وود: مسائل فلسفی متکی بر رازها هستند
دکتر آلن وود عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا و استاد فلسفه دانشگاه استنفورد در مورد تمایز مشخص میان رازها و مسائل در فلسفه و علوم انسانی و علوم اجتماعی به خبرنگار مهر گفت: چیزی که مایل هستم در اینجا مورد توجه و بررسی قرار دهم پرسشهای فلسفی هستند.
وی تصریح کرد: در اینجا راز را به معنای پرسشهایی در نظر میگیرم که در مورد آن پرسشها مخالفتهای غیر قابل حلی وجود دارند. اگر راز را به این معنا بگیریم باید گفت که فلسفه سرشار از راز است. اگر منظور از مسائل پرسشهایی باشند که جوابهای مشخص و تعریف شده ای برای آن وجود دارد در این صورت تعدادی از آنها نیز در فلسفه وجود دارند. اما تصور من این نیست که این سنخ از پرسشها بنیادی و اساسی باشند.
این کانت شناس معاصر تصریح کرد: "مسائل" بر این اساس بیشتر متعلق به علوم اجتماعی هستند تا فلسفه. فلسفه اغلب وظیفه دارد نشان دهد که خود مسائل مبتنی بر رازها هستند. به عبارت دیگر همه معرفت و کنش بشر مبتنی بر پرسشهایی هستند که غیرقابل پاسخ هستند؛ پرسشهایی که ما را ناامید و گاهی نیز ما را گیج و مبهوت میسازند.
تالیافرو: علوم مبتنی بر رازها هستند
دکتر چارلز تالیافرو استاد کالج سنت اولاف مینهسوتای آمریکا و فیلسوف دین معاصر نیز در این خصوص به مهر گفت: در ابتدا باید این موضوع را مورد بررسی قرار داد که منظور از اصطلاح راز چیست. راز را میتوان به برخی معماها یا پدیدهها اطلاق کرد که هنوز نمیتوانیم آنها را تبیین کنیم.
وی افزود: از سوی دیگر راز میتواند به برخی معماها اطلاق شود که ما هرگز نمیتوانیم آنها را براساس اصطلاحات و عبارات صریح و مشخص تبیین کنیم. بر این اساس برخی فیلسوفان معتقد بودهاند که زمان و مکان تمایز غیر قابل تحویلی هستند و نمیتوان یکی را بر اساس دیگری تبیین و توضیح داد.
تالیافرو یادآور شد: برخی دیگر از فیلسوفان معتقد بودهاند که ارزیابیهای اخلاقی به طور غیر قابل تحویلی با ارزیابیهای غیر اخلاقی فرق دارند. بر این اساس، این ارزیابیها مبتنی بر اصول بدیهی هستند. از سوی دیگر همین اصول بدیهی را میتوان راز نامید چرا که به وسیله برخی واقعیات و مستندات قابل تبیین و توضیح نیستند.
تالیافرو در مورد اینکه آیا علوم مذکور میتوانند رازها را مورد بررسی قرار دهند یا اینکه آنها باید متمرکز بر روی مسائل باشند نیز اظهارداشت: علوم فیزیکی و علوم اجتماعی درصدد تبیین و توضیح جهان هستند. این علوم مسائل را مورد توجه و بررسی قرار میدهند.
مؤلف "راهنمایی مقدماتی بر زیبایی شناسی" یادآور شد: بر این اساس علوم مبتنی بر رازهایی هستند که ممکن است برخی آنها را اصول بدیهی بنامند. این اصول قابل توضیح و تبیین نیستند ولی علوم بر اساس آنها شکل گرفتهاند.
ریمان: علوم انسانی همزمان به رازها و مسائل میپردازد
دکتر جفری ریمان استاد فلسفه دانشگاه امریکن نیز معتقد است: معمولاً مسائل در حوزه علوم مورد بررسی قرار میگیرند. در علم با مسائل سروکار داریم و علم با شیوه و روشی علمی به آن مسائل پاسخ میدهد. در حوزههای علوم انسانی رازها نیز مطرح هستند و این علوم به این رازها میپردازند. در این علوم علاوه بر راز با مسائل نیز مواجه هستیم.
مؤلف کتاب "عدالت و فلسفه اخلاق معاصر" تصریح کرد: آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که رازها در هر حوزه با حوزه دیگر میتواند متفاوت باشد. برای مثال رازها در فلسفه با رازها در دین متفاوت هستند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: همچنین برخی رازها ممکن است در حال حاضر بعنوان راز مطرح باشند ولی در آینده به صورت مسائلی قابل حل درآیند. برخی ممکن است بگویند "مرگ" یک راز است. اما از نظر من "مرگ" یک راز نیست. مرگ نیز مانند تولد و به دنیا آمدن ما به این دنیا است. از اینرو رازآمیز نیست.
