خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: اگر چه کلام و فلسفه همواره به عنوان دو دسته از معارف اصیل در سنت اسلامی، مورد توجه اندیشمندان و بزرگان جهان اسلام قرار داشتهاند اما علاوه بر این دو میتوان به عرفان نیز همچون دستهای دیگر از این معارف اشاره کرد که هر چند بیشتر در وجه عملی مورد اقبال بسیار بوده اما صورت نظری آن نیز از غنای بسیاری برخوردار است.
پیش از هر چیز باید توجه داشت که این معارف همواره در نسبتی تنگاتنگ با آموزههای قرآن کریم و احادیث قرار داشتهاند، اما در این میان شاید بتوان گفت تجربه زیسته اهل تصوف و عرفان نیز بر مباحث عرفان نظری بسیار تأثیرگذار بوده است.
از قرن چهارم هجری به این سو، اساتیدی چون حکیم ترمذی، محمد و احمد غزالی و عینالقضات همدانی که خود از بزرگان عرفان بودهاند، کوشیدند مباحث نظری عرفانی را نیز صورتبندی کنند. این سیر در نهایت در ابنعربی که وی را به حق پدر عرفان نظری میدانند، ظهور و بروزی تمام و تمام یافت که در ادامه، این تأملات نظری، تأثیرات بسیاری بر تصوف و عرفان عملی و نیز فلسفه و کلام اسلامی بر جای گذاشتند.
در میان کشورهای اسلامی اما میتوان از ایران به عنوان یکی از مراکز اصلی رشد عرفان نظری در دوره متأخر نام برد که قونوی، فخرالدین عراقی، سعدالدین حمویه و شاگرد وی عزیزالدین نسفی، اوحدالدین بلیانی، عبدالرزاق کاشانی و شیخ محمود شبستری از جمله متفکران این حوزه محسوب میشوند. همچنین باید گفت که ظهور و بروز عرفان در ادبیات و به ویژه شعر فارسی و تلفیق این عرفان با مذهب تشیع در دوران حکومتهای صفوی، قاجار و پهلوی به عرفان شیعی انجامید.
سید رضی لاریجانی نخستین شخصیت برجسته دوران قاجار در زمینه عرفان بود که آقا محمد رضا قمشهای مهمترین شاگرد وی بود. همچنین میرزاهاشم اشکوری رشتی شاگرد آقا محمدرضا و استاد حکیمان و عارفان سرشناس قرن گذشته مانند میرزا مهدی آشتیانی، میرزا احمد آشتیانی، سیدمحمدکاظم عصار و محمدعلی شاهآبادی بود.
محمدعلی شاهآبادی اما نه تنها از وجهه نظری عرفانی خود اهمیت بسیاری دارد بلکه وی استاد امام خمینی به عنوان یکی از نامدارترین و مؤثرترین شخصیتهای معاصر در عرفان نظری و عالم سیاست نیز بوده است؛ چرا که امام، فصوص را در محضر او بدون حضور هیچ شاگرد دیگری فراگرفت و بسیاری از اندیشههای خود را در آیینه تفاسیر مرحوم شاهآبادی صورت بندی کرد.
امام در سنین جوانی علاقهمند به عرفان شد و این شور و علاقه را همواره با خود و در درون خود به همراه داشت. شهرت و نفوذ سیاسی گسترده امام اما سبب شده است که کمتر به جایگاه رفیع وی در تاریخ عرفان نظری و نیز آثار عرفانی ایشان مانند مصباح الهدایه الیالخلافه و الولایه، چهل حدیث، سرّالصلوه، آداب الصلوه و شرح حدیث جنود عقل و جهل و همچنین اشعار وی که دارای ماهیت حکمی و عرفانیاند، توجه شود.
امام خمینی همچنین علاوه بر این علاقه و ممارست خود در پرداختن به عرفان نظری، به عرفان عملی نیز توجه بسیاری داشت و همواره بر ریاضت، عزلت و ترک دنیا تأکید میکرد و اینکه وارد عرصه سیاست شد شاید ریشه در آموزه ملاصدرا در اسفار اربعه دارد که در نهایت چهارمین سفر را سفر از حق به خلق عنوان میکند.
خصوصیت ممتاز امام این بود که بین اخلاق و عرفان کاملاً فرق میگذاشت. اخلاق را میتوان کوشش آدمی برای خوب بودن دانست اما در عرفان چنین فردی در آغاز راه است که میخواهد همه فضائل را جمع کند و به درجات عالیه تقوا و عدالت برسد و اصلیترین راه برای اینکه انسان بتواند به مقام عرفان برسد این است که از بند تن رها شود. امام نیز چنین بود و از همین روی در زندگی سیاسی خود نیز در مواجهه با تهدیدها و مصائب از هیچ چیزی نمیترسید.
امام با نظریه ولایت فقیه خود در این مسیر گامهای اساسی و مهمی نیز برداشت. به عنوان مثال یک بعد از مبانی نظریه ولایت فقیه امام این است که ایشان از نظر عرفانی قائل به حقیقت توحید و درک ارتباط حقیقت توحید با ولایت هستند. یعنی اگر سرپرستی خداوند، انسان را به کمال میرساند، این سرپرستی از طریق ولایت اولیای حق و با مناسک شریعت جاری میشود.
بنابراین میتوان گفت که امام خمینی، نه تنها در فقه و سیاست، بلکه در عرفان نظری و نیز عرفان عملی سرآمد بود که جمیع این نکات از وی شخصیتی برجسته و تاریخساز ساخت و سبب شد تا وی به پرورش اجتماعی و ایجاد یک جامعه دینی توجه داشته باشد.
نظر شما