بر این اساس پرونده پر تنش این دو گروه فلسطینی در سالهای اخیر علائم مثبت در جهت پایداری توافق اخیر را نشان نمی دهد. در جایی که جنبش فتح با تمام توان وارد مذاکره با رژیم صهیونیستی شده و به نماد اصلی سازشکاری در جهان عرب تبدیل می شود و در مقابل جنبش حماس با رشادت های شاخه های نظامی خود به الگوی مبارزه مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی تبدیل می شود.
از لحاظ نظریه های امنیتی نیز توافق آشتی ملی فلسطین با تهدیدات بسیار و قابلیت کم بازیگران موجود در آن مواجه است. |
گذشته از اختلافات فتح و حماس در مسئله بازداشت شدگان، مشارکت امنیتی رژیم صهیونیستی با تشکیلات خودگردان در کنترل امنیت کرانه باختری و دیگر مسائل استراتژیک که اختلاف نظر این دو جنبش به وضوح در آنها دیده می شود.
اینجا این سئوال مطرح است که چگونه می توان به توافقی که دو طرف اصلی آن یکی نماد مبارزه مسلحانه و دیگری الگوی مذاکره سازشکارانه را در سالهای اخیر ارائه داده پایدار ماند؟
آیا این اختلافات یک شبه در قاهره حل شده است؟ و دیگر مجالی برای بروز آن در آینده را پیدا نمی شود؟ آیا نمی توانیم نسبت به آینده توافق آشتی ملی فلسطین که اخیرا در قاهره انجام شد، بدبین باشیم؟
پر واضح است که این نگرانیها هم اکنون در میان خود گروه های فلسطینی نیز که از سوابق توافقات این جنبش و عهد شکنی های گذشته با خبر هستند بالقوه وجود دارد.
البته برخی در این روزها تنها به نگرانی های فزآینده رژیم صهیونیستی از انجام توافق آشتی ملی فلسطین توجه داشته اند و این مسئله را از یاد برده اند که دقیقا پس از انجام این توافق در قاهره زنگ خطر برای بر هم خوردن آن به گوش رسید. جایی که بازیگران غربی به ویژه آمریکا که همواره نگاهی استراتژیک به منافع رژیم صهیونیستی دارند، تلاش خود را برای خنثی کردن این توافق آغاز کرده اند.
تلاش این جریان غربی در راستای شکست توافق آشتی ملی و ارائه جزئیات نه چندان قانع کننده درباره علل و عوامل اصلی دخیل در انجام آن، به تحلیلگران اجازه می دهد در مسئله احتمال شکننده بودن واقع بین باشند. تاریخ فلسطین نیز نشان داده که به پایبندی گروههای فلسطینی به توافقاتشان آنچنان نمی توان اطمینان حاصل کرد.
دو طرف توافق در اینجا تضاد مشخصی در راهبرد خود داشته اند یکی نماد مقاومت و دیگری نماد سازش بوده است. |
از لحاظ نظریه های امنیتی نیز توافق آشتی ملی فلسطین با تهدیدات بسیار و قابلیت کم بازیگران موجود در آن مواجه است. البته برخی در اینجا معتقدند با رفتن مبارک از قدرت عرصه برای فعالیت آزادانه گروه های فلسطین مهیا شده و آشتی ملی نیز ثمره ابتدایی ریشه کنی این شجره شوم بوده است.
آنان معتقد به آینده روشن این آشتی بوده و تاکید دارند ابومازن پس از نا امیدی کامل از مسئله سازش با تل آویو که طی آن حتی نتوانست شهرک سازی را به طور جزئی متوقف کند چاره ای جز آشتی ملی و تغییر مسیر را نداشتند. از طرفی شاید با نبود رژیم مبارک گروه های فلسطینی بتوانند در راستای تحقق اهداف خود بدون فشارهای گذشته گام برداشته و به هدف نهایی خود برسند.
اما به هر حال، هر توافقی الزامات و عناصر لازم خود را می طلبد بر این اساس دو طرف توافق در هر مسئله ای مسائلی را مد نظر قرار دهند که پیش از توافق شاید هرگز راضی به اجرای آن نبودند.
دو طرف توافق در اینجا تضاد مشخصی در راهبرد خود داشته اند یکی نماد مقاومت و دیگری نماد سازش بوده است. پیش از این جنبش فتح و ابومازن زیر فشار شدید اعراب به ویژه رژیم سرنگون شده مبارک در زمینه سازش قرار داشت که تحولات اخیر احتمال مواجه شدن حماس با این فشارها را از سوی محور جدید به اصطلاح میانه رو عربی مطرح کرده است.
----------------------------------
محمدعلی تخت رونده
نظر شما