وبر: راز ناشی از محدودیت معرفت بشری است
دکتر اریک توماس وبر استاد فلسفه و سیاست عمومی در دانشگاه میسیسیپی نیز در این خصوص تصریح کرد: در معنای وسیع کلمه راز در تمام علوم و حوزههای تحقیقاتی وجود دارد. به طور کلی چیزی راز محسوب میشود که قابل توصیف و تبیین نباشد. راز ویژگی محرمانه بودن را دارد و کنجکاوی افراد را برمیانگیزد.
مؤلف کتاب "رالز، دیوئی و سازهانگاری" در ادامه گفت: باید توجه داشت که دانش و معرفت بشر محدود است و از اینرو چیزهایی برای او رازآمیز باقی میماند. نمیتوان مرز مشخص و روشنی میان رازها و مسائل در فلسفه، علوم انسانی و علوم اجتماعی ترسیم کرد. آنچه راز به شمار میرود تصورات هستند. در چنین مواردی تفاوت برای عمل میان کسی که معتقد به این راز است و کسی که اعتقاد ندارد وجود ندارد.
وی افزود: اما مواردی هم وجود دارند که در آن راز و مسئله قابل تبدیل به یکدیگر نیستند. برای مثال وقتی کسی مسئلهای ریاضی را حل میکند به مسئلهای اشاره میکند که رازآمیز بوده و گاهی اوقات ممکن است کمی مهیج نیز به نظر رسد.
مارتین جی: پاسخگویی به راز با استفاده از شیوه حل مسئله امکانپذیر نیست
دکتر مارتین جی شارح مکتب فرانکفورت و استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در مورد تمایز مشخص میان رازها و مسائل در فلسفه و علوم انسانی و علوم اجتماعی به خبرنگار مهر گفت: تمیز دادن میان راز و مسائل فریبکارانه است. اگر چه هم راز و هم مسئله قابل حل هستند ولی راز به پرسشهای بنیادینی دلالت دارد که ماهیتش انسان را گیج میکند.
مؤلف "فضیلت دروغگویی: درغگویی در سیاست" تأکید کرد: معمولا شیوههای رایجی که برای حل مسائل به کار میبریم عبارتند از آزمون و خطا، گردآوی دادهها و شواهد و ابطال کردن نظریههای بدیل. با این شیوهها و متدها نمیتوانیم رازها را حل کنیم. در واقع این شیوهها این جهانی هستند.
مؤلف "مارکسیسم و تمامیت: سرگذشت یک مفهوم از لوکاچ تا هابرماس" در پایان یادآور شد: نباید از مسائل عملی و ملموس که مربوط به زندگی میشود غافل شویم. هم و غم ما باید این باشد تا بتوانیم این مسائل را حل و فصل کنیم.
استوارت سیم: تلاش فلسفه برای تبدیل راز به مسئله است
دکتر استوارت سیم استاد دانشگاه نورث آمبریا در نیوکاسل انگلستان نیز در اینباره به مهر گفت: زندگی سرشار از رازهاست. البته این به معنای این نیست که ما هرگز قادر به حل آنها نیستیم. بسیاری از چیزها که در گذشته به عنوان راز مطرح بودند در حال حاضر حل شده و دیگر حالت راز ندارند.
سیم یادآور شد: این کار ویژه تحقیقات و مطالعات فلسفی، علوم انسانی و علوم اجتماعی است تا به ما برای فهم بهتر از جهان کمک کنند. این علوم روشهایی را برای حل مسائل در اختیار انسان قرار میدهند. هر چه بیشتر به رازها اندیشده و تفکر شود در این صورت احتمال حل آنها چه در زمان حال و چه در زمان آینده بیشتر خواهد شد. در چنین مواردی حداقل این موضوع برای ما مشخص میشود که چه چیزهایی مسئله و راز هستند و درصدد پاسخ به چه پرسشهایی هستیم.
کرامر: گستره دانش و معرفت انسان محدود است
دکتر متیو کرامر استاد فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق دانشگاه کمبریج و مدیر برنامه فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق در این دانشگاه در مورد تمایز مشخص میان رازها و مسائل در فلسفه و علوم انسانی و علوم اجتماعی به خبرنگار مهر گفت: اگر منظور از سؤال شما این باشد که آیا خط و مرزی میتوان برای درک انسان از معارف ترسیم کرد در جواب باید گفت که چنین مرزی وجود دارد.
