به گزارش خبرگزاری مهر، مجله لوموند در این مطلب می نویسد: چند صد تظاهر کننده در اعتراض به "غرض ورزی" تلویزیون الجزیره در برابر دفتر این شبکه در دمشق گرد آمدند. به موازات آن، رژیم لیبی نیز حضور روزنامه نگاران این شبکه در طرابلس را به اتهام حمایت از شورشیان ممنوع کرد. در عرض چند سال، الجزیره چشم انداز رسانه ای منطقه را با پدید آوردن یک فضای عمومی فراملی به هم ریخته و بدین گونه به نقش آفرینی عمده در آشوب ها و شورش هائی بدل شده که جهان عرب را از پایان سال ۲۰۱۰ به لرزه درآورده است.
در ادامه این مطلب آمده است: هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در ۲ مارس ۲۰۱۱ در برابر اعضای کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا گفت که ایالات متحده "جنگ اطلاعاتی" را به سبب [عملکرد] شبکه های بزرگ تلویزیونی خصوصی "که میلیون ها فقره آگهی و بحث و گفتگو های حلقه کارشناسان را پخش می کنند، باخته ، در حالی که بر بینندگان الجزیره در ایالات متحده افزوده می شود، زیرا این شبکه اطلاعاتی واقعی عرضه می دارد".
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: هرچند اذعان خانم کلینتون به نقش الجزیره - در حین دفاع از بودجه وزارتخانه خود - خالی از حسابگری نبود، اما بازشناسی نقش و تأثیرگذاری بین المللی این شبکه در گرماگرم شورش های جهان عرب طنین ویژه ای یافت. این شبکه در پهنه منطقه ضرب آهنگ و قواعد کارکرد خویش را به قلمرو رسانه ها تحمیل کرده و بدینسان برخی از رقیبان عرب زبان خود را به حاشیه رانده و بازی دیگران را نیز مختل کرده است. در این باره، ادعای "حافظ المیرازی" گوینده مشهور شبکه سعودی العربیه، رقیب اصلی الجزیره، بسیار پر معناست که در برنامه زنده ای کارفرمایانش را به چالش خواند.
این روزنامه نگار مصری هنگام پخش زنده برنامه در واکنش به سقوط رژیم حسنی مبارک، تأسف خورد که رسانه کارفرمایش "جرأت نمی کند کلامی درباره ملک عبدالله یا رژیم سعودی بر زبان آورد". او دعوی خویش را با اتمام حجتی به پایان برد و گفت: "اگر نتوانیم عقایدمان را ابراز داریم، چه بهتر که دست از همه چیز بشوئیم. در برنامه آینده، محک تجربه ای به میان خواهیم آورد: ما از تأثیر [انقلاب مصر] بر عربستان سعودی سخن خواهیم گفت. اگر این کار میسر شد، العربیه را شبکه ای مستقل خواهیم دانست؛ اما اگر نشد، به شما درود می فرستم و سپاسگزار شما هستم ."
این آخرین باری بود که وی در شبکه ای ظاهر شد که متعلق به سعودی ها است. عصبانیت وی پرده از بن بستی برداشت که استراتژی رسانه ای ریاض و مسئولانی ناتوان در تطبیق خویش با واقعیت های سیاسی نو، در آن گیر افتاده اند. اما کنش وی همچنین بازگشت مصر رهائی یافته از قیمومیت فلج کننده حسنی مبارک به میدان بازی رسانه ای عرب را نیز مژده می داد که این امر طی سال های پیش رو، احتمالا رخداد اصلی منطقه به شمار خواهد آمد.
شبکه خبر رسانی الجزیره، از هنگام تأسیس در نوامبر ۱۹۹۶، با ساختار، قواعد و مناسبات خویش یا نیروهای سیاسی که بر آنها تکیه دارد، انقلابی در نظام رسانه ای منطقه پدید آورد. کسانی حتی برای آن نقشی مهمتر از شبکه های اجتمائی، در راه اندازی شورش هائی قائل هستند که جهان عرب را به لرزه در آورده است. بدینگونه به عقیده جولیان آسانگ بنیانگذار پایگاه اینترنتی ویکی لیکس، هرچند توییتر و فیس بوک، در این زمینه "نقشی داشته اند، اما اهمیت آنها هرگز به پای شبکه الجزیره نمی رسد ".
