پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۴ خرداد ۱۳۹۰، ۸:۳۶

هیچ اثر داستانی قابل ارائه به جهان درباره خرمشهر ننوشته‌ایم

هیچ اثر داستانی قابل ارائه به جهان درباره خرمشهر ننوشته‌ایم

هادی خورشاهیان آزادسازی خرمشهر را اتفاقی دانست که ظرفیت نگارش داستان‌های شاخص را دارد، اما تاکنون هیچ اثری که بتواند در جهان مطرح شود در این زمینه نوشته نشده است.

گروه فرهنگ و ادب - خبرگزاری مهر: هادی خورشاهیان، نویسنده، شاعر و منتقدی است که در حوزه ادبیات دفاع مقدس هم کار کرده است. با او که عصر نخستین روز خردادماه 90 میهمان ما در خبرگزاری مهر بود، گپ زدیم؛ از روزهای دور تا امروز. از ادبیات و خرمشهر و روزهای جنگ. از اینکه اصلاً چطور ادبیاتی به نام دفاع مقدس در ایران متولد شد و در گذر این سال‌ها این گونه ادبی ره به کجا برده است.

* تولد ادبیاتی که در کشور ما منسوب به دفاع مقدس است، در چه فاصله‌ای از آغاز جنگ عراق علیه ایران بوده است؟

شروع جنگ، 31 شهریور سال 59 و تولد ادبیات جنگ از اول مهرماه همان سال بود که شعری از جعفر ابراهیمی در مطبوعات آن زمان چاپ شد و این یعنی تولد ادبیات جنگ یک روز پس از آغاز جنگ. بعدها و در فاصله کمی از شروع جنگ، افرادی چون محمود گلابدره‌ای هم درباره جنگ داستان نوشتند و در مطبوعات چاپ کردند و این جریان ادامه داشته تا همین لحظه که من و شما با هم صحبت می‌کنیم.

* آنچه آن روزها در قالب شعر و داستان در روزنامه‌ها و نشریات چاپ می‌شد، ادبیات جنگ می‌دانید؟

بله. همان روزها یک کتاب مثلاً با شمارگان 3هزار نسخه یعنی برای رسیدن به دست 3هزار مخاطب چاپ می‌شد، ولی شمارگان روزنامه‌ها خیلی بیشتر بود.

* یعنی مبنای تعریفتان را شمارگان انتشار می‌دانید؟

آنچه در رسانه‌ها چاپ می‌شد هم ادبیات بود و هم اینکه میزان دسترسی مخاطب به مطلب هم عامل مهمی است.

* آن روزها چه تیپ نویسندگانی بیشتر از جنگ می‌نوشتند یا و می‌سرودند؟

در همان 8 سال جنگ هم آثار زیادی نوشته شد که به ویژه نهادهای دولتی چاپ کردند و حوزه هنری آن روزها پیشرو بود. از سوی دیگر جریان منسوب به روشنفکری هم ساکت نبود و ما کتاب‌هایی چون «زمین سوخته» احمد محمود، منظومه «اسماعیل» رضا براهنی هرچند با دیدگاه انتقادی و مجموعه شعرهای سیمین بهبهانی و محمدعلی سپانلو را داشتیم.

* قرار هم نبود این دسته از افراد دست به قلم نشوند.

همه ما در این مملکت زندگی می‌کردیم و درگیر جنگ شده بودیم. مساله جنگ و تعرض به خاک کشورمان فراتر از همه خط‌کشی‌ها بود و ما آثار خوبی از قیصر امین‌پور و رضا سیدحسینی را در کنار کارهایی که اشاره شد، داشتیم.

* اینها به همان دوران جنگ برمی‌گردند. ادبیات دفاع مقدس پس از پایان جنگ چه چهره‌هایی را به خود دید؟

سال‌ها بعد حسن بنی‌عامری، آثاری چون «گنجشک‌ها بهشت را می‌فهمند»، «بابای آهوی من باش»، «نفس نکش بخند بگو سلام» را خلق می‌کند و نویسندگانی چون محمدرضا کاتب، محمدرضا بایرامی، داوود غفارزادگان، احمد دهقان، رضا امیرخانی، مجید قیصری، حسین فتاحی و امیرحسین فردی ظهور می‌کنند.

* شاید با فاصله گرفتن از همان روزهایی که هنوز جنگ جاری بود و با خودش فضای خاصی هم در جامعه و بین همه مردم ایجاد کرده بود، کم کم برخی خط کشی‌ها شکل گرفت.

اتفاقاً می‌خواهم بگویم آن مرزبندی‌ها باعث بهتر شدن وضعیت شد. قبلاً یک جور یک دستی حاکم بود که کارها را مشابه می‌کرد ولی الان اگر کار سفارشی نباشد، دیگر نویسنده برای دل خودش می‌نویسد.

* چه تفاوت‌هایی بین ادبیاتی که در زمان جنگ شکل گرفت با ادبیات جنگ بعد از جنگ وجود دارد؟

در روزهای جنگ، هدف از ادبیات جنگ بیشتر کارکرد تهییجی آن بود، ولی الان به آرامش بهتری رسیده‌ایم؛ ضمن اینکه مدارک غنی‌تری هم در دست داریم. انتشار خاطرات دوران جنگ کمک زیادی به ادبیات کرده است. موقع جنگ صرفا درباره جنگ می‌توانستیم بنویسیم، ولی حال می‌توانیم درباره عوارض جنگ هم بنویسیم.