وی افزود: به عبارت دیگر حوزه و گستره درک و دانش انسان محدود است. برای نمونه، گزارهها و تأکیدات زیادی وجود دارند که نمیتوان آنها را بطور کامل در قالب منطق رسمی درآورد و به آنها شکل منطقی داد. هر فیلسوفی که در صدد نظاممند کردن آنچه در حوزه خود میداند است به محدودیتهای دانش و معرفت بشری واقف است.
استاد پیشین دانشگاه هاروارد یادآور شد: برای نمونه فیلسوفانی که به حوزههای فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق میپردازند و درصدد دسته بندی و نظام مند کردن دادههای این حوزهها هستند میدانند که انسان و معرفت انسانی به چه میزان در حل مسائل این حوزهها محدود است.
کریسپ: چگونگی پاسخ به پرسشهای رازآمیز در زمان کنونی قابل تصور نیست
دکتر راجر کریسپ استاد دانشگاه آکسفورد و فیلسوف اخلاق معاصر نیز معتقد است: برخی معتقدند که میان رازها و مسائل در فلسفه تمایز وجود دارد. این در حالی است که پیش از این، پرسشهایی وجود دارند که ما میدانیم که هرگز قادر به پاسخگویی به آنها نیستیم.
مؤلف "مطلوبیت و اخلاق" افزود: یکی از مسائل رازآمیز که مطرح است رابطه میان ذهن و مغز است. به عبارت دیگر از موضوعات رازآمیز رابطه میان حالتهای ذهنی و فیزیکی است. باید کمی مراقب و محتاط بود. جهان بینی ما نسبت به گذشته تغییرات اساسی و مهمی داشته است.
مؤلف "دیدگاه ارسطو درباره نفس" در پایان تأکید کرد: در زمان حاضر ما قادر نیستیم تصور کنیم که چگونه چنین پرسشهایی میتوانند پاسخ داده شوند. اما این موضوع برای نشان دادن اینکه این پرسشها اصلاً قابل پاسخ نیستند کفایت نمیکند.
دال می یر: عرفان به فراسوی محدودیتهای علمی گام مینهد
دکتر فرد دالمییر استاد فلسفه دانشگاه نتردام نیز به مهر گفت: به جای بررسی راز، عرفان را مورد بررسی قرار میدهم. بر این اساس تمایز مشخص و روشنی میان عرفان و تحقیقات و مطالعات فلسفی، مطالعات علوم اجتماعی و علوم انسانی وجود دارد.
وی تصریح کرد: حوزههای فلسفه، علوم اجتماعی و علوم انسانی مبتنی بر تحقیقات و استدلالهایی هستند که قابل دسترس برای همگان است. به عبارت دیگر هر کس که وقت و انرژی صرف کند میتواند بر اساس تحقیق و استدلال در این علوم مطالعه کند.
مؤلف "هگل: مدرنیته و سیاست" در ادامه تأکید کرد: یافتههای حوزههای فلسفه، علوم انسانی و علوم اجتماعی در مقابل چالشها و استدلالهای رقیب و مخالف حالت صلب و غیر قابل انعطافی ندارند و در مقابل دیدگاهها و استدلالهای جدید و رقیب گشوده هستند.
وی افزود: در مقابل، عرفان و تصوف بیشتر مبتنی بر تجارب شخصی و فردی است. عرفان مبتنی بر شهود و درک مستقیم، تصور، پندار و الهام است. تجربه عرفانی و باطنی نمیتواند توسط کسانی که چنین تجربهای نداشتهاند به چالش کشیده شود.
کوهن: مهمترین وظیفه فلسفه کشف راز است
دکتر جوشا کوهن استاد فلسفه، علوم سیاسی و حقوق در دانشگاه استنفورد و مدیر مرکز عدالت جهانی در این دانشگاه نیز معتقد است: به نظر میرسد تمایز و تفاوتی میان "مسائل" و "رازها" وجود دارد. اگر میان رازها و مسائل مرزی بکشیم در برخی موارد موضوعی میتواند از این مرز عبور کند. به عبارت دیگر برخی موضوعات میتوانند از گستره مسائل به رازها تغییر کنند. برخی رازها نیز میتوانند به مسائل تغییر شکل دهند.
مؤلف "روسو: جامعه آزاد برابر" در ادامه تصریح کرد: بر این اساس این مرزبندی و تمایز، مرزبندی صلب و غیرقابل انعطافی نیست و سیال و انعطاف پذیر است.
استاد دانشگاه استنفورد در مورد اینکه علوم نامبرده شده آیا میتوانند رازها را مورد بررسی قرار دهند یا اینکه آنها باید متمرکز بر روی مسائل باشند، اظهارداشت: به نظر میرسد مهمترین وظیفه فلسفه بررسی و کشف رازها باشد. در واقع فلسفه باید به این موضوع بپردازد که چرا مسائل و موضوعات رازآمیز و رازآلود هستند.
نظر شما