هر سخنی را میتوان از دو وجه کلی مورد بررسی قرار داد. نخست آن وجه از سخن که جنبه استدلالی و عقلانی دارد و با ادله و براهین همراه است و بخش دیگری که بیشتر با وجوه عاطفی و احساسی درگیران در بحث مرتبط است.
البته شکی نیست که هر یک از این وجوه ممکن است نکات منفی یا مثبتی را در خود داشته باشند و همان گونه که میتوان با کمک مغالطات صوری، دلایل و براهین نامعتبری ارائه کرد تا سخن خویش را به کرسی نشاند، ممکن است فردی نیز با استفاده از ترفندهای عاطفی و احساسی بکوشد آنچه را خود میخواهد به خورد مخاطبان خویش دهد.
نمونهاش سخنان اخیر سیلویو برلوسکنی، نخست وزیر ایتالیاست که ضمن رد انتقادات حزب مخالف، در مراسم حمایت از شهردار میلان گفت: اتهاماتی که به من زده شده پوچ و واهی است و من در این مورد به جان پنج فرزند و نوه عزیزم هم قسم خوردهام. (به نقل از خبرآنلاین)
البته اینکه فردی حاضر باشد در پشتیبانی از سخنان خود به جان عزیزان خویش قسم بخورد، ممکن است به لحاظ روانی برای مخاطبان اقناعکننده باشد اما این قسم خوردن ضرورتاً به معنای اثبات مدعای وی نیست و آنچه در اینجا میتواند از اهمیت بسیاری برخوردار باشد، تن ندادن به بازی احساسی گوینده و مطالبه دلایل و شواهدی در تأیید مدعای وی است.
در واقع آنچه را که برلوسکونی دستآویز خود قرار داده است، بیشتر از آنکه مؤید حسن نیت وی باشد، نشان از آن دارد که وی در صدد انحراف افکار عمومی از اصل موضوع است، چرا که شایستهتر آن بود که پیش از آنکه به قسم خوردنش به جان پنج فرزند و نوه عزیز خویش اشاره کند، دستکم جملهای نیز بر زبان میراند تا ارجاعی به دلایل و شواهد مؤید مدعای وی باشد.
برلوسکونی اما احتمالاً پیش خود چنین فرض کرده است که با این قسم خوردن، وجه احساسی و عاطفی مخاطبانش را هدف قرار خواهد داد و این مخاطبان نیز با همذاتپنداری با وی و این فرض که "کسی مفت و بی جهت به جان عزیزانش قسم نمیخورد" به این نتیجه میرسند که جناب نخستوزیر "راست میگوید".
البته چنین فرضیاتی منعی هم ندارند اما اگر "آنکه را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است" در نظر آوریم، آنگاه میتوان این انتظار را داشت که برلوسکونی دلایل و شواهدی نیز در اثبات مدعای خود ارائه کند و مهمتر از آن، این فرصت را فراهم نماید تا "به حساب وی نیز برسند" نه آنکه پیش پیش حاضر باشد شرط بندی کند که حزب مخالف این بار نیز نمیتواند از دست وی خلاص شود.
نظر شما