* نوشتن درباره عوارض جنگ سرزمینی است که پا گذاشتن بدان خطرهایی دارد و خیلی وقت‌ها خیلی‌ها نوشتن درباره عوارض منفی که جنگ برای جامعه و مردم داشته را مجاز نمی‌دانند.

عوارض جنگ، یک پدیده نسبی است. جنگ همانقدر که عوارض منفی دارد و می تواند باعث سرخوردگی بشود، عوارض مثبت هم دارد. درباره جنگ عراق علیه ایران هم وضع فرق می‌کند. ما چون مهاجم نبودیم، وقتی جنگ تمام شد، احساس نکردیم به خواسته‌هایمان نرسیده‌ایم و از آنجا که یک وجب از خاکمان را هم از دست نداده بودیم به هیچ وجه احساس سرخوردگی نداشتیم و همه این مسائل باعث شده که عوارض منفی جنگ در ایران کمتر باشد.

* با تولد ادبیات جنگ، چه تحولی در کلیت ادبیات ایران ایجاد شد؟

جنگ هم مانند انقلاب برای ما یک پاگرد است که افق‌های جدید را پیش رویمان گشود. 

* حالا نویسندگان و شاعران ما با جنگی که سال‌ها از پایان آن گذشته، چگونه باشد بهتر است؟

پس از این سال‌ها باید بتوانیم به جنگ به عنوان یک سوژه نگاه کنیم و مجبور نباشیم نعل به نعل اتفاق حرکت کنیم که این تجربه در ادبیات کشورهای دیگر درگیر جنگ همچون آلمان جواب داده است و شما نویسندگانی چون هاینریش بل را می‌بینید که بدون اشاره مستقیم به جنگ، آثار خوبی را نوشته‌اند؛ آثاری که به خودی خود داستان است ولی درباره جنگ هم هست. ما هم می‌توانیم داستان و شعر خلق کنیم که موضوعش جنگ باشد؛ نه اینکه بر اساس جنگ ادبیات خلق کنیم.

* اگر بر اساس جنگ، ادبیات خلق کنیم چه می‌شود؟

ادبیات ما ادبیات حزبی می‌شود که واقعا نمی‌خواهیم این هدف را دنبال کنیم. در حالی که اگر بتوانیم رویکرد واقعی ادبیات داستانی و سمبلیک به جنگ داشته باشیم، آنگاه راحت‌تر می‌توانیم آسیب‌ها را بررسی کنیم. توصیه دیگری هم که دارم این است که به سمت سفارشی‌نویسی نرویم، قدرت تحلیل افراد آزاد گذاشته شود ولی به واقعیت هم پایبند باشیم.

* باز هم بحث همیشگی سفارشی‌نویسی!

اگر ناشر دولتی می‌خواهد اثری را چاپ کند و به شما سفارش می‌دهد لابد می‌داند که تو آدمی هستی که می‌توانی این کار را انجام دهی و نویسنده هم لازم است خط فکری ناشر و شرایط سفارش را در نظر بگیرد، ولی اگر یک نویسنده‌ای برای دل خودش اثری را بنویسد و به دنبال ناشر خصوصی باشد، تنها لازم است آن شرایطی را که مانع صدور مجوز کتاب در وزارت ارشاد می‌شود، رعایت کند.

* یعنی چه که سفارش ناشر دولتی می‌تواند همراه با بایدها و نبایدهایی باشد؟

مثلا اینکه بگوید من هزینه کتاب را می‌خواهم. پس لازم است از این زاویه به قضیه نگاه کنی و یا اینکه فقط خوبی‌هایش نوشته شود.

* خرداد است و حال و هوای آزادسازی خرمشهر. ادبیات درباره این نقطه عطف در جنگ چه کرده است؟

مهم‌ترین اتفاق جنگ، آزادسازی خرمشهر بود که با عزم ملی به معنای اخص کلمه اتفاق افتاد. حال این اتفاق ظرفیت زیادی برای داستان‌نویسی دارد. اصلا آزادسازی خرمشهر یک نماد است از آزادسازی یک کشور، ولی آزادسازی خرمشهر واقعه‌ای از لحاظ زمانی محدود و با آدم‌های محدود بوده است؛ مگر چقدر می‌شود اثر مستند درباره این اتفاق نوشت؟ به همین دلیل می‌گویم باید سمبلیک عمل کنیم. یک نمونه از آن می‌تواند این باشد که آزادی یک قناری از قفس را روایت کنیم.

* اصلا کاری در عرصه ادبیات داستانی با موضوع خرمشهر داشته‌ایم که اثر شاخصی باشد؟

من که اثر خاصی که گل کرده باشد، نخوانده‌ام، ولی حتما هست. می‌دانید! کارهای ما در حدی نیست که بشود ترجمه و صادر کرد. ما باید درباره خرمشهر اثر ادبی جهانی خلق کنیم. وقتی صحبت از اثر جهانی می‌شود یعنی باید بتوانیم اثر در حد «سلاخ‌خانه شماره پنج» کورت ونگات بنویسیم.

* ‌گرچه آنچه درباره این موضوع گفته شد اشاراتی کوتاه بود و هنوز جای بحث زیاد است ولی عجله رفتنتان را می‌دانم.

شاید بتوان برای بستن بحث به این موضوع اشاره کرد که می‌توان درباره یک اتفاق مشخص و محدود به صورت سمبلیک نگاه کرد و آنگاه آثار زیاد تاثیرگذاری خلق کرد. این اتفاق ظرفیت‌های زیادی دارد و ما باید سوژه‌ها را از دل آن استخراج کنیم. 

کد خبر 1319335

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha