* خبرگزاري "مهر" - گروه دين وانديشه : منطق داراي چه زمينه ها، ريشه ها و بسترهايي است و چگونه بشر به مسائل منطقي رسيده است؟
بحث منطق به شناخت و كشف حقيقت باز مي گردد. چيزي كه انسان را به طرف منطق سوق داده علاقمندي به كشف و شناخت منطق است. شايد منطق به اين صورتي كه در يونان اتفاق افتاده با ظهور و تشكيل عده اي از افراد كه بعدها به آنها سوفسطاييان مي گفتند بي ارتباط نباشد |
* آيا مي توانيم بين منطق و فلسفه كه با هم قرابت و نزديكي بسيار دارند در زمينه پيدايششان تفاوت قائل شويم؟
- فلسفه سئوال كلي تري دارد و به مسائل وسيع تري مي پردازد. از قديم منطق را به عنوان ابزار نگاه مي كردند و اسم مجموعه منطق هم ارغنون بوده است. منطق ابزاري براي تفكر است و ارتباط با تفكر و انديشيدن و آن چيزي كه انسان ناطق را عنوان مي كنند همين تفكر منطقي است. پس منطق ابزاري است براي فلسفه كه به آن سئوالات كلي برسد.
* منطق ارسطويي چگونه وارد فرهنگ و تمدن اسلامي شد؟ قبل از ورود اسلام اعراب چيزي به نام منطق نداشتند و چيزي از اين مورد اقتباس نكرده بودند. گويا ابن مقفع از متون پهلوي يك گزيده هايي و رگه هاي فكري منطقي را ترجمه كرده بود حال مي خواهيم بدانيم چگونه منطق وارد فرهنگ اسلامي شد؟
اين كه منطق در فرهنگ اسلامي گسترش پيدا كرده بود و اعراب هيچ خبري از منطق نداشتند به يك معنا صحيح است و به معنايي ديگر صحيح نيست. از اين جهت صحيح است كه اعراب چيزي از قياس، حد، صغري و كبري نمي دانستند و خبر نداشتند. پس به اين معنا آنها مطلقا از منطق بي خبر بودند ، ولي اين كه منطقي فكر مي كردند و در بينشان كساني بودند شكي نيست |
به هر حال، آن چيزي كه نقل شده اين است كه اعراب به شعر خيلي علاقه داشتند و اشعار بسيار زيبايي نيز سروده بودند و شعر در بحث هايي كه ارسطو مطرح كرده يكي از صناعات است كه به نوعي صناعات حاصل تفكر انسان به معناي وسيع تفكر است. برهان، همان چيزي است كه تفكر علمي به عبارت ديگر شامل رياضيات و علوم و ... در ميان آنها برجستگي خاص نداشته است اما معلوم نيست در ميان اقوام ديگر شايد كلداني ها، آشوري ها، مصري ها و هندي ها پيشرفت كرده بود. اما آن چيزي كه ما امروز از منطق تصور مي كنيم در آن جامعه اصلا وجود نداشت. اما پس از اين كه اسلام گسترش مي يابد عده اي كه با فرهنگ يوناني آشنا بودند در واقع همان سرياني هايي بودند كه كشورشان جزو قلمرو حكمراني اسلام واقع شده بود. اينها مسيحي و وارث تمدن يوناني بودند و در مدارس و حوزه هاي علمي خودشان منطق ارسطو تدريس مي كردند و آثار فلاسفه قبل از سقراط را در اختيار داشتند. ولي اين طرف از اين مسائل هيچ خبري نبود. در فرهنگ اسلامي و تمدن اسلامي عده اي مثل صيرافي كه در چارچوب زبان شناساني بودند كه در چارچوب زبان و فرهنگ عربي ترجمه مي كردند اينها به سختي به مقابله برخاستند. در مجلس معروفي كه در آن صيرافي به عنوان رهبر گروه نحويون و ابوبشرمتي بن يونس فيلسوف و منطقدان طرف ديگر بحث بودند از اين بحث مي شود كه آيا منطق ارسطويي صحيح است يا خير و چه كاركردي دارد .
* آيا در ايران باستان چيزي به نام منطق را در رگه هاي فكري آن زمان داشتيم؟
- انساني كه منطق را كنار گذاشت انسان نيست و اگر در ظاهر با منطق لجبازي مي كند ولي عملا مشغول استدلال است. بنابراين ما نمي توانيم انسان را بدون منطق تصور كنيم، اما مسئله ديگر اين است كه ما نگاه كنيم كه از چه وقت مفاهيم منطقي شروع شده كه به آن التفات و توجه شود. من فكر مي كنم كه اولين آموزه منطق به اين نحوي كه منتهي شد با زرتشت شروع مي شود، لااقل تا آنجا كه ما تاريخ مكتوب داريم. اما اين كه زرتشت از حق و باطل سخن بگويد اين دو مفهوم راست و دروغ را كه حالا به صورت يزدان و اهريمن گاهي از آن تعبير مي شود و مفاهيمي ديگر را براي بشر جا انداخت و ذهن بشر را به اين صحنه نزاع در عمل و تقابل بين حق و باطل معطوف كرد آغاز منطق و علم به طور كلي شد. اين مفهوم حق و باطل تجلي كامل تري در فكر يوناني است و ادامه همين نحوه تفكر به علم امروزي منتهي شد. بنابراين، پيدايش علم امروزي را اگر كسي بخواهد مسئله را از ديد ظهور و بيروني شدن و عيني شدن مفاهيم نه بحث از مكانيسم دروني ذهن انسان به عنوان چيزي كه به عنوان يك شي در مقابل ذهن انسان مورد توجه قرار مي گيرد بررسي كن بايد از زرتشت شروع كند.
