پیام‌نما

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا * * * * قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد. * * مؤمنى را كه هست نيكوكار / بهر او مهر مى‌دهد دادار

۳ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۱۸

گزارشي از پايان نامه كارشناسي ارشد فلسفه در موسسه امام خميني درباره تمايز سنت‌هاي فلسفه تحليلي و قاره‌اي

در جلسه دفاعيه پايان نامه كارشناسي ارشد موسسه امام خميني (ره) تمايز سنت‌هاي فلسفي - تحليلي و قاره‌اي مورد بحث و بررسي قرار گرفت .

به گزارش گروه دين وانديشه خبرگزاري "مهر" به نقل از پايگاه اطلاع رساني رسا، در بخشي از پاين نامه آمده است :  اين كتاب به وجه تمايز بين سنت‌هاي فلسفيِ تحليلي و قاره‌اي مي‌پردازد كه مشغله فكري اصلي فلاسفه و تاريخ فلسفه ‌دانان در چند دهه اخيراست. تلاش‌هاي فراواني صورت گرفت تا شكاف بين اين دو سنت را پر كند، اما چنين به نظر مي‌آيد كه در رابطه با تفكر هايدگر و كارناپ، آن جدايي هنوز به جاي خود باقي است. حمله معروف كارناپ به هايدگر هيچ امكان گفت ‌وگويي بين آن دو باقي نگذاشت و براي هايدگر نيز نزاع با كارناپ حتي در دهه شصت اهميت خود را از دست نداد. او نزاع بين خود و كارناپ را مظهر « شديدترين نظرات متضاد» در اين زمان قلمداد مي‌كند.

ميكائيل فريدمن در اين كتاب مجادله كارناپ و هايدگر را با در نظر گرفتن آن در يك بافت مكتب نو كانتي مورد بررسي مجدد قرار مي‌دهد. وي  به طور قابل توجهي استدلال مي‌كند كه هرچند هايدگر و كارناپ هم در فلسفه و هم در سياست با هم اختلاف اساسي دارند، اما راجع به منشأ اصلي اختلاف نظرشان با هم توافق دارند، توافقي كه سابقه نو كانتي ايشان آن را تبيين مي‌كند. او نشان مي‌دهد كه اختلاف نظر ايشان ناشي از جهت ‌گيري‌هاي متفاوتي است كه در آن نظريات دو مكتب نو كانتي را بسط و توسعه دادند.

در قسمت ديگري از اين پايان نامه آمده است : در بخشي جنبش نو كانتي شامل دو مكتب عمده است : مكتب‌ ما‌ربورگ كه هرمان كوهن آن را پايه ‌ريزي كرد و افرادي چون پل ناتورپ و ارنست كاسيرر از اعضاي آن بودند و مكتب جنوب غربي كه ويلهلم ويندلبانت آن را بنا نهاد و هنريش ريكرت و اميل لاسك از اعضاي آن بودند. هر دو مكتب صورت‌هاي شهودي كانتي را رد مي‌كردند و عقيده داشتند تمام صورت‌هاي پيشيني، تنها از منطق ناشي شده‌اند. اما اختلاف مهمي نيز بين دو مكتب وجود دارد. فريد‌من چند اختلاف را مورد بررسي قرار مي‌دهد نخست اين كه مكتب ماربورگ، رياضيات را كلاً در مقوله منطق مي‌بيند، در حالي كه مكتب جنوب غربي (و به ويژه ريكرت) رياضيات را داراي مؤلفه‌اي فرا ـ منطقي مي‌داند. ديگر اين كه اين دو مكتب بر سر تفسير ارتباط بين منطق محض و تكثر پيش مفهومي با هم اختلاف دارند يعني در حالي كه مكتب جنوب غربي بر مجزا بودن آن دو اصرار دارد، مكتب ماربورگ معتقد است امور منطقي در نهايت حوزه پيش مفهومي را فرا مي‌گيرد. سپس فريدمن در مقدمه، فلسفه‌هاي هايدگر، كارناپ و كاسيرر را با متمركز شدن بر چگونگي ارتباط آنها با مكتب نو كانتي مورد بررسي قرار مي‌دهد. بر اساس نظر او، فلسفه هايدگر محدود به علوم انساني [Geisteswissenschaften] ‌و فلسفه كارناپ محدود به علوم طبيعي [Naturwissenschaften] است و اهميت كاسيرر از اين جهت است كه تأليفي بين آن دو پيشنهاد كرده است.

مترجم درباره  اهميت اين كتاب  معتقد است :  اهميت اين كتاب تنها به خاطر استدلال آن نيست، بلكه به خاطر چارچوبي است كه او براي فهم تفكيك ميان سنت‌هاي تحليلي و قاره‌اي پيشنهاد مي‌كند. استفاده از تمايز كانت بين منطق عمومي و منطق استعلايي براي روشن ساختن خاستگاه‌هاي اين تفكيك، نمونه خوب توانايي اين چارچوب است. در اين خصوص، اين كتاب مي‌تواند سهم مهمي در راستاي تلاش‌هاي جاري براي فهم گذشته فلسفي خود و گزينشي كه امروز در دسترس ماست به عمل آورد.

اين پايان‌نامه كارشناسي ارشد فلسفه  كه در 126 صفحه انجام  تهيه شده  ترجمه شش فصل از كتاب Cassirer and hidegger ،A parting of the ways carnap  است .  اين ترجمه حاصل كار حجت الاسلام محمد نجفي، دانش‌ پژوه مؤسسه آموزشي ـ پژوهشي امام خميني (ره)  قم است كه با راهنمايي دكتر محمد لگنهاوزن و مشاوره حجت الاسلام امير ديواني  و  داوري حجت الاسلام محمد شمالي  تدوين شده است .  

کد خبر 132807

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha