به گزارش خبرنگار مهر، بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و حس لامسه از حواس پنجگانه آدمی است که خداوند متعال انسان را از آن بهره مند کرده است تا ببیند، بشنود، استشمام کند و لمس کند و با بهره گیری از این حواس پنجگانه زندگی خود را به سمت پیشرفت و تعالی سوق دهد.
انسانهایی که به دلایل ژنتیکی و یا حوادث از داشتن هر یک از این حواس بی بهره مانده اند برخی به انزوا و برخی دیگر از حواس باقیمانده برای ادامه زندگی استفاده کرده اند و جالب اینجاست که این افراد در بسیاری از فعالیتها موفق تر از افراد سالم نقش خود را ایفا کرده و به موفقیت رسیده اند.

همانند فرزند اولم همیشه با مهسا بازی می کردم تا اینکه در دوران چهارماهگی یک روز که داشتم از مهسا عکس می گرفتم هر چه صدایش کردم متوجه نشد. وقتی همسرم به خانه آمد موضوع را به او گفتم و همان روز مهسا را برای معاینه به دکتر گوش و حلق و بینی بردیم. دکتر گفت: باید آزمایش و شنوایی سنجی از گوش بچه بگیرید وقتی آزمایشات تکمیل شد بازهم دکتر به طور یقین ناشنوایی دخترم را اعلام نکرد تا اینکه در سن یک سالگی و چندین بار معاینه و آزمایش به یقین رسیدیم که مهسا ناشنوا است.
لحظه سختی بود. مات و مبهوت مانده بودم. چون اصلا انتظار چنین خبری را نداشتیم ولی باز هم با همسرم خدا را شکر کردیم. ولی تا سالها به دنبال درمان و مداوا بودیم و موفق نشدیم.
وقتی مهسا به سن هفت سالگی رسید تصمیم گرفتیم او را در مدارس عادی ثبت نام کنیم. آموزش پرورش استان بعد از گرفتن چندین تست هوش موافقت کردن تا مهسا در مدارس عادی تحصیل کند. معلمها هم همکاری می کردند و همیشه مهسا در میز اول کلاس می نشست وقتی هم که به کلاس پنجم ابتدایی رسید خودم معلمش بودم.
پشتکار مهسا مثال زدنی بود و همیشه موجب حیرت سایر دانش آموزان می شد. و امروز در مقطع کاردانی رشته گرافیک فارغ التحصیل شده و به زودی وارد دانشگاه برای گذراندن مقطع کارشناسی می شود. در ضمن مسلط به نرم افزارهای رایانه مانند فتوشاپ، آفیس، کورل و... هم است.

در مورد آغاز فعالیتهای هنری مهسا باید بگویم که دخترم از همان سن هفت سالگی علاقه زیادی به نقاشی داشت تا اینکه در کلاس چهارم در یک مسابقه نقاشی که آموزش و پرورش برگزار کرده بود مهسا رتبه برتر را کسب کرد و این آغاز انگیزه مهسا برای ورود به دنیای نقاشی و طراحی بود.
سفر مهسا به کربلا هم مانند سفر مکه اش قسمت بود. چون از طرف سازمان ملی جوانان به دلیل برگزیده شدنش به عنوان جوان برتر ایرانی اعزام شد. که البته هر دوسفر معنوی را به تنهایی رفت و این یعنی اینکه خدا و ائمه اطهار خیلی او را دوست دارند و روح مهسا بسیار پاک است.

پدر و مادر مهسا در مورد هزینه های خرید رنگ، بوم و ابزار نقاشی برای فرزندشان سکوت کردند ولی گفتند ای کاش دولتها برای معلولان هنرمند و افراد خاص که توانمندی دارند مکان و تسهیلات ویژه ای اختصاص می دادند. ما از قشر متوسط جامعه هستیم و توانستیم فرزند خود را برای رسیدن به اهدافش حمایت کنیم ولی خود مهسا هر وقت که به انجمن ناشنوایان برای کمک و همکاری می رود برای آنهایی که توانایی دارند ولی تسهیلات ندارند غصه می خورد و می گوید ای کاش مسئولان به فکر آنها بودند.
مادر مهسا می گوید: ما حتی مکانی برای ارائه نقاشیهای مهسا نداریم. به قول معروف کسی مهسا و افرادی مانند مهسا را نمی بیند. یادم هست یکبار که مهسا در یک مسابقه ای که رتبه نخست را کسب کرده بود قرار بود هدیه دریافت کند هدیه از تندیس و سکه به دوچرخه و از دوچرخه به پتو بعد هم کلا دیگر خبری از جایزه نشد.
نظر شما