خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: رمان "مگیل" نوشته محسن مطلق یکی از آثاری است که در آن این ابتکار دیده میشود.
این رمان " با فضایی طنز، مسائل واقعی و خیالی را در هم میآمیزد و روایت خوب و شیرینی را به وجود میآورد. نویسنده، شوخی و جدی را به تناسب با یکدیگر تلفیق کرده و سعی کرده در قسمتهایی از کتاب، فارغ از داستان طنز و مشکلاتی که برای شخصیت اصلی به وجود میآید، کمی حال و هوای موجود میان رزمندگان را القا کند.
روایت رمان بهصورت اول شخص و بیان گذشتههاست. ولی در چند بخش، زمان روایت تغییر میکند. بعضی از افعال بهصورت ماضی و برخی دیگر حال استمراری هستند. در ابتدای اثر مشخص نیست که داستان در گذشته اتفاق میافتد، چون آغاز رمان یک حادثه و اتفاق است که راوی در حال روایت آن است. اما در پایان، خواننده متوجه میشود حال و هوای کتاب، حالت خاطرهگویی دارد.
لحن تقریبا خودمانی است اما عامیانه نیست. شوخی و ظرافتهای خوبی در متن بهکار گرفته شدهاند که گاهی خنده مخاطب را به ارمغان میآورد. بدون خواندن شناسنامه کتاب و پس از اتمام رمان، خواننده فکر میکند مخاطب اصلی این رمان، نوجوانان و جوانان هستند. البته اشاره به نکاتی که مربوط به دنیای بزرگسالان است، در صفحات پایانی خط بطلانی بر این موضوع میکشد. اما وقتی شناسنامه کتاب را مطالعه کنید، گروهبندی سنی مشخصی برای آن تعیین نشدهاست.
نویسنده تلاش کرده از کلیشههای جاری در آثار دفاع مقدس فاصله بگیرد. با این حال برخی از جملات رمان " مگیل" کلیشهای هستند که به نظر این امر برای نویسنده اجتنابناپذیر بودهاست. در مورد قصه، با توجه به خیالی بودن اثر باید به استفاده از حوادثی که یک قاطر دلیل به وجود آمدنشان است، اشاره کنیم. استفاده از عنصر مگیل یا همان قاطر داستان اولاً برای پیش بردن داستان و ثانیاً برای افزودن جانمایه طنز، ابتکار خوبی است.
از قاطرها برای حمل آذوقه و مهمات در جبههها زیاد استفاده میشده و پیش از این مطالب مستند و داستانی در این باره نوشته شدهاست اما بهرهگیری محسن مطلق از این موضوع، متفاوت از دیگر آثار مشابه است. این که قرار است یک قاطر زباننفهم، چشم و گوش رزمندهای باشد که نه میبیند و نه میشنود، بهانه خوبی برای سرآغاز قصه است و خواننده را ترغیب به خواندن میکند. طرح جلد کتاب نیز نشاندهنده این است که خواننده با یک رمان طنز روبروست.
اما برخی مقاطع داستان به نظر مشکل منطقی دارند و نویسنده میتوانست به جای بهرهگیری از قوه تخیل، رویداد واقعی را جایگزین کند. البته در این صورت، رمان پایان فعلیاش را نداشت. یکی از این مشکلات، متوجه شدن منظور و مقصود اطرافیان با ایما و اشاره است. به نظر زیاد ممکن به نظر نمیرسد کسی که بینایی و شنواییاش را از دست داده با اتکا به حس لامسهاش و اشاره اطرافیان، سخن آنها را متوجه شود. البته شاید نباید در یک داستان طنز به دنبال دلایل منطقی بود. به نظر، نویسنده روی این بخش تمرکز کمتری نشان دادهاست. با این حال خواننده از این بخشها عبور میکند و داستان را دنبال میکند.
بخشی که رزمنده قصه، شنواییاش را بازمییابد، تفاوت چندانی با قسمتهایی از داستان که از شنیدن محروم بود، ندارد.پایانبندی اثر کمی شتابزده به نظر میآید و باید آرامتر به فرود میانجامید. نویسنده از عوامل مختلفی برای افزودن عامل جذابیت بر رمانش بهره برده و موفق بودهاست. حضور گروهگ پ.پ.ک در داستان، سفر به ترکیه در زمان جنگ، سفر با قاطر و موارد مشابه از عواملی هستند که موجب نوآوری و پویایی این رمان شدهاند.
"مگیل" رمان خوبی است که خوانندهاش را سرگرم میکند. جای چنین آثاری میان کتابهای طنز دفاع مقدس، خالی است که با تولید بیشتر آثار مشابه، میتوان مشکلات و نقصانهای موجود در این آثار به مرور از بین برد رفته رفته کتابهای قویتر و ماندگارتر در این زمینه تولید کرد.
------------------------------------
صادق وفایی
نظر شما