به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت کانزاس سیتی، این نویسنده پس از تحمل روزها مبارزه با بیماری سرطان در سانفرانسیسکو در گذشت.
مارتینز فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد، مدتی بهعنوان کارگر مزرعه، جوشکار، راننده کامیون، آتشنشان، معلم و کارمند اداره مشغول کار بود و همزمان به ادبیات میپرداخت.
او زمانی، در گفتگو با کودکان فراری و بیخانمان در سال 1998 درباره کودکی خود گفته بود: من در مدرسه خوب نبودم، مینشستم ته کلاس و هیچچیز نمیگفتم. اغلب معلمهایم فکر میکردند من فقط منتظرم که کی میتوانم رها شوم اما مادرم مرا در مدرسه نگه داشت و این مهم بود چون تنها جایی بود که فرصتی در اختیارم گذاشت.
مارتینز از بین 11 برادر و خواهرش توانست موفق شود؛ خواهرش مارتا مارتینز مانزانو میگوید: در چندتا از خوهرها و برادرهایم استعداد نویسندگی و هنرمندی بروز کرد اما تنها ویکتور بود که توانست چیزی منتشر کند.
او ادامه میدهد: برادرم در جوانی نوشتن را به عنوان راهی برای مقابله با سختیهایی که با آن مواجه میشد به کار برد.
خواهر نویسنده، کتاب داستان "طوطی در اجاقگاز" را به نوعی شرح حال خود ویکتور میداند و عنوان میکند: او وقتی جوان بود نوعی "پاپیلوما" (نوعی تومور) داشت که صدایش برای مدتی میگرفت برای همین ساعات زیادی را به تنهایی میگذراند و مینوشت.
وی تاکید میکند: ویکتور تنها کسی بود که به طور طبیعی نویسنده به دنیا آمده بود.
کتاب "طوطی در اجاقگاز" در اصل به عنوان رمانی برای بزرگسالان نوشته شده بود اما ویراستار پیشنهاد داده بود که آن را برای جوانان طبقهبندی کنند. این کتاب مورد توجه بسیاری از دبیرستانیها قرار گرفته است.
نظر شما