پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۸ اسفند ۱۳۸۹، ۹:۱۳

ما و سینمای بومی/

فیلم بومی در سینمای ایران وجود ندارد/ سینمای بومی دغدغه مدیران نیست

فیلم بومی در سینمای ایران وجود ندارد/ سینمای بومی دغدغه مدیران نیست

سینماگران مشکلات طرح مسائل بومی به دلیل وجود نگاه غیرسینمایی در بعضی مدیران را عامل بی‌توجهی کارگردان‌ها به ساخت آثاری درباره ویژگیهای بومی و اقلیمی ایران می‌دانند.

به گزارش خبرنگار مهر، تا به حال چند بار تعریف سینمای بومی به گوشتان خورده است؟ تا به امروز چند فیلم بومی به خاطر سپرده‌اید؟ اصلا این روزها بر پرده عریض سینما آیا فیلمی در این زمینه دیده‌ می‌شود؟ شاید در چند سال اخیر دیدن فیلم‌هایی که با فرهنگ خودمان سنخیت داشته باشد و گویای مسائل و مشکلات روز جامعه خودمان باشد به اندازه تعداد انگشتان دست هم نباشد،‌ بیشترین موضوعاتی که بر پرده نقره‌ای این روزها نقش بسته است، موضوعات هجو و فرنگی مآبی‌اند که دیدنشان حتی رضایت آنی به مخاطب هم نمی‌دهد.

مساله بومی سازی و تلاش برای پیوند میان مفاهیم و پدیده‌های مدرن با ویژگی‌ها و مولفه‌های ایرانی در سال‌های اخیر در عرصه‌های مختلف پدیدار شده، به ویژه در فرهنگ و هنر که از اهمیت و گستردگی بیشتری برخوردار است. ایرانی کردن تکنولوژی‌ها و فن‌آوری‌های غربی در راستای همخوانی و سنخیت فرهنگی آنها برای دریافت درونی‌تر و کارآمد‌تر از سوی مصرف کنندگان و مخاطبان صورت می‌گیرد تا به اصطلاح هویت‌مند شوند و رنگ و بوی وطنی به خود بگیرند.

سینما در این میان به واسطه ماهیت چندگانه‌ای که دارد و از خاصیت صنعت، هنر و رسانه بودن برخوردار است در نسبت با این معنی از پیچیدگی و پارادوکس‌های بیشتری برخوردار است و مناقشه‌های زیادی را به همراه داشته است. در واقع دشواری مسئله سینمای بومی در تبیین مفهومی و ابهاماتی است که درباره این واژه وجود دارد.

 
به گفته پوران درخشنده کارگردان سینمای ایران، سینمای بومی و ملی سینمایی است که تمام فرهنگ ما را در خود جای داده است. وی می‌گوید: این سینما، شناسنامه ایرانی است. آداب و رسوم، فرهنگ، تمدن، دین، در واقع تمام واژگانی که ما با آن شناخته شدیم دراین دایره قرار می‌گیرد، سراسر ایران از فرهنگ‌ها و قوم‌های مختلف ساخته شده است که ایران را معنا می‌کند و هر کدام ویژگی و زیبایی‌هایی دارند که در فرهنگمان نهفته است. فیلم‌هایی که با مضامین ملی و بومی به جامعه خودمان می‌پردازند. شناسنامه سینمای ایران از رفتارشناسی که در ایران است و فرهنگ و تمدنی که از منطقه خودمان است نشات گرفته است.
 
این کارگردان ادامه می‌دهد: در سینمای آسیا طیف فرهنگی بسیار زیادی را می‌توان یافت، اما فیلم ایرانی خود را به راحتی نشان می‌دهد، همان‌طور که سال‌ها در جشنواره‌های مختلف خوش درخشید و جوایز بسیاری دریافت کرد. همه این دیده شدن‌ها صرفا به  خاطر سادگی و غنی بودن این فرهنگ است، می‌توان گفت فرهنگ ما ویژگی‌ منحصر به فرد دارد و کسانی که به دنبالش هستند می‌توانند آن را بیابند.
 
به طور کلی مفاهیم ترکیبی مثل سینمای ملی، سینمای دینی، سینمای معناگرا و ماورائی و مفاهیمی از این دست همچنان کانون مناقشات و جدل‌های بسیاری است و هنوز به موقعیت روشن و شفافی دست نیافته است. به عبارت دیگر اطلاق واژه سینمای بومی به گونه یا ژانری خاص مورد توافق جمعی منتقدان و اهالی سینما واقع نشده و معیار و ملاک مشترکی برای ترسیم و تعریف ماهیت آن صورت نگرفته است.
 
تهمینه میلانی دیگر کارگردان سینمایی ایران معتقد است فیلم بومی در سینمای ایران وجود ندارد: فیلم‌ بومی نداریم. با وجودی که کشوری هستیم متشکل از قوم‌ها و مذاهب مختلف با چیزی حدود 22 گویش مختلف، اما سینمای بومی نداریم. سینمای بومی باید حاوی مشکلات و طرح دیدگاه همه فرهنگ‌ها باشد که در کنار هم یک ملت واحد را می‌سازند. ولی ما درهیچ فیلمی مسائل یا مشکلات اقتصادی و فرهنگی و...  مردم بلوچستان یا ترکمن صحرا را نشان نداده‌ایم.
 
وی ادامه می‌دهد: مردم ایران شناخت کمی نسبت به اقوام مختلف کشور خودشان دارند، پس سینمای بومی نداریم. ایران از اتحاد فرهنگ‌های مختلف اعم از فرهنگ‌، مذهب و قومیت‌های متفاوت تشکیل شده که یک ملت واحد را به نام ایرانی می‌سازند. المان‌های فرهنگی یک ارمنی مسیحی یا کرد سنی یا مسلمان شیعه با هم متفاوت است، اما همین فرهنگ‌های مختلف اشتراکات فرهنگی دارند. مثلا همه حافظ را دوست دارند و حافظ می‌شود یک عنصر ملی همه ما فردوسی، خیام و تخت جمشید را دوست داریم؛ و هر دو عرق ملی به المان‌های فرهنگی داریم یا مثال دیگری برایتان می‌زنم در جنگ تحمیلی، وقتی خرمشهر  به دست عراقی‌ها افتاد دل همه مردم ایران شکست این مهم نیست که در آنجا زندگی نمی‌کردیم مهم این بود که به خاطر عرق ملی همه آن را دوست داریم و وقتی چنین اتفاقی رخ داد همه مردم ایران ناراحت شدند.
 
میلانی به تعریف متفاوتی از سینمای بومی معتقد است:  چرا فکر می‌کنیم هر فیلمی که روستا را نشان دهد می‌شود فیلم بومی. هر چیزی که مربوط به ملت ایران باشد و خاص ملت ایران باشد سینمای بومی و ملی می‌شود.
 
مناقشات و تناقض فراوانی در پس چیستی سینمای بومی وجود دارد، سینمای بومی مفهوم کش‌داری است که با رویکردها و دیدگاههای گوناگون می‌تواند مورد تعریف و تفسیر قرار گیرد. به نظر می‌رسد سینمای بومی آن گونه سینمایی است که مبتنی بر فرهنگ، ایدئولوژی، آداب و رسوم و تاریخ قومی یک سرزمین که بر اساس آن بنا شده و رنگ و بوی وطنی دارد به این معنی که مناسبات انسانی و اجتماعی حاکم بر داستان بازنمایی فرهنگ، منش و رفتارشناسی ایرانی است.
 
 سیروس حسن‌پور یکی دیگر از کارگردانان سینما که بیشتر آثارش موضوع بومی و بومی‌گرایی را در خود جای داده است به تعریف سینمای بومی استناد دارد: سینمای بومی خودش تعریف مشخصی دارد، ولی اینکه در سینمای ما چقدر از آن استفاده می‌شود موضوع  قابل بحثی است، چرا که تا به حال اتفاق نیفتاده است. وقتی من سه سال تلاش می‌کنم تا فیلمی بومی و ملی بسازم که تمام مولفه‌های بومی و ملی را در خود جای داده است، اما موفق نشده‌ام نظر مسئولین را برای ساخت جلب کنم و فیلم ساخته نمی‌شود چه باید کرد. دوستان دیگر من هم به همین شکل دچار مشکل‌اند.
 
وی این‌طور تعریف فیلم بومی را مبتنی بر ویژگی‌های بومی اعلام کرد و گفت: فیلم بومی فیلمی است که ما از تهران خارج  شویم و در یک فضای جغرافیایی و اقلیمی داستان را تعریف کنیم و قصه را با ادبیات آن شهر اجرا کنیم، در این بین آئین‌ها، مراسم و خرده فرهنگ‌‌ها را هم بگنجانیم و نمایش دهیم؛ این می‌شود فیلم بومی.
 
اما از نظر او کلان شهر تهران هم می‌تواند سینمای بومی داشته باشد: درشهری مانند تهران هم علائمی وجود دارد که می‌توان آن را نمایش داد و به عنوان فیلم بومی از آن یاد کرد. اما این روزها بیشتر فیلم‌ها به ادا و اطوارهایی می‌پردازد که برگرفته ناقصی از سینمای غرب است و بومی نیست. به نظر می‌رسد برای از بین بردن این مشکلات و ساخت فیلم‌های بومی دست اندرکاران و مسئولان باید چاره‌ای بیاندیشند.
 
پوران درخشنده معتقد است قانون و سیاست باید به میدان بیاید تا از سینمای بومی حمایت شود: به نظرم باید در درجه اول همه چیز قانونمند شود، کارشناسان باید آئین‌نامه جدیدی تدوین کنند و کارنامه یکساله سینمای ایران را عادلانه در جدول قرار دهند. سیاست‌هایی که باید به کار برد، تعریفی که باید از همه گروهها صورت بگیرد، همه فیلم‌ها به صورت درست و صحیح در برنامه اکران سینماها قرار بگیرند. فیلم‌ها به صورت جدی اکران شوند و ضرر و زیان نداشته باشند، در سطح بین ‌الملل هم باید چاره‌ای اندیشیده شود تا سازندگان بتوانند آثارشان را در کشورهای دیگر هم به نمایش بگذارند و مخاطبان سایر کشورها را نیز از طریق فیلم‌هایشان با فرهنگ بومی کشور آشنا کنند.
 
تهمینه میلانی می‌گوید سیاست مدارها باید مجال بیشتری به هنرمندان بدهند: وقتی گروههای سیاسی مختلف روی قدرت می‌آیند، دیگر دیدگاهها ملی نیست بلکه سیاسی است. اتفاقی که در سینمای ایران افتاده گاهی تغییر واقعیت است که سینما را به سینمایی غیرواقعی تبدیل کرده است.
 
سیروس حسن‌پور با دیدگاه میلانی موافق است: سیاست باید از هنر کنار برود. با وجودی که ما در استان‌ها و جغرافیای ایران سوژه‌های بسیاری داریم که می‌توانیم با نگاه بومی آنها را پرورش دهیم و بسازیم اما در مرحله اجرا با نگاه سیاسی مدیران این موضوع‌ها تغییر می‌کند. طرح و عنوان کردن یکسری مشکلات بومی خیلی تلخ نیست، اما با نگاه سیاسی ما دچار مشکلاتی می‌شویم.
 
حسن‌پور درباره ویژگی‌های مخاطب امروز می‌گوید: با وجودی ‌که مخاطب امروز بسیار گزینشگر است و از نظر آگاهی در سطح بالایی قرار گرفته است، اما به راحتی با خوراندن فیلم‌های سخیف و نازل می‌توان سطح آگاهی او را پایین آورد. اتفاقی که به راحتی در سینمای ما در حال رخ دادن است. با ساخت فیلم‌هایی از سینمای بومی و ملی و بازگشت به اسطوره‌ها و سنت‌ها راه را بر موج ابتذال می‌توان بست که این نیاز به مدیریت درست از سوی مدیران، ‌نویسندگان و کارگردانان دارد.
 
درخشنده معتقد است که فیلمساز مخاطب را می‌سازد و مخاطب فیلم خوب را حمایت می‌کند: مدتی دچار مشکلی به اسم سینمای کمدی شدیم که سینماها را اشغال کردند و مخاطب را با خودشان همراه کرده اند. سینما باید فرهنگی شود و مسائل اجتماعی را به خوبی مطرح کند. سینمای ملی مفهومی است که باید بیش از این به آن پرداخته شود تا به نام بومی کردن، ملیت در معنای دولتی یا جناحی تقلیل نیابد. در عین حال باید مراقب بود تا سینما در هویت و ماهیت خویش، مستقل از فرهنگ‌ها و ملیت‌ها نیز معنی نشود. شاید سینمای ما بیش از ملی شدن به سینما بودن محتاج باشد.
 
جشنواره بین‌المللی فیلم کیش اردیبهشت ماه سال 90 با موضوع قراردادن موضوع میراث مشترک فرهنگی و آئینی و سینمای بومی در مقیاس بین‌المللی برگزار شود.
کد خبر 1261645

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha