اختلافات موجود بين دواسطوره قديم وجديد فوتبال ايران موردي است كه تقريبا همه اهالي فوتبال وحتي آنهايي كه اين ورزش را درايران به صورت تفنني تعقيب مي كنند، ازآن كمابيش آگاه هستند وبسياري دليل آن را مصداق ضرب المثل « ده درويش بر گليمي بخسبند ودوپادشاه دراقليمي نگنجند» مي دانند. ولي وقتي برنامه دوشنبه شب نود با حضورعلي دايي وطرح بي پرده اتهامات وي برعليه علي پروين پخش شد، ماجرا وارد فاز جديدي شد. بهتراست قبل ازوارد شدن به اين بحث نگاهي به كاراكتر طرفين درگيردراين قضيه بيندازيم:
علي پروين ؛ كمتركسي باور مي كرد كه علي زاغي خيابان عارف كه با كفشهاي سفيدخود درآغازدهه 40 درتيم كيان خودنمايي مي كرد به اين درجه ازاعتباروشهرت برسد كه الهام بخش تاريخ باشگاه بزرگي چون پرسپوليس آنهم درمدت زماني بيش از35 سال باشد. ولي اين هافبك تكنيكي ولاغراندام پله هاي ترقي را درباشگاههاي پيكان وپرسپوليس به سرعت طي كرده و پيراهن تيم ملي را پوشيد.
درآن دوراني كه ارتباطات بين المللي به اين حدنبود، بيش از 80 بازي ملي انجام داد ونخستين كاپيتان تيم ملي درجام جهاني شد. كاراكتراوبه حدي جذاب وضريب هوشي اوبه حدي بالا بود كه دربهترين زمان ممكن ودرسالهاي آخراقتداربازيگري خود با تباني با مديريت وقت پرسپوليس ( محمد عبده) سرمربي تيم شد ومربي وقت ( منصور اميرآصفي ) را ازرختكن تيم بيرون كرد تا بيش 25 سال درصدراخبارتيمي همچون پرسپوليس باشد. حتي آن هنگامي كه 5 سال به دلايل مختلف خانه نشين شده بود، نامش با شدت هرچه تمامتردرورزشگاه آزادي فرياد زده شد. شايد مهمترين نقطه ضعف ارتباطات مردمي اوعصبانيت درهنگام ناكامي ها وادبيات كلامي خاصش باشد كه اجازه نداد درطول اين اقتدار بلند مدت هيچگاه ارتباط مستقيمي با رسانه هاي ديداري وشنيداري حضوري مستقيم داشته باشد.
علي دايي ؛ جواني كه دراواسط دهه 60 با پيراهن تيم منتخب اردبيل درجام فلق خوش درخشيد، چنان درحرفه اصلي خود رشد كرد كه اكنون فوتبال ايران را درسطح جهان با نام علي دايي مي شناسند. مردي كه تمام ركوردهاي فوتبال ملي ايران ازجمله بازي ملي، گلزني وكاپيتاني را درهم شكسته و اكنون با 102 گل برترين گلزن ملي جهان است. اونيزهمچون پروين درجام جهاني حضوريافته است، ولي افتخاراتش با 2 قهرماني دربازيهاي آسيايي، يك بار انتخاب شدن بعنوان مردسال فوتبال آُسيا، آقاي گل فوتبال ملي جهان در سال 96، حضوردرباشگاههاي مطرح آلماني وگلزدن به بزرگاني چون چلسي و آث ميلان درلباس هرتابرلين باعث شده كه اگردرحال حاضرمحبوبيت داخلي اش به حد پروين نرسيده، ولي درعرصه هاي بين المللي شناخته شده ترين چهره فوتبال ايران باشد. تحصيلات بالا، موفقيت درتجارت وكسب عنوان سفيررسمي يونيسف درايران شخصيت قدرتمند وغيرقابل نفوذي ازاوساخته است.
درتمام سالهاي اقتدارپروين كمتر كسي جرات ورود به حريم قدرت اورا پيدا كرده است. حتي بزرگاني چون مايلي كهن، عابدزاده، پنجعلي، درخشان، پيوس و... در اين عرصه به دلايل مختلف كم آورده وعقب نشيني كرده اند ودرواقع حمله مستقيم دائي در برنامه دوشنبه شب 90 نخستين تعرض آشكاربه قلمروي سلطان ( لقب پروين) بوده كه اين بارنه درخفا وبصورت كاملا آشكار صورت گرفته است. شهريار( لقب دايي) مدعي است كه براي همه افشاگريهاي خود سند ومدرك معتبردارد وحال اين توقع را از مسوولان داريم كه به اين موارد بصورت دقيق رسيدگي كنند وتكليف فوتبال ايران را درجدال سلاطين روشن كنند. مواردي كه دايي به صورت سربسته ازنهادها، ارگانها، سازمانها وارتباط پروين با آنها مطرح كرد، چيزهاي كمي نيستند وچنانچه صحت داشته باشند بايد مرثيه اي براي پرسپوليس خواند كه در اين مدت صحبتش بدون نام پروين هيچ گاه شب نشده است. يعني اين چهره ظاهرالصلاحي كه دل ودوستداران ساده دل خود را با انواع واقسام حركات عامه پسندش تسخيركرده، در اصل آن چيزي نبوده كه درظاهرارائه كرده وازكنارحكومت بي تاج وتخت خود درپرسپوليس چه ها كه نبرده و...
اميدواريم كه موردي بنام كدخدامنشي در اين قضيه وجود نداشته باشد كه با تلاش براي آشتي دادن طرفين صورت مساله را پاك كنند. چرا كه اين مورد بصورت كاملا آشنا وآنهم ازفراگيرترين رسانه گروهي مطرح شده ودرصورت نرسيدن به يك جواب مشخص، همانند زخم عميقي خواهد بود كه فقط روي آن پانسمان شده ودرآينده مبدل به يك غده چركين وخطرناك براي پرسپوليس خواهد شد.
لطفا ماستمالي قضيه را به كل فراموش كنيد، چرا كه هم آب ريخته وهم سبوشكسته وبهتراست تا مشخص شدن عامل شكستن سبو مساله به صورت دقيق پيگيري شود. براي نخستين باردرفوتبال ايران چنين حركتي انجام شده ونبايد اجازه داد كه اين حركت بدون رسيدن به نتيجه رها شود. حال كه پرده ها كنارزده شده تكليف قطعي بايد مشخص شود، هرچند كه قديمي ها گفته اند:" چون پرده درافتد نه تو ماني ونه من" ولي اين پرده حاجب بايد ازروي گنداب كنارزده مي شد تا بوي تعفنش مشامها را آزاردهد وبه فكرراه چاره باشيم وحال كه كاپيتان تيم ملي تصميم به چنين حركتي گرفته، به پاس احترام به سالها فداكاري، همت وپشتكارش پيگير ادعاهايش باشيم. منتظرتعيين تكليف صريح اين قضيه هستيم.
نظر شما