پایان انحصار سعودی
وجود حوزه ای فراگیر که زبانی مشترک فراهم ساخته، رسانه های عرب را از تمایزی فزاینده از دولتها و خلق های ملی برخوردار کرده است که پیدایش آن به پایان قرن نوزدهم باز می گردد. از گذار سلطه بر این فضای عمومی است که رقابت میان اعراب جریان دارد، قلمروی که در آن کشورهای خلیج [فارس]، مشخصا عربستان سعودی و قطر ابتکار عمل را در دست گرفته اند. پس از غروب مصر در پی مرگ جمال عبدالناصر در سال ۱۹۷۰ و عراق به دنبال تسخیر کویت در سال ۱۹۹۰، عربستان سعودی بخش اساسی رسانه های مبلغ اتحاد اعراب را در کنترل خویش گرفت. در میانه های دهه ۱۹۹۰ بود که راه اندازی الجزیره به دست شیخ "حمد بن خلیفه آل ثانی" امیر قطر، پایان انحصار سعودی را رقم زد.
الجزیره به لطف گزینش پایگاه خود با به کارگمارن روزنامه نگاران [زبده] و مرام ویژه خویش، گسست سه گانه ای را از شیوه و قاعده کار سعودی ها عرضه داشته است. پیشترها عقیده بر آن بود که فقط رسانه های عربی مستقر در کشورهای خارجی می توانند از آزادی نسبی برخوردار گردند. کوچیدن بخشی از مطبوعات لبنانی به غرب پس از در گرفتن آتش جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵، اعتباری به این نظریه بخشید. امپراتوری رسانه ای آل سعود که پایگاه خود را به لندن یا ایتالیا برده بود، از حضور انبوه روزنامه نگاران عرب، خصوصا لبنانی ها بهره می جست که همپیمان -یا به قولی مزدوران- شیوخ سعودی شده بودند. الجزیره با نمایش آنکه رسانه ای هوادار اتحاد گسترده اعراب، پاگرفته در کشوری عرب نیز می تواند از آزادی گسترده ای برخوردار گردد، نادرستی این پیش فرض را نشان داد. رفته رفته، رسانه های سعودی بازگشت به منطقه خصوصا به امارات عربی متحده -اما نه به عربستان سعودی- را آغاز کردند.
طراحان الجزیره برای پذیرش و ترغیب احساس هم هویتی با این شبکه در توده های عرب برآن شدند که کارکنان شان نماینده ملت های مختلف عرب باشند؛ و بدینگونه سلطه روزنامه نگاران لبنانی و ساختارهای [رسانه ای] سعودی پایان گرفت.
بازخوانی دقیق هویت مرامی الجزیره و خط مشی خبرنگاری آن، از طریق واکاوی برنامه های بحث و گفتگو و گزینش مضمون آنها، و نیز جهت گیری های ادعائی مجریان اصلی برنامه های شبکه، از تعادلی ظریف میان سه گرایش اتحاد اعراب، کشش به اسلام و لیبرال منشی پرده بر می دارد. موفقیت الجزیره، علاقه و حتی شوری که نزد توده مردم عرب زبان بر می انگیزد را از خلال شیوه نو پرداز اخبار و نیز گشاده دستی در آئین ها و روش هایش می توان دریافت. الجزیره با سپردن تفسیر حقایق رسمی به مخالفان در هر کشور عرب، بحث و گفتگوهای متناقض و مغایر راستینی را به بینندگانش ارزانی داشته است. تنوع سخنگویان، هم از چشم انداز ملیت و حساسیت های عقیدتی و سیاسی و هم به لحاظ گوناگونی موطن آنها، گردش آراء و نظرات را میسر ساخته، مرزهای ملی را درنوردیده و همه سانسورها و ممیزی ها را دور زده است. بدینگونه این شبکه به شیوه ای مصمم در تشکیل یک فضای عمومی عرب مشارکت جسته است که از مرزهای ملی در می گذرد. این فضای برساخته از شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و روزنامه های پان عرب چنان جایگاهی یافته است که عقاید و رجحان های سیاسی در باره همه اموری را در خود شکل می دهد که با این منطقه سر و کار دارند.
