به گزارش خبرنگار مهر، دوره جدید مجموعه نشستهای «نقد چهارشنبه» با نشست نقد و بررسی رمان «ایراندخت» نوشته بهنام ناصح، عصر روز چهارشنبه (18 خرداد) با حضور سیروس نفیسی، پوریا فلاح، فرحناز علیزاده و نویسنده این کتاب در کتابسرای روشن برگزار شد.
نفیسی: نوعی دلزدگی نسبت به موضوعات تاریخی مشاهده میشود
در ابتدای این برنامه سیروس نفیسی گفت: نویسنده «ایراندخت» در ابتدای رمان نوشته است «این کتاب، تاریخی نیست» اما به نظرم پایان داستان، ما را با تعریف دیگری از اثر روبرو میکند تا آن را تاریخی بدانیم. در شرایط فعلی نویسندگان معمولاً کمتر سراغ موضوعات تاریخی میروند و بیشتر به مضامین شهری میپردازند.
وی ادامه داد: در واقع نوعی دلزدگی نسبت به موضوعات تاریخی مشاهده میشود ولی بهنام ناصح (نویسنده ایراندخت) با انتخاب چنین موضوعی به نوعی ریسک کرده است.
نفسیی افزود: برخی از منتقدان معتقدند چنین رمانهایی دستمایه خوبی برای نویسنده هستند تا با مقایسه شرایط آن روز رمان و امروز، نتیجههای خوبی بگیرد که مثلاً ما چه بودیم و چه شدهایم. یا اینکه چه درسهایی میتوان از وقایع آن دوره خاص گرفت.
این منتقد ادبی اضافه کرد: فکر میکنم رمان « ایراندخت» در چند بُعد موفقیتهایی دارد که از جمله آنها چارچوب روایی پرکشش آن است. زبان رمان یکی دیگر از این ویژگیهاست؛ ممکن است برخی بگویند چنین زبانی که به نثر و لحن امروز ما نزدیک است برای روایت تاریخی مناسب نیست ولی معتقدم ساختاری که ناصح انتخاب کرده است، نزدیک به روایت کلاسیک و خطی است.
وی ادامه داد: نکته دیگر بحث عناصر و اجزای داستان است که آداب و رسوم آن دوره تاریخی را به خوبی برای مخاطب ملموس میکند. به نظر نویسنده با انتخاب لحن روایی، دانای کل کمتر مجال پیدا کرده است تا جزئینگر باشد. در میان شخصیتهای داستان هم، نویسنده در پرداخت شخصیت یحیی از همه موفقتر بوده و این شخصیت قدرت نویسنده را نشان میدهد.
فلاح: «ایراندخت» به حکایت دینی نزدیکتر است تا رمان تاریخی
در ادامه این نشست ادبی پوریا فلاح با بیان اینکه «کتاب ایراندخت، رمان تاریخی نیست» گفت: منظورم از این حرف این است که نمیتوان آن را کاملاً تاریخی دانست چون خود نویسنده هم به این موضوع اشاره کرده است. به نظرم «ایراندخت» به رمان و حکایت دینی نزدیک تر است.
وی در توضیح این مدعای خود تاکید کرد: «ایرادخت» از دین زرتشت شروع میکند، از کنار مسیحیت و بتپرستی میگذرد و به اسلام ختم میشود.
این منتقد ادبی افزود: در این اثر دو نوع روایت داریم؛ اول نثر کلاسیک که بدون لحن است و نزدیک به روایت است. در این لحن کلیگویی و نپرداختن به جزئیات را شاهدیم. روایت دوم نثر و لحنی شبیه به لحن امروز دارد. این نوع روایت وارد جزئیات میشود و رنگ و فضا در آن بهتر دیده میشود.
پوریا فلاح گفت: من کمتر اثر کلاسیکی دیدهام که نویسندهاش بتواند در آن فضای آیرونی خلق کند. این فضا بیشتر در داستانهای کوتاه و داستانهای آمریکایی وجود دارد. در این فضا مخاطب موضوعی را میفهمد اما شخصیت از آن بی خبر است. به عنوان مثال میتوان به عشق «ایراندخت» به «روزبه» اشاره کرد که روزبه از آن بیخبر است ولی ما از آن بااطلاعیم.
وی ادامه داد: نکته دیگر تعلیق و منتظر گذاشتن خواننده است؛ شما منتظر بیان مطلبی هستید اما نویسنده عمداً قصه را میبرد و سراغ قسمت دیگری میرود. بعد برمیگردد و آگاهانه همان قسمت را ادامه میدهد. به نظرم این حرکت خیلی به تعلیق کار کمک کرده است.
این منتقد افزود: اما پاشنه آشیل « ایراندخت» اول شخصیتپردازی و دوم فضاسازی است. به نظرم این کتاب یک ویراست دیگر لازم داشت. من چند مورد پیدا کردم که میشد در ویرایش آنها را از بین برد و در نتیجه با رمان بهتری روبرو میشدیم.
علیزاده: سفر از عناصر داستانهای اسطورهای است
فرحناز علیزاده هم در این نشست ادبی گفت: کتاب «ایراندخت» نمیتواند تاریخی باشد اما در آخر آن نویسنده از سلمان فارسی یاد میکند. اگر به جای ایراندخت نام «سلمان فارسی» یا «روزبه» برای کتاب انتخاب میشد، نشان دهنده این بود که با یک داستان کهناسطورهای روبرو هستیم و باید آن را نقد اسطوره ای کنیم.
وی تاکید کرد: در داستان «ایراندخت» با دو نوع سفر روبرو هستیم؛ اول سفر روزبه به شام و دیگر مناطق و دوم سفر ذهنی شخصیتهای داستان. اساساً سفر یکی از عناصر داستانهای اسطورهای است.
علیرزاده همچنین گفت: غیر از سفر، یکی دیگر از عناصر داستان کهناسطورهای قهرمان است. البته در این داستان قهرمان صرف و مطلق نداریم. ولی قهرمان فقط کسی نیست که جنگ کند و مبارز بطلبد. در این رمان پیر فرزانه هم داریم که قهرمان را راهنمایی میکند و پیر فرزانه «ایراندخت» همان پیر ریش سفیدی است که در غار زندگی میکند.
این منتقد ادبی همچنین «فردیت یابی» را یکی از نکات مهم در رابطه با شخصیت «روزبه» - از قهرمانان داستان - دانست.
نظر شما