به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه سلسله نشستهای گروه مطالعات علم مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، نشست "در باب یعنی" با سخنرانی دکتر شاپور اعتماد در روز چهارشنبه، هفتم اردیبهشت ماه 1390 برگزار شد.
مدیر گروه مطالعات علم مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در آغاز این نشست با اشاره به سخنرانی هفته پیش دکتر غلامرضا اعوانی، رییس مؤسسه گفت: ایشان در سخنان خود سیری نزولی را در تفکر غرب تصویر کردند اما من سعی خواهم کرد سیری دیگر را مطرح کنم.
وی افزود: من این عنوان را انتخاب کردم چون بی دردسر به نظرم آمد و با اینکه سعیام این بود که عنوانی خنثی باشد اما این چنین نشد. من در اینجا نمیخواهم به یعنیشناسی بپردازم و بگویم "یعنی" در زبان فارسی در کجا آمده است. اما به نظر میآید این کلمه چندان قدیمی نیست و تا مدتهای مدید هم در زبان ما حضور نداشته است.
اعتماد ادامه داد: یکی از پرسشهایی که دکتر معصومی همدانی بسیار به آن پرداختهاند این است که علوم قدیم چه ارتباطی با علوم جدید دارند. در علم جدید موردی وجود ندارد که مسبوق به علم قدیم نباشد. دکتر معصومی اصرار دارند که در انقلاب علمی ویژگی خاصی وجود دارد و از مفهوم تراکم تجربی و ارتباط خاص رشتههای مختلف با یکدیگر سخن میگویند که چندان برای من قابل فهم نیست.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: در عرصه علم جدید، اتفاقاتی تحت عنوان ناتورالیسم رخ داده است که امروزه با آنها هر نظریهای را محک میزنند. پارادایم طبیعی شدن یا طبیعی کردن سیری است که علاوه بر نوعی به دست آوردن، نوعی از دست دادن هم در آن وجود دارد. در فلسفههای مضاف جدید هم همواره سخن از ناتورالیسم در میان است و منظور از آن همین انقلابهای علمی است.
وی با اشاره به اینکه قصد دارد در قالب نظریههای ناتورالیستی به "یعنی" بپردازد، خاطرنشان کرد: کواین در نظریه خود با عنوان "ترجمه بنیادی" (Radical Translation) میخواهد به این موضوع بپردازد که وقتی ما در موقعیتی استثنایی قرار میگیریم یعنی در محیط زبانی متفاوت از محیط زبانی خود، چگونه میتوانیم آن اتفاقاتی را که در زبان بیگانه رخ می دهد به زبان خود ترجمه کنیم. در واقع وی میخواهد این پرسش را مطرح کند که در چنین شرایطی آیا ما همیشه با ترجمههایی مشخص رو به رو خواهیم بود.
اعتماد افزود: در نظر کواین اگر ما بخواهیم بر اساس مبانی اهل زبان قضاوت کنیم با ترجمههای کاملاً درستی مواجه خواهیم شد که هر چند مطابق با وقایعی هستند که رخ میدهند اما با خودشان ناسازگارند. وی به این اعتبار نتیجه میگیرد که ترجمه، نامتعین (indeterminate) است. در واقع اصل و اساس حرف کواین این است که ما باید فراتر رویم و در نتیجه برای این کار قیدی را تحت عنوان entity without identity اعمال میکند.
وی با اشاره به اینکه کواین تأکید میکند که برای تشخیص یک موجود باید ملاک تشخیص داشته باشیم و هویتی را نیز برای آن تراشیده باشیم، تصریح کرد: از نظر کواین مسئله این نیست که ترجمه نامتعین است بلکه مسئله اصلی این است که معنا (meaning) نامتعین است. به گفته وی در نظریه معنا، اشیاء بسیار فرار هستند و نمیتوان بر اساس آنها علمی را بنیاد گذاشت و به همین دلیل هم هست که وی از مفهوم محرک سخن میگوید.
این پژوهشگر فلسفه و مطالعات علم با طرح این نکته که در زبان آموزی، اسامی همیشه بر یک کل اطلاق میشوند، خاطرنشان کرد: فرد در زبانآموزی با موقعیتهایی مانند جعبه سر و کار دارد. وقتی جعبهای رنگ زده میشود، احساس عمومی به طور ضمنی این است که سطح بیرونی آن رنگ زده شده است نه سطح درونی آن.
وی در ادامه با اشاره به اینکه چامسکی در آثار خود به وجود گشتار در زبان تأکید ویژهای دارد، گفت: از نظر وی میتوان انواع و اقسام جملات را از لحاظ دراماتیک با هم ترکیب کرد. در این راستا میتوان گفت که در دو جمله "خداوند جهان را آفرید" و "جهان توسط خداوند آفریده شد" هیچ مشکلی وجود ندارد اما در رابطه با دو جمله "سگهای آبی سد میسازند" و "سدها توسط سگهای آبی ساخته میشوند" مشکلی به وجود میآید چرا که همه سدها توسط سگهای آبی ساخته نمیشوند. بنابراین وقتی بحث از معنا میشود مهم این است که تا چه حد میتوان معنا را در ساختار وارد کرد.
اعتماد تصریح کرد: اگر قرار باشد ما نظریهای ناتورالیستی ارائه دهیم باید چیزهایی را مفروض بگیریم و در قالب تئوری بیاوریم که بتوانیم برای آنها قرینهای معین نیز ذکر کنیم. وقتی چیزهایی دائم تغییر میکنند چگونه میتوان آنها را وارد نظریات کرد. وقتی میگوییم "جان سیب خورده است" میتوان سیب را حذف کرد و گفت "جان چیزی خورده است". حال اگر به قرینه آن بگوییم که "جان آدم لجوجی است در صحبت کردن با بیل"، با حذف کردن بیل به مشکل بر خواهیم خورد.
وی خاطرنشان کرد: در صد سال گذشته ما هر وقت با زبان سر و کار داشتهایم به نوعی با ساختار، معنا و پراگماتیک (pragmatics) مواجه بودهایم. اتفاقی که در این مدت افتاده این بوده است که سعی شده انواع و اقسام نظریههای درباره lexicon زبان از فرگه تا به امروز ارائه شود.
مدیر گروه مطالعات علم مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: ادعایی مطرح شده است مبنی بر اینکه وقتی ما معنا را در ارتباط با زبان بررسی میکنیم اگر واقعاً بخواهیم به این معنا خصوصیت علمی دهیم باید از مشخصههای معنایی سخن بگوییم اما موضوع این است که این مشخصهها همگی به نحو (syntax) مربوطند.
وی افزود: توجه به دستگاههای کنشی برای پردازش جملاتی که به قسمت زبانی مربوط میشوند بخش دیگری است که باید به آن پرداخت. بنابراین ادعا این است که زبان طبیعی، semantic ندارد. ما مدام از مسئله التفات (intentionality) سخن میگوییم اما به یک اعتبار مسئله این است که ما تا چه حد میتوانیم نظام ارسطویی را در باب علل اربعه به کار ببریم.
این پژوهشگر فلسفه و مطالعات علم یادآور شد: کلماتی در زبان هستند که در چارچوب ارسطویی میتوان درباره آنها نظریهپردازی کرد اما نکتهای دیگر هم وجود دارد. هر کلمه و عنصر زبانی، نوعی عنصر اراده در آن وارد میشود. در این صورت دیگر چگونه میتوان از naturalization سخن گفت در حالی که نقش آن حذف اراده بوده است.
نظر شما