این تکثر گرائی که با افزایش وسائل اطلاع رسانی فرا رونده از مرزهائی همراه است که دولت های رقیب؛ عربستان سعودی (العربیه)، ایالات متحده (الحریه) و ایران (العالم) به راه انداخته اند، به وضعیت رسانه ای و سیاسی بی سابقه ای انجامیده که در آن یک فضای رسانه ای تعددگرای نسبتا آزاد و رژیم های سیاسی ملی در کنار هم قرار گرفته اند. این تضاد، که شهامت و نفوذ الجزیره شدت بخشیده، حکامی را در تنگنا نهاده که گردش اطلاعات زیر پایشان را سست کرده است. ناگزیر بلوغ پویه های انقلابی در جهان عرب بسیار مدیون کشاکش میان فرایند سیاسی و فرایند اطلاعاتی است.
به دلیل سرشت ساختگی -و حتی نبود- ساختارهای مبارزاتی و سندیکائی که قادر باشند بحث و گفتگو را در عرصه عمومی سازمان دهند، الجزیره بتدریج از ایفای نقش یک شبکه تلویزیونی عادی باز ایستاده و به صحنه سیاسی بدیلی مبدل شده است. از پانزده سال پیش، از دریچه این شبکه است که همه مسائل سترک به بحث گذاشته شده که توده های مردم منطقه به آنها علاقه مند هستند. این شبکه اینک بازیگری تاثیر گذار در تمام ستیزه ها، از افغانستان تا فلسطین شده است.
انتقاد از سمت و سوهای شبکه، چه از درون و یا بیرون از جهان عرب، اینک دیگر بخشی از بازی سیاسی خاور نزدیک گردیده است. قصد چنین انتقاداتی که غالبا خط مشی نگارشی شبکه را چیزی جز برگردان رسانه ای جهت گیری های سیاسی امارت قطر نمی انگارند، واپس راندن دولت قطر به موضعی دفاعی است. اما راه دور نرویم، از پوشش خبری همین انقلاب های ماه های اخیر می توان دید که الجزیره به پدیده ای عرب دگرگونی یافته و آئینه بازتابنده تحول منطقه شده که از عزم و اراده دوحه بسیار فراتر رفته است.
پردازش خبری انقلاب ها
هرچند الجزیره هواخواهان بسیاری در میان مردم دارد، با اینهمه بگو مگو در باره آن همواره ادامه داشته است. برخی گرایش وی به سوی اسرائیل (الجزیره نخستین شبکه ماهواره ای عربی بود که با مسئولان صهیونیست به مصاحبه نشست) و دیگران میل بی اختیارش به "اسلام گرائی" را نکوهش می کنند. اما با وجود حضور پرتوان نظامی آمریکا در قطر، که این امارت را یکی از ابزارهای دست اندازی ایالات متحده بر منطقه ساخته است، شبکه الجزیره از نمایش رویکرد راسخ ضد آمریکائی خود ابائی ندارد.پوشش مبارزه جوی انقلاب های عرب، مشخصا در لیبی و یمن و حمایت الجزیره از مداخله نظامی سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو)، همچون دخالت نابجای شبکه در امور داخلی کشورهای عرب ارزیابی شده است. غیبت مخالفان سعودی و یا قطری، بازتاب کم رنگ رویدادهای بحرین و انتقاد شرمگین از مداخله نیروهای سعودی و همپیمانانش در آن امیرنشین به پای تمایل این شبکه به حفظ وضع موجود در خلیج [فارس] گذاشته می شود. اعلام استعفای غسان بن جدو مسئول دفتر شبکه در بیروت در آخر ماه آوریل، به دلیل اختلاف نظر در باره چگونگی پوشش رویدادهای لیبی و سوریه که وی آنرا هوادارانه می انگاشت، نشان از حساسیت و شکنندگی الجزیره در مقابل تحولات منطقه دارد.
با اینهمه، پایه نظریه کسانی که این شبکه را همچون کارگزار حلقه اسلامگرائی معرفی می کردند با پردازش موافق اخبار شورش های کشورهای شمال آفریقا و خاور نزدیک سست گردیده است. راه اندازی الجزیره به زبان انگلیسی در سال ۲۰۰۶، سهمی در شکستن تصویر ضد غرب و حتی سامی ستیزی داشته است که مؤسسه پژوهش رسانه های خاورمیانه می کوشد، با انتشار ترجمه ناقص و از متن بیرون کشیده مطالب این شبکه، از آن ارائه دهد.
نظر شما