*آيا مي توان از منطق اسلامي ياد كرد ؟
اگر منظور از منطق اسلامي ، حرف هاي منطقي است كه مسلمانان به آن اعتقاد داشتند و در كتاب هايشان مطرح كردند به اين معنا ما منطق اسلامي داريم . اما اگربگوييد ما چيزي و منطقي ديگر در مقابل منطق ديگران داريم معادل اين است كه بگوييد ما انسان اسلامي و انسان غير اسلامي داريم كه چنين چيزي وجود ندارد |
* فيلسوفان اسلامي تا چه اندازه از منطق ارسطويي اقتباس كرده اند؟
- تقريبا همگي و البته مقداري هم از منطق رواقيان استفاده كردند. به جز مسئله قياس هاي استثنايي كه در منطق قديم جزو ديدگاه هاي منطقي مان هست ما در منطق ارسطويي چيزي ملاحظه نمي كنيم. آن چيزي كه خاص رواقيان و حدود يك قرن بعد از ارسطو مشغول توسعه آن بودند، امروز منطق رياضي مطرح است. ما بخش كوچك و محدودي از اين را و در واقع اصولش را در مبحث قياس هاي استثنايي در كتاب هاي منطق اسلامي نگه داشتيم و موجود است اگرچه اين منطق ارسطويي نيست منطق رواقي مگارايي است. ولي مسلمانان فكر مي كردند يعني اطلاع نداشتند مي گفتند منطق ارسطويي و هم مي گفتند غير ارسطويي است بدون اين كه در كتابهاي شان توضيح بدهند كه اين چه منشاء دارد. ما مقوله قياس هاي استثنايي را در واقع از فلاسفه و منطق دان هاي رواقي داريم و آن قسمت قياس هاي حملي از ارسطو است.
* پژوهشهايي كه فعلا در زمينه منطق انجام مي شود را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- منطق يك ساختاري دارد كه پيشرفت هايي را مي طلبد مثل پژوهش هايي كه در زمينه مباني رياضيات اكنون انجام مي شود. كواين كتابي به نام روشهاي منطقي نوشته است كه به صورت كلي و اجمالي روشهاي منطقي را بيان كرده است. فرقي نمي كند كه شما منطق را به اين روش يا آن روش عرضه كنيد ولي يكي از روش هايش به نام آكسيوماتيك قديمي تر است. براي بعضي از مسائل خيلي مناسب است و اگر ما در چارچوب روش آكسيوماتيك بخواهيم اشاره كنيم روشنتر و راحت تر مي توانيم صحبت كنيم. در روش آكسيوماتيك يك تعداد اصل موضوع داريد و معمولا گاهي چند تا قانون استنتاج شده حالا وقتي شما بياييد اين اصول موضوعتان را اين شكل يا آن شكل كنيد سيستم هاي منطقي متفاوتي از آن به دست مي آيد و درست مثل رياضيات كه وقتي اصل موضوع به يك سيستم رياضي اضافه يا كم شود نتايج متفاوتي از كل سيستم هاي منطقي شما به دست مي آيد. وقتي اصل موضوع به يك سيستم رياضي اضافه يا كم شود نتايج متفاوتي از كل سيستم به دست مي آيد. در سيستم هاي منطقي شما وقتي كه يك اصل را رد كنيد يا قبول كنيد اين سبب مي شود كه نتايج متفاوتي بدست بيايد. مقداري از كارهاي منطق كه دارد انجام مي شود مخصوصا در منطق موجهات و منطق چند ارزشي و منطق فازي است كه البته آخرين پيشرفتي كه سروصدايي نيز ايجاد كرده همين منطق فازي است كه با توجه به توسعه علوم كامپيوتري عده اي به سختي طرفدارش شدند كه بنيانگذارش يك شخص ايراني است به نام آقاي لطفي زاده و البته در آمريكا به اين موضوع توجهي نشد. اما در ژاپن و چين و مجلاتي كه در زمينه رياضيات است براي توسعه منطق و كساني كه در زمينه كامپيوتر كار مي كردند به شدت به اين منطق علاقمند شدند و حتي سيستم هايي مثل سوني يا ال جي خواستار اين شدند كه سيستم هايشان را با منطق فازي هماهنگ كنند.
* رويكرد استادان و دانشجويان به منطق چيست و تا چه اندازه به اين علم توجه مي كنند؟
- اخيرا در تلاش هايي كه در وزارت علوم انجام شده دوره هاي دكتري و فوق ليسانس براي منطق ترتيب دادند و التفات بيشتر شده است. ولي چون عهده دار اصلي منطق حوزه هاي علميه بودند و آنها چون با منطق جديد آشنايي نداشتند طبيعتا منطق جديد نتوانست به راحتي در كشور ما جاي خودش را باز كند اما خوشبختانه اخيرا دوره هاي منطق در دانشگاه تهران و تربيت مدرس ايجاد شده كه ما را اميدوار مي كند كه از پيشرفتهاي منطق در ايران استفاده شاياني شود.
نظر شما