به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب "سقراطهایی از گونهای دیگر: روشنفکران در تمدن عربی " با حضور دکتر سارا شریعتی و دکتر ناصر فکوهی از اعضای هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و نیز سیدمحمد آلمهدی، مترجم کتاب، عصر دیروز دوشنبه 16 اسفند در پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی برگزار شد.
دکتر سارا شریعتی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در ابتدا با اشاره به اینکه چرا تحولات فکری عربی برای ما مهم هستند گفت: یک ضرورت فهم تحولات فکری عربی برای ما درک نسبت فرهنگ و دین در کشور ما و کشورهای اسلامی است. این سؤال مطرح است که چرا جریانهای مبارزاتی، جنبشهای اجتماعی و غیره در کشورهای اسلامی به زبان دینی بیان میشوند. با اندیشیدن به نسبت فرهنگ و دین است که میتوان پاسخ این پرسش را داد.
وی افزود: در کشورهای اسلامی به عنوان یک ویژگی منحصر به خود، دین هسته سخت فرهنگ است و فرهنگ خود را با ارجاع به دین توضیح میدهد. یکی از ویژگیهای مشترک کشورهای اسلامی همین مسأله است. حتی جنبشهای مدنی در این کشورها به زبان دینی بیان میشود.
وی در ادامه به بررسی ویژگیهای مشترک سه متفکر معاصر جهان عرب پرداخت و گفت: سه متفکر جهان عرب در دوره معاصر که همگی نیز از دنیا رفتهاند عبارتند از محمد عابد الجابری، محمد ارکون و نصر حامد ابوزید. ویژگی مشترک آنها این بود هر سه علاوه بر زبان عربی، فرانسوی زبان بودند. هر سه به طریقی در کشورهای اروپایی زندگی و تحصیل کرده بودند.
وی تصریح کرد: هر سه اندیشمند در قالب جریان نواعتزالی شناخته میشوند. ویژگی مهم آنها که دوزبانه بودن آنهاست باعث شده تا آنها دوفرهنگی باشند. این موضوع مهمی است. روشنفکرانی که در اروپا هستند چارچوبهای خوانشی که در فرهنگ و سیستم اروپایی وجود دارند را وارد ذهن خود میکنند. در واقع شبکه خوانش آنها عوض میشود و از طریق شبکه خوانش غربی و از طریق آثار آنها فرهنگ و اندیشه خود را مورد مطالعه قرار میدهند.
این استاد دانشگاه در ادامه به دو نظریه مهم جابری پرداخت و گفت: جابری دو نظریه مهم دارد. یک نظریه مفهوم عقل عربی است. او عقل را به معنای خرد نمیگیرد بلکه آنرا به مفهوم اندیشه و نظام فکری میگیرد. او شاخص عقل عربی را بیان و زبان میداند و شاخص عقل یونانی را برهان و شاخص عقل ایرانی را عرفان و صوفیگری.
وی افزود: باید توجه داشت که تفکیک میان بیان و برهان خیلی تقلیلگرایانه است. مگر میتوان زبان را از استدلال جدا کرد؟! لوگوس یونانی مگر زبان نیست! پس چطور میتوان لوگوس را از برهان جدا کرد. او معتقد است که شاخص عقل ایرانی عرفان است. مگر در شرق و در ایران عقلانیت نداریم. خوانش او از یونان به معنای فلسفه و عقل، از شبکه خوانش غربیها صورت گرفته است. یونان هم تراژدی دارد و هم دین. لذا دین و استدلال را در یونان باید با هم در نظر گرفت.
استاد دانشگاه تهران یادآور شد: نظریه دیگر جابری گسست معرفتی میان شرق اسلام و غرب اسلام است. او معتقد نیست که تفکر در غرب اسلام در امتداد شرق اسلام است. او میگوید مغرب خودش دارای عقلانیتی است و برای این ادعا ابن رشد را مثال میآورد. باید توجه داشت که جابری مراکشی است و فرانسوی زبان. از سوی دیگر افرادی چون ارنست رنان، گوبینیو و توکویل که فرانسوی هستند در آثار خود که از نگاه و بستری نژادی بیان شده، در سرکوب جهان عرب و تمجید از ایران یاد کردهاند. برای نمونه ارنست رنان میگوید سامی عقلانیت ندارد و ایران یک استثنا در جهان اسلام است.
این استاد جامه شناسی یادآور شد: این نویسندگان دارای گفتمانی نژادپرستانه هستند و اعراب را مورد حمله قرار دادهاند. جابری حتماً این آثار را خوانده و با رویکردی مقابله جویانه اندیشه عقل مغربی را بیان کرده است.
وی در ادامه به نحوه مواجه شدن جابری با غزالی پرداخت و گفت: غزالی با استدلال در مورد فیلسوفان قبل از خود سخن گفته است. در حالی که جابری غزالی را مورد نکوهش قرار میدهد و مواجههای غیر استدلالی و عقلانی با او دارد. از جابری به عنوان یک فیلسوف چنین رویکرد و مواجهای بعید به نظر میرسد.
شریعتی در پایان تصریح کرد: او مکانی، جغرافیایی و نژادی بحث میکند و خوانش او وجودگرایانه است.
نظر شما