۵ خرداد ۱۳۹۰، ۱۶:۵۴

رویکرد ایرانی به دانش سیاست/

فقه رابط بین نصوص دینی و زندگی تاریخی است

فقه رابط بین نصوص دینی و زندگی تاریخی است

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه فقه رابط بین نصوص دینی و زندگی تاریخی است، گفت: فقه هم زندگی تاریخی را فرآوری می‌کند و هم از نص، احکامی را پیدا می‌کند و به زندگی سیاسی بر می‌گرداند. فقه در جهان اسلام جایگزین حکمت عملی در یونان است.

به گزارش خبرنگار مهر، پنجمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران با عنوان "رویکرد ایرانی به دانش سیاست" امروز پنجشنبه 5 خرداد به همت انجمن علوم سیاسی ایران آغاز به کار کرد.

دکتر داود فیرحی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در نشست دوم این همایش که به موضوع "شناخت سیاست، منظر ایرانی" اختصاص داشت به بررسی موضوع "فقه و بحران دموکراسی در جهان اسلام پرداخت و گفت: بحث فقه و بحران دموکراسی در جهان اسلام بحثی مهم است.

وی افزود: وقت به جهان اسلام می‌نگریم دو دوره متفاوت قابل ترسیم است. اول اینکه شاهد چرخه‌ای از سلطنتها هستیم. دوم شاهد انقلابهایی هستیم که از 100 سال گذشته شروع شده است. ابن خلدون نظریه‌ای به نام نظریه چرخش سلسله‌ها را دارد که به نظریه عصبیت معروف است.

وی تصریح کرد: او می‌گوید در جهان اسلام در غیاب مردم سلسله‌ها شکل می‌گیرند و تأسیس می‌شوند و به تدریج دچار فرسایش می‌شوند و جای خود را به سلسله‌های جدید می‌دهند.

مؤلف "تاریخ تحول دولت در اسلام" یادآور شد: ما شاهد یک تحول جدید هستیم و آن اینکه چرخه‌ای از انقلابهای بی ثمر را در کشورهای اسلامی می‌بینیم. در این چرخه رژیمها تغییر پیدا می‌کنند و بعد از مدت کوتاهی اتحاد بین دولت و ملت ایجاد می‌شود.

وی تصریح کرد: به دلیل فقدان نهادهای کنترل، شاهد شیب اقتدار در کشورهای اسلامی هستیم و این شیب ناکامی و حتی انباشت نارضایتی را منجر می‌شود. این نارضایتی توسط حکومت سرکوب و سکوت کشیده می‌شود و سپس نافرمانی و شورش و بعد هم منجر به تغییر رژیم می‌شود. این چرخه، چرخه باطلی است.

وی افزود: حال سؤال این است که فقه در این چرخه چه وضعیتی دارد. متفکران مسلمان بر خلاف یونان معتقدند که فقه مهمترین دستگاه تولید حکم سیاسی است. این نکته درستی است. فقه رابط بین نصوص دینی و زندگی تاریخی است. فقه هم زندگی تاریخی را فرآوری می‌کند و هم از نص، احکامی را پیدا می‌کند و به زندگی سیاسی بر می‌گرداند.

مؤلف "نظام سیاسی و دولت در اسلام" تأکید کرد: اگر بتوانیم بگوییم در جهان اسلام چرخه باطل انقلابهای ناکام را داریم برای خروج از آن باید فقه را مورد توجه جدی دوباره قرار داد. فقه در جهان اسلام جایگزین حکمت عملی در یونان است.

وی افزود: اگر بخواهیم از چرخه انقلابهای ناکام گذر کنیم علاج آن دموکراسی یا انتقال به دموکراسی است. دموکراسی سه شرط دارد. یکی فکر دموکراسی است و دیگری حاملان دموکراسی و سوم نهادهای دموکراسی است.

