دکتر محمد ضیمران در مورد فلسفه اخلاق و نقش آن در سامانمند کردن زندگی روزمره به خبرنگار مهر گفت: بطور کلی فلسفه اخلاق مکتبها و نحلههای گوناگونی دارد. یکی مکتب ارسطویی است که سعادت و رستگاری هدف اخلاق را تبیین میکند. این مکتب فضیلت محور است ولی فلسفه اخلاق کانت که یکی از فلسفههای مهم اخلاق است از لحاظ رویکرد تکلیف محور است و برامر انگیزی تکیه میکند و میگوید درزندگی خودت کاری را انجام بده که اگر دیگران درباره خودت آن کار را انجام دادند آن را مجاز و مطلوب قلمداد کنی.
این استاد فلسفه هنر دانشگاه هنر در ادامه تصریح کرد: یکی دیگر از مکتبهای فلسفی اخلاق مکتبهای فلسفی اخلاقی اخیر است که یکی از آنها بر مبنای مسائل احساسی و رویکردهای عاطفی شکل گرفته و ریشه آنها در مکتبهای سودباوری است. آن هم یک نوع نگاه است که معتقدند برخورد اخلاقی و احکام و داوریهای اخلاقی مبتنی برحالات درونی فرد است.
این نویسنده و مترجم درباره مکتبهای دیگر فلسفه اخلاق نیز گفت: مکتب دیگر شهودی است که ریشه در نگاههای افلاطون باور دارد . بنابراین هرکدام از این نحلهها نسبت به معنای زندگی و هدف زندگی و نیک و بد امور رویکرد متفاوتی دارند. بنابراین براساس اینکه چه نحلهای را فرد مبنای داوری خود قرار میدهد رویکرد به اخلاق عوض میشود و متفاوت است.
ضیمران درباره فرااخلاق و ارتباط آن با زندگی عادی مردم نیز گفت: آنچه که مسلم است این است که اخلاق و فرااخلاق از زندگی روزمره جدا نیستند هرچند که فرااخلاق مطالعه روش شناختی خود اخلاق است ولی سرانجام همه اینها به تجربه زندگی برمیگردد. بنابراین نباید اینها را منفک از زندگی قلمداد کرد هرچند که فرااخلاق یک رهیافت نظری نسبت به خود اخلاق محسوب میشود.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه هنر درباره رشد تفکر منسجم و فلسفی اخلاق دردیار ما هم گفت: این سؤال خیلی مشکلی است. بطور کلی تعداد زیادی از متخصصین فلسفه خود در اخلاق و فلسفه اخلاق اشتغال دارند ولی اینکه فلسفه اخلاق رشد کرده یا نه این متضمن یک مطالعه خیلی همه جانبه است و هم یک مطالعه برشی و مبتنی بر تحقیق زمانمند را میطلبد. بنابراین همینطوری نمیشود گفت که آیا فلسفه اخلاق در دیار ما رشد کرده یانه گفتنش خیلی مشکل است.
نظر شما