دکتر غلامرضا ذاکرصالحی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به ویژگیهای اندیشه و تفکر پیشرو گفت: اگر بخواهیم مفهوم پارادایم را از فیلسوف علم کوهن عاریه بگیریم باید گفت که تفکر پیشرو، تفکری است که بتواند پارادایم اندیشه را جابجا کند. کوهن معتقد است علم ماهیت تراکمی دارد. در یک عصر و دوره به تدریج یک حوزه تفکر در جامعه و بین دانشمندان تبدیل به سرمشق میشود و همه در همان چارچوب و الگو میاندیشند، تعامل علمی میکنند و مسایل را فهم میکنند.
وی افزود: پس از یک دوره انباشت، با ظهور یک تفکر پیشرو انقلاب علمی رخ میدهد و پارادایم قبلی کنار میرود و سرمشقی جدید جایگزین میشود. در این الگوی جدید نظام معانی و مفاهیم و روش حل مسئله به کلی تغییر میکند.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی ادامه داد: در تاریخ علم مثالهای پارادایمهای علمی فراوان است. حرکت جوهری ملاصدرا یا منطق فازی لطفیزاده هر کدام یک پارادایم تفکر هستند. یکی از نشانهها و علائم پارادایم این است که پس از ظهور آن تا مدتها در محافل علمی حاکم میشود و مفاهیم و نمادها و روشهای خود را دیکته میکند. برای نمونه پس از ظهور شیخ طوسی و یا شیخ مرتضی انصاری یک دوره فترت علمی داریم. یعنی پارادایم فکری که مسلط شده و در اجتماع علمی رسوخ کرده است اجازه نمیدهد تفکر جدیدی پا به عرصه بگذارد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه هم اکنون در مباحث نوآوری از دو نوع نوآوری سخن به میان میآید، تصریح کرد: نوع اول نوآوری پیوسته و تدریجی است مثلاً افزودن امکاناتی جدید به یک ماشین لباسشویی و نوع دوم نوآوری رادیکال یا گسسته است یعنی نوآوریای که قبلاً نظیر هم نداشته است مثل اختراع ماشین لباسشویی که با انرژی خورشیدی کار کند یا در مقیاس نانو باشد و لباس را در همان حالتی که انسان آن را پوشیده است تمیز کند.
این پژوهشگر حوزه آموزش عالی خاطرنشان کرد: در گذشته علمی پیشرو تلقی میشد که در ابعاد نظری و فلسفی خطشکنی میکرد. علم، نخبهگرا و مبتنی بر ارزیابی خود دانشمندان بود، اما اکنون تفکری پیشرو است که سریعاً به علم و سپس به تکنولوژی کارآمد تبدیل شود و کیفیت زندگی را ارتقاء بخشد. همچنین در گذشته رمز آلودبودن تفکر و پیچیدگی و بلکه فراپیچیدگی آن مهم بود و واجد پرستیژ و منزلت بود. اما اکنون مزیت نسبی و کارآیی و توان حل مسأله توسط آن مهم است.
وی ضمن بیان این نکته که امروزه تفکر برای تفکر و علم برای علم دیگر هدف نیست، سخنانش را پی گرفت و گفت: ارزیابی جامعه از تفکر روز به روز به جای ارزیابی دانشمندان مینشیند. برج عاجنشینی تفکر و قداست و رازگونه بودن آن شکسته میشود. امروز علم سبک دو که علم بازتابی و علم زمینهای است جای خود را به علم نخبهگرا داده است. به این معنا که هر چه تفکر و دانش در خدمت جامعه و زندگی مردم قرار گیرد پیشروتر و بالندهتر است.
ذاکرصالحی یادآور شد: تفکر پیشرو در عصر جدید دیگر مانند دوره ابنسینا و رازی و خوارزمی نه یک کوشش فردی است و نه صرفاً مبتنی بر نبوغ فردی بلکه از نوعی سازماندهی جمعی برخوردار است و در شبکههای علمی تولید میشود. تفکر پیشرو قائم به فرد دانشمند نیست. تفکر پیشرو با جامعه پیشرو و سازمانهای هوشمند و بالنده و ارتباطات هدفمند و متراکم بین جریانات تفکر و دانش عجین است.
وی ادامه داد: از سویی باید ادغان کرد که تفکر پیشرو با موضوع و مسئله آن هم بیارتباط نیست. چنانچه پروسه تفکر پیرامون موضوعات بنیادی مانند سرنوشت انسان و جهان، عدالت و رفاه انسان، صلح و امنیت، حقوق بشر، آزادی و ... باشد خود به خود استعداد تأثیرگذاری عام پیدا میکند. در مقابل تفکر پیرامون پدیدههای جزیی مانند حرارت و برودت دایره تأثیرگذاری محدود دارند.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی سپس به شیوه مواجهه با تفکر پیشرو پرداخت و گفت: ما باید خود را در جریان نسیم و وزش تفکر پیشرو قرار دهیم و مانند یک نعمت و موهبت از آن استقبال کنیم و به آن فرصت دهیم تا در ظرف عمل به بلوغ برسد و با چارچوبهای ذهنی و ارزشی جامعه وارد تعامل شود. بدیهی است با ورود اندیشه جدید ابتدا حالت رهایی و تفرد عناصردر چارچوب سنتی رخ میدهد. اما به تدریج از تعامل و تضارب دانشها و ارزشهای برآمده از تفکر جدید یک سنتز جدید و یک نقطه تعادل مجدد حاصل میشود و حالت آشوبناکی و آنومیک آن برطرف میشود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه پارادایم جدید و تفکر پیشرو که میآید یخها آب میشود، تصریح کرد: در نتیجه این امر نظمهای کهن به هم میریزد و ما وارد فرآیند "انجمادزدایی" میشویم. اینجاست که عناصر تحولزا وارد فرآیند تفکر میشوند. سپس مرحله "انجماد مجدد" رخ میدهد. پارادایم جدید جا خوش میکند و در فرهنگ جذب میشود. کاملاً روشن است که فرآیند جذب و اشاعه (Difusion)تنها در صورتی رخ میدهد که عناصر فکری و فرهنگی متخذ از تفکر پیشرو در تعارض تمام عیار با ارزشهای مقبول جامعه قرار نگیرد. اما اگرواجد ارزشهای متفاوتی باشد معمولاً با گذر زمان وارد فرآیند اشاعه میشود و مقاومت در برابر تغییر شکسته میشود.
ذاکرصالحی در پایان یادآور شد: کسی که در جستجوی حقیقت است خود را از نسیم تفکر و پارادایم جدید و پیشرو محروم نمیکند. اگر هم بخواهد آن را نقد کند ابتدا باید آن را فهم کند. فهم تفکر پیشرو زمانی میسر است که خود را در معرض آن قرار دهیم، ظهور تکوینی آن را در بستر و بافت اجتماعی لمس کنیم و پیشداوری و جزمیت را در ارزیابی آن کنار بگذاریم، راه را بازکنیم تا اندیشه جدید مدعیات خود را به آزمون بگذارد، چرا که آزادی علمی پیش شرط ظهور پی در پی و زایش مجدد اندیشههای پیشرو و اثرگذار است.
نظر شما