استاد دانشگاه تهران یادآور شد: در ادبیات ما و در فقه دو باب داریم که یکی وکالت است و دیگری ولایت. وقتی صحبت از دموکراسی می‌شود در این مفهوم به نوعی از حقوق عمومی صحبت می‌شود. در ادبیات فقهی ما بیشتر حقوق طرح شده در حوزه حقوق خصوصی است. مفهوم ولایت دو تعریف پیدا کرده است. یکی روایت اقتدارگرا از آن و دیگری روایت دموکراتیک از آن. روایت دموکراتیک ترد و تازه و شکننده و جدید است.

مؤلف "قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام" یادآور شد: از زمان مشروطه به بعد درایران و از زمان کمال پاشا در مصر به این سو شاهد یک تغییر هستیم که تلاش برای انتقال مفهوم وکالت به حوزه عمومی است.

وی افزود: از نظر تاریخی، بخش های بزرگی از جهان اسلام، سه دوره از تحولات در رابطه با دولت مدرن را تجربه کرده‌اند که عبارتند از: الگوی دولت‌های مشروطه، دولت‌های مطلقه وابسته/ پیرامونی، دولت‌های مطلقه رهایی بخش و ضد استعماری.

وی تصریح کرد: می توان تصور کرد که جوامع اسلامی اکنون در آستانه و به یک معنی در متن موج چهارم جنبش‌های تاریخ جدید خود قرار گرفته‌اند که بر محور گریز از اقتدارگرایی و دموکراسی خواهی استوار است. فراگیری جنبش‌های جدید حاکی از این واقعیت است که جهان اسلام ضرورت انتقال به دموکراسی را احساس می کند، اما مقدمات آن را هنوز فراهم نکرده و یا حتی به جد به این مقدمات نیاندیشیده است.
 
فیرحی یادآور شد: روشن است که این دموکراسی خواهی ماهیت ویژه و بومی دارد؛ خصلتی پسامشروطه و پسااستعماری دارد و با عبور از تجربه دولت‌های مطلقه و بعضاً رهایی بخش، نوعی بازگشت و همگامی با ارزش‌های فرهنگی که اسلام رکن تعیین کننده آن است، در این جنبش‌ها دیده می شود. بدین سان، اسلام و دانش‌های اسلامی یکی از مهمترین منبع تولید یا طرد اندیشه دموکراسی در این کشورهاست. روشن است آنگاه که رابطه اسلام و دموکراسی به میان می‌آید بلافاصله دانش فقه به عنوان مهمترین دانش عملی مسلمانان برجسته می‌شود.
 
در ادامه این نشست دکتر حسین سیف زاده استاد بازنشسته دانشگاه تهران به بررسی موضوع "بن فکن رندانه: رویکردی به علم در نظام معنایی ایرانی" پرداخت و گفت: از زمان قائم مقام فراهانی تا دوران نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی و از ظهور منورالفکران روحانی و عرفی قرن سیزدهم خورشیدی تا کنون، اندیشمندان بسیاری دغدغه بررسی چرایی پا نگرفتن علم جدید را در ایران داشته‌اند.
 
وی افزود: در این راستا، تلاش‌های بسیاری از سوی قائم مقام نخست وزیر، تا مامقانی و نجم‌آبادی روحانی و منورالفکرانی چون مستشارالدوله و منتقدینی چون حسین نصر، آرامش دوستدار و داریوش آشوری، سید جواد طباطبایی تا این دانش پژوه، هر کدام به وسع خود به تاملی نظری در این خصوص پرداختند.
 
سیف زاده تصریح کرد: با وجود این همه تلاش‌های گوناگون هنوز شاهد ظهور چیزی همانند مکاتب حلقه وین، شیکاگو و ییل و هاروارد و فرانکفورت با عنوان رویکرد ایرانی به علم نیستیم. اندیشمندان گوناگون سودای یافتن این حلقه مفقوده را داشته‌اند. انگیزه محرک آنان این است که چرا ایران معاصر شاهد شکوفایی و گوناگونی نظری به مانند سده میانه خود نیست؟ چرا دیگر شاهد ظهور اندیشمندانی چون شیخ اشراق، بوعلی، فارابی، ... یا ملاصدرا در فلسفه، یا مولانا و فردوسی، سعدی و حافظ در حکمت نظری و عملی ایرانی یا خیام تا خوارزمی در ریاضیات، یا المقفع و رازی در فیزیک و شیمی نیستیم؟
 
وی تأکید کرد: با تعدیل مبانی عینک ساز در نگاه ادبای حکیم و فارسی پردازی چون خیام و حافظ، من مبانی عینک بن فکن رندانه را به عنوان رویکردی به نظریه پردازی ایرانی در علوم انسانی می‌دانم.

در ادامه این نشست دکتر علی اکبر علیخانی استاد دانشگاه تهران به بررسی موضوع "زبان اندیشه سیاسی در ایران و اسلام؛ نگاه روش شناسانه" پرداخت و گفت: هر حوزه از دانش دارای زبان خاص خود است که نقش کلید ورود به آن حوزه از دانش را ایفا می‌کند و بدون دانستن آن زبان، امکان فهم دقیق و عمیق آن حوزه از دانش وجود ندارد.
 
وی افزود: زبان هر علم را می‌توان به دو نوع ابزاری و زبان محتوایی تقسیم کرد، زبان تکلم و نوشتاری هر علم، زبان ابزاری است و شناخت مبانی، اصول، مفاهیم، اصطلاحات و چارچوب اصلی هر علم، زبان محتوایی آن به شمار می‌رود.
 
وی تأکید کرد: مباحث سیاسی اجتماعی در جهان اسلام، از ابتدا آمیخته به علومی مثل تفسیر، حدیث، فقه و کلام بوده است که مجموعاً به آنها علوم یا معارف اسلامی اطلاق می‌شود. بخش دیگری از مباحث سیاسی در ایران، در قالب ادبیات فارسی مطرح شده است که آن هم تا حدی عجین با علوم و معارف اسلامی است و بخش دیگری از اندیشه و معرفت سیاسی ما ریشه در ایران باستان دارد.

رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ادامه تصریح کرد: بر این اساس، بدون دانستن علوم اسلامی شاید به سختی بتوان درون مایه و منطق مباحث سیاسی اسلامی را فهم کرد. همچنان که شناخت اندیشه‌های سیاسی فردوسی، مولوی، سعدی و دانشمندانی از این قبیل که به شاعر بودن شهرت دارند و کسی آنها را به عنوان اندیشمند سیاسی نمی‌شناسد، بدون دانستن ادبیات فارسی مشکل می‌نماید و معارف و اندیشه‌ سیاسی هر دو حوزه فوق در چند قرن بعد از ظهور اسلام، تا حدی تحت تاثیر آموزه‌های سیاسی در ایران باستان بوده است.
 
وی با اشاره به اینکه امروز هر محقق و دانشمند اندیشه سیاسی اسلام و ایران، اگر بخواهد اولین شرط و قابلیت ورود به این حوزه را داشته باشد باید زبان علمی آن را که شامل زبان ابزاری و زبان محتوایی است بیاموزد، گفت: شاید بتوان گفت دانش، آگاهی و به خصوص بهره برداری ما از میراث گرانبهای دانش و اندیشه گذشته خودمان هم اکنون بسیار ناچیز است، اما با دانستن زبان اندیشه سیاسی، قادر خواهیم بود به طور جدی و عمیق به شناخت و بازشناسی اندیشه سیاسی در دانش و تمدن اسلامی نایل شویم و متناسب با شرایط امروزی به بازخوانی آن بپردازیم و گام‌هایی برای آینده برداریم که احیای تمدن ایرانی، اسلامی یا ایجاد تمدن جدید از جمله نتایج نهایی آن خواهد بود.
کد خبر 1321521

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha