‌باره پر و خالی شد.

به این موضوع از چند زاویه می‌توان نگاه کرد: پتانسیل و جذابیت بالای قلم داستایوفسکی و ترجمه حبیبی که مخاطب فارسی زبان را به خوبی با حالات و روحیات شخصیتهای داستان آشنا می‌کند. منظر دیگری هم که می شود اضافه کرد بررسی جامعه‌شناسانه و میزان اشتیاق مخاطبان در خوانش داستان یا داستانهای عاشقانه است.

قدرت و صلابت قلم داستایوفسکی بر کسی پوشیده نیست. بعد از گذشت سالها از مرگ این نویسنده هنوز آثار و داستانهایش ترجمه و تجدید چاپ می‌شود. سورش حبیبی نیز در ترجمه آثار روسی نامی آشنا برای خوانندگان است؛ اما علاقه خوانندگان ایرانی به مطالعه داستان خصوصا از نوع عاشقانه و توصیه‌های زنجیره‌وار نیز می‌تواند یکی از دلایل فروش بالای این کتاب در چند ماهه اخیر باشد. فراموش نکنیم "شبهای روشن" پیش از این نیز منتشر شده بود.

به‌علاوه چند سال پیش فیلمی توسط فرزاد موتمن کارگردانی شد که برپایه همین کتاب و با همین نام اکران شد. با توجه به بحث قیاس فیلم و کتاب طبیعی است که مخاطب بخواهد میان متن کتاب و فیلم مقایسه‌ای داشته باشد خصوصا که تعداد تولید فیلمهای اقتباسی از کتاب در سینمای ایران زیاد نیست. این نیز می‌تواند یکی از دلایل پرفروش شدن کتاب "شبهای روشن" در چند ماهه اخیر باشد. این کتاب در بسیاری از کتابفروشیهای مرکز تهران در صدر پرفروشهای هفته بود مضاف بر این که توانست چند هفته به طور متمادی پرفروش‌ترین کتاب هفته در کتابفروشی چشمه باشد.

اما در واکاوی و بازخوانی این داستان قدیمی و تواما نو، نکاتی قابل ذکر است: فصل یا بهتر بگوییم شب اول "شبهای روشن" بیشتر با توصیفات شاعرانه و خلاقانه می‌گذرد و راوی در این شب شخصیتش را به مخاطب معرفی می‌کند. البته این معرفی در شبهای آینده روشن‌تر شده و خواننده بیشتر با راوی و حالاتش آشنا می‌شود. ذوق‌زدگی و تنهایی‌های راوی حالتی متناقض ایجاد می‌کند که ممکن است در وجود هر انسان دیگری وجود داشته باشد.

داستایوفسکی شهر پترزبورگ را چنان از زبان راوی توصیف می‌کند که مخاطب، بی‌اراده دوست دارد این شهر و مردمانش را از نزدیک ببیند. شخصیت راوی اما از ییلاق رفتن مردم و تنها ماندن بیزار است هرچند رابطه‌ محکمی با مردم شهر ندارد و آنها را نمی‌شناسد. مخاطب راوی تا مقطعی از داستان، خواننده کتاب است و او با خواننده صحبت می‌کند اما هنگامی که شخصیت دختر شبهای روشن وارد داستان می‌شود، روای شخصیتش را برای او تشریح می‌کند و خواننده از این به بعد داستان را از جایگاه دانای کل دنبال می‌کند، البته راوی در بخشهایی دوباره شرح حالش را خاطره‌وار بیان می‌کند.

شب دوم کمی آهنگ قصه را کند می‌کند و سخنان راوی برای دختر کمی اطناب دارد. خواننده این قسمت را با عجله می‌خواند تا زودتر با عکس‌العمل دختر مواجه شود. جملات راوی در این بخش طولانی و مونولوگ‌وار است. شب دوم می‌تواند ضربان کار را ضعیف کند که البته با توجه به آوازه‌ای که خواننده از صاحب اثر و کتاب سراغ دارد، این بخش را با شکیبایی پشت سر می‌گذارد. اما از شب سوم، داستان دوباره راه صعود را در پیش می گیرد و کنجکاوی مخاطب بیش از پیش تحریک می‌شود. حقایق بیشتری برملا شده و همذات پنداری مخاطب بیشتر تحریک می‌شود.

شب چهارم، صبح و پایان کار نیز بیشترین تاثیر را بر خواننده دارد و قوای عقل و احساس او را به خوبی با هم درگیر می‌کند. یکی از نقاط قوت این داستان، متفاوت بودن آن است. درست است که راوی در عشق پاکی که در وجودش شکل می‌گیرد به ظاهر ناکام می‌ماند اما دیدار با دختر قصه، این برکت را برای او دارد که از قالب و بند درونیاتش آزاد شود و با انسان دیگری از درونیاتش سخن بگوید،کاری که بسیاری از انجام آن ناتوان هستند.

پایان بندی داستان در نقطه تعادل ایستاده است. نه وصال و نه فراقی در کار است. پایان کار نه مطلقا برای خواننده تلخ است و نه مطلقا شیرین، بلکه بیشتر جنبه تامل و تعمق در افکار و شخصیت‌های داستان را تحریک می‌کند. شبهای روشن از این منظر یک عاشقانه متفاوت است و خواننده ایرانی با میزان علاقه‌ای که به آثار عاشقانه دارد، نمی‌تواند از مطالعه یک عاشقانه متفاوت چشم‌پوشی کند.

--------------------------------------

صادق وفایی

کد خبر 1244810

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha