پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۷ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۹:۲۱

نشست تئاتر فلسفه/

"درون ‌ماندگاری" روش تحلیل فوکو است

"درون ‌ماندگاری" روش تحلیل فوکو است

مترجم کتاب "تئاتر فلسفه" با اشاره به اینکه فوکو از واژه "درون‌ماندگاری" بسیار استفاده می‌کند، گفت: باید توجه داشت درون‌ماندگاری یک بن‌مایه نیست که فوکو بخواهد به آن بپردازد و در نتیجه تمام فلسفه خود را بر آن مبتنی کند بلکه درون‌ماندگاری در واقع روش تحلیل برای فوکوست.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب "تئاتر فلسفه" اثر میشل فوکو با حضور امیرعلی نجومیان و افشین جهاندیده (یکی از دو مترجم کتاب) روز سه‌شنبه ششم اردیبهشت در شهر کتاب برگزار شد.

کتاب "تئاتر فلسفه" مجموعه‌ای است شامل ۲۲ متن، مصاحبه، سخنرانی، کوتاه‌نوشت و درسگفتار از میشل فوکو، فیلسوف معاصر فرانسوی که با ترجمه‌ افشین جهاندیده و نیکو سرخوش به فارسی ترجمه و شده است.

افشین جهاندیده در آغاز این نشست به بدفهمی اندیشه فوکو پرداخت و ضمن طرح این پرسش که چرا فوکو بد فهمیده می‌شود، گفت: البته ملاکی وجود ندارد که به کمک آن بتوان به طور قطع سره را از ناسره تشخیص داد و من نیز در اینجا می‌خواهم از ارائه نگاهی معرفت‌شناسانه پرهیز و معیاری تبارشناسانه را مطرح کنم که با آن بتوان به ترجمه یا فهم یک اندیشه پرداخت.

وی با اشاره به اینکه فوکو مانند مارکس، نیچه و بسیاری از فیلسوفان نظیر خود که بزرگی و تیزی خاصی دارند اساساً هم در فلسفه انگلوساکسون و هم در فلسفه استعلایی اخته شده است، افزود: پنج متن از مجموعه حاضر، پیش از این منتشر شده بودند. در واقع دلیل اینکه ما آنها را دوباره در این کتاب آورده‌ایم این است که مباحث مربوط به آنها دچار بدفهمی شده‌اند مانند متن "مؤلف چیست؟". به ویژه که در پایان این متنها ترجمه‌ای از میزگردهایی درباره موضوع آنها آمده است که به فهمشان کمک بسیاری می‌کند.

مترجم آثار فوکو با تأکید بر اینکه ترجمه یک جور خلق، خلاقیت و اندیشیدن است، تصریح کرد: فوکو همواره و به ویژه در انجمن فرانسوی فلسفه می‌گوید من یک فیلسوف نیستم بلکه یک منتقدم. فوکو خطاب به دریدا می‌گوید تاریخ جنون و نوشته‌های بعدی من از قلمرو فلسفه و چارچوبی که در فرانسه به فلسفه می‌پردازند خارج است. بنابراین باید پرسید چه چیزی باعث می‌شود که فوکو پرهیز کند از اینکه خود را فیلسوف بنامد.

وی ادامه داد: اگر بخواهیم دو سنت فکری و فلسفی "استعلایی" که در همه‌جا حاکم است و "درون‌ماندگاری" که رویکردی کوچک است را از هم تفکیک کنیم آنگاه برای فهم فوکو باید در این سنت دوم زیست کنیم. در واقع در سنت اول مفاهیمی که فوکو همیشه از آنها برای روش تحلیل استفاده می‌کند برای بحث به صورت استعلایی به کار می‌‌روند در حالی که وی مدام می‌گوید که به عنوان مثال قدرت و دانش برای من یک واقعیت نیست بلکه من از آنها به عنوان روش تحلیل استفاده می‌کنم. من دست‌کم ما به ازاء بیرونی برای قدرت نمی‌بینم و خود فوکو هم دائم می‌گوید که قدرت، شبکه تحلیلی ماست.

جهاندیده با بیان اینکه فوکو از واژه "درون‌ماندگاری" بسیار استفاده می‌کند، یادآور شد: باید توجه داشت که درون‌ماندگاری یک بن‌مایه نیست که فوکو بخواهد به آن بپردازد و در نتیجه تمام فلسفه خود را بر آن مبتنی کند بلکه درون‌ماندگاری در واقع روش تحلیل برای فوکوست.

در ادامه این نشست دکتر امیرعلی نجومیان با اشاره به اینکه فوکو در مقایسه با فیلسوفی مانند دریدا چندان سخت نمی‌نویسد، گفت: با این حال این موضوع به این معنا نیست که ترجمه آثار فوکو کار ساده‌ای است. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که فوکو جدا از آثار اصلی خود، آثار بسیاری نیز به صورت مصاحبه، مقاله و پیشگفتار دارد که تمامی آنها نیز برای فهم اندیشه فوکو ضروری هستند. کتاب "تئاتر فلسفه" با ترجمه خوب افشین جهاندیده و نیکو سرخوش حاوی بخشی از این آثار است.

وی با طرح این پرسش که چرا فوکو مهم است، سخنانش را پی گرفت و یادآور شد: همان طور که جهاندیده هم گفت فوکو خود را فیلسوف نمی‌داند و اصلاً چنین لقبی را نمی‌پذیرد و به همین دلیل هم هست که می‌تواند با فراخی وارد حوزه‌های نظری مختلف شود.  

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به پنج حوزه که از نظر وی فوکو بیشترین تأثیر را بر آنها داشته است پرداخت و از "تاریخ" به عنوان نخستین حوزه‌ای نام برد که فوکو بر اندیشمندان آن بسیار تأثیرگذار بوده است؛ می‌توان گفت فوکو تاریخدان به معنای جدید است و به اعتقاد وی دیرینه‌شناسی و تبارشناسی دو موضوع جدا از هم نیستند.

وی ادامه داد: فوکو با رجوع به تاریخ سعی می‌کند تاریخ را دوباره تعریف کند. تاریخ فوکو تاریخی است پر از تناقض که لزوماً رو به پیشرفت نیست و آنچه در تاریخ اهمیت بیشتری دارد تصادفهاست تا نگاهی علت و معلولی. به اعتقاد فوکو تاریخ پیچیده است و پر از مسائل جزئی و به همین دلیل است که وی درباره منطق گسست رویدادها سخن می‌گوید.

نجومیان در ادامه به دومین حوزه‌ای پرداخت که فوکو بر آن تأثیر بسیاری داشته است و گفت: اندیشه سیاسی دومین حوزه‌ای است که فوکو در آن با طرح تعاریف جدیدی از قدرت، انضباط و نگاه به بحث پرداخته است. وی قدرت را به عنوان نیرویی که در سطح جامعه و به صورت شبکه‌ای پخش می‌شود مورد بحث قرار می‌دهد. در همین جاست که من با صحبت جهاندیده موافق نیستم که نمی‌توان از قدرت در وجه انضمامی و در واقعیت سخن گفت.

وی سپس به سومین حوزه پرداخت و تصریح کرد: سومین نتیجه و میراث نظریه فوکو در مطالعات فرهنگی قابل مشاهده است. این فوکو بود که بحث سوژه و هویتهای فرهنگی سوژه را مورد بحث قرار داد. وی در این حوزه بسیار به نظریات نشانه‌شناسی و ساختارگرایی نزدیک می‌شود. فوکو خود بارها گفته است که من ساختارگرا نیستم اما واقعیت این است که ما رگه‌هایی ار ساختارگرایی را در آثار او می‌بینیم و در واقع می‌توان گفت که فوکو به هویتهای حاشیه‌ای و فرهنگی بسیار توجه دارد.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی یادآور شد: چهارمین حوزه که فوکو تأثیر بسیاری بر آن داشته به پروژه مهم وی یعنی انسان و تعریف انسان باز می‌گردد. مشکل فوکو با انسان و اینکه منظور فوکو از انسان چیست به تعریف انسان از منظر مدرنیته بازمی‌گردد. مدرنیته انسان را موجودی صاحب عاملیت با ویژگیهای مشخص می‌داند در حالی که فوکو با این تعریف از انسان مشکل دارد.

وی با اشاره به اینکه از نظر وی "مؤلف چیست؟" فوکو در واقع به نوعی پاسخ به "مرگ مؤلف" رولان بارت است، گفت: هدف فوکو در مرگ مؤلف این است که به جای سخن گفتن از مرگ مؤلف، باید به این موضوع بپردازیم که مؤلف چگونه ساخته می‌شود. از نظر فوکو پروسه شکل‌گیری مؤلف است که اهمیت دارد. فوکو در این مقاله از نقش کارکردی مؤلف در یک گفتمان سخن می‌گوید که در نتیجه آن نمی‌توان وی را نادیده گرفت.

این مترجم و استاد دانشگاه افزود: فوکو تناقض مهمی در علوم انسانی می‌بیند و این سؤال را طرح می‌کند که انسان چگونه می‌تواند هم سوژه و هم ابژه باشد و چگونه ممکن است در علوم انسانی سوژه مطالعه کننده و ابژه مورد مطالعه یکی باشند.

نجومیان در پایان به پنجمین حوزه‌ای که فوکو بر آن تأثیرگذار بوده است پرداخت و گفت: فوکو در حوزه زبان و بازنمایی نیز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. وی نگاه ما را به زبان بیسار تغییر داده است و در این رابطه می‌توان به مناظره وی با چامسکی اشاره کرد. در واقع بازنمایی برای فوکو یک ابزار مدرنیته است که از همان آغاز نیز پروژه‌ای شکست خورده بوده است.

کد خبر 1298619

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha