دکتر مارتین جی استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در برکلی در مورد پیشروان اندیشه درهر یک از شاخههای معرفتی از جمله افلاطون و ارسطو در فلسفه و وبر و دورکیم در جامعه شناسی و مشخصههای این افراد به خبرنگار مهر گفت: تعیین و مشخص کردن این موضوع که چگونه و چرا در یک دوره تاریخی فردی به عنوان بنیانگذار یک رشته و حوزه معرفتی جدید یا یک سنت فکری ظهور میکند و سر برمیآورد کاری سخت و دشوار است.
وی تصریح کرد: البته گاهی قضیه به این صورت است که آن سنت و جریان فکری از پیش وجود داشته است ولی فردی توسط معاصران بدون اینکه به پیشینه آن سنت فکری اندیشه کنند و آنرا مورد توجه قرار دهند به عنوان بنیانگذار و پیشرو تلقی میشود.
وی با اشاره به اینکه در گذشتهای نه چندان دور فیلسوفان، متفکران و نظریهپردازانی وجود داشتهاند که توسط آیندگان به عنوان پیشرو و پیشگام مطرح شدهاند، افزود: اگرچه این متفکران در سطح جهانی ممکن است مورد پذیرش قرار نگرفته باشند ولی در سنت فکری غرب مورد پذیرش قرار گرفته و آرای آنها مورد توجه جدی بوده است.
مؤلف "فضیلت دروغگویی: درغگویی در سیاست" تأکید کرد: برای نمونه متفکران و نظریهپردازانی مانند فروید، ویتگنشتاین، هایدگر، سوسور، لوی اشتراوس، آدورنو، هابرماس، فوکو، دریدا ممکن است در سطح جهانی مورد توجه نبوده باشند ولی در سنت غربی مورد توجه بوده و مورد پذیرش این سنت فکری هستند.
جی در ادامه با اشاره به اینکه پیشرو بودن متعلق به سنت فکری خاصی نیست گفت: نابغه علمی چون البرت انیشتین به سبب تلاش و کوشش در حوزه فیزیک که منجر به فهم و درک بهتر ما از ماهیت و قوانین فیزیک شد در غرب سر برآورد. این در حالی است که در گوشه و کنار دنیا و در خارج حوزه و قلمرو جغرافیایی و سنت فکری غرب کسانی بودهاند که با اختراعات و ابداعات خود دنیا را تکان دادهاند.